دغدغه/ نگهبان پل
سمیه جاهدعطائیان
از ایستگاه بیآرتی کرمان، بزرگراه رسالت پیاده میشوم. باید از پلههای برقی بالا بروم اما پلهها از کار افتاده و باز مثل روزهای دیگر صدای اعتراض یا غرولندهای ریزودرشت مسافران از زیرماسکهایشان به گوش میرسد... نوشته و نشان پشت جلیقه مرد سالخوردهای نشان میدهد که مأمور محافظت از پلهای عابر پیاده مکانیزه است.
مامور محافظت از پلهها در مقابل پیرمردی که با عصا به سختی از پلهها بالا میآید و با هر قدم آه و ناله میکند، مشتش را باز میکند و شماره تماسی نشان میدهد، میگفت از دیروز که شیفت خودم بوده پیگیر هستم و اطلاع دادم که پلههای مکانیزه خراب هستند؛ همکار دیگرم هم در شیفت قبل پیگیر بوده. مامور حالا دیگر کنار پیرمرد ایستاده و لحظهای با صدای بلند صحبت میکنند؛ «نیمهشب پیش چند نفر قصد سرقت استیلهای پل را داشتند که با داد و فریادم متواری شدند. نیروی انتظامی هم بسیار دیر به دادمان رسید. اگر چاقو میکشیدند و استیلها را میبردند، من میماندم با 40میلیون تومان سفتهای که به شرکت دادم...! خلاصه ما میدانیم که مردم هم طاقتشان کم شده اما ما وظیفه مان را درست انجام میدهیم و همیشه زمان خرابی پلهها، از روی عابرانی که پیر هستند و به سختی از پل بالا میآیند شرمنده هستیم. کاش مردم میدانستند که ما فقط نگهبانیم و وظیفه نگهبانی، نظافت و اعلام خرابی است، همین و بس!»
حالا از روی کنجکاوی به داخل کانکسی که محل استراحت مأموران پلهای عابر پیاده است، سرک میکشم، تابلوی دعایی آویزان است و دفترچه بیمه تامین اجتماعی کهنهای در یک کنج دهان کجی میکند. مرد نگهبان از سختیهای کار و سر وقتنبودن حقوقش میگوید. او 12ساعت نگهبان است و بعد به استراحت میرود تا کار شیفت بعدی شروع شود. 3پسر دارد و همیشه حسرت داشتن یک دختر داشته. پسرهایش دانشجو هستند و خرج و مخارج دارند. حقوق بازنشستگی بخور و نمیری دارد که کفاف هزینههایش را نمیدهد و با اینکه حالا توان کافی برای کار تمام وقت ندارد اما مجبور است کار کند تا شرمنده خانواده نباشد. او تأکید میکند که کارکردن را دوست دارد و خدا را شاکر است که آب باریکهای دارد؛ بعضی از همکارانش تنها با همین حقوق نگهبانی امورات زندگی را میگذرانند. حرف و درد دلهایش زیاد است... از جوانهایی میگوید که کنار دوستانشان روی پلههای برقی میپرند و یا برعکس راه میروند و باعث خرابی پلها میشوند. از سارقان میگوید و همزمان با شماره مربوط به پیگیری خرابی پلها تماس میگیرد تا خرابی پل را گزارش دهد...
شاید آنطور که باید و شاید ندانیم که نگهبانان جلیقه سفید یا سبزرنگ به تن، مامورانی هستند که بهصورت شبانهروزی از پلهای مکانیزه نگهداری میکنند تا ما سختی بالارفتن از پلهها را کمتر به دوش بکشیم؛ آنهایی که زحماتشان چندان به چشم نمیآید و شب و نیمهشب مراقب هستند تا تجهیزات گرانقیمت پلها به سرقت نروند.