پای صحبتهای هادی شعبانی که برای پای آسیبدیدهاش زانوی مصنوعی ساخت
رکابزنی با یک پا
بهنام سلطانی
تصورش هم کار سادهای نیست، چه رسد به تجربه! اینکه یک روز چشم باز کنی و ببینی بر اثر یک حادثه، عضوی از بدنت را از دست دادهای. از نظر بسیاری از ما این حادثه یعنی پایان یک زندگی عادی و شروع گوشهنشینی و افسردگی! سرنوشتی که برای بسیاری از افراد دارای معلولیت رخ داده است. اما هادی شعبانی ورق این بازی سخت را برگرداند و در عمل نشان داد که حتی اگر از کودکی بر اثر یک حادثه پای چپش را از دست داد اما هیچچیز نتوانست او را از رسیدن به خواستههایش بازدارد. این جوان ۳۸ساله، طراح و سازنده نخستین زانوی مصنوعی و رکورددار دوچرخهسواری با یک پا است. با این حال با دوچرخه به روستاهای محروم سفر میکند و به کودکان دارای نقص عضو آموزش هنر میدهد. هدفش این است که جامعه را با شرایط این افراد آگاه کرده و به کسانی هم که این مشکل را دارند نشان دهد که قطع عضو پایان راه نیست. ناگفته نماند هادی شعبانی، علاوه بر دوچرخهسواری در رشته تیراندازی هم مهارت دارد و همچنین فارغالتحصیل رشته سینما از دانشگاه هنر، دانشآموخته عکاسی در فرانسه، نقاش و مجسمهساز است.
از احوالات این روزهایتان بگویید. این روزها مشغول چه کاری هستید؟
این روزها در کنار مطالعه و پژوهش، متمرکز بر انجام دو کار اصلی هستم؛ اول در حال نگارش کتابی درباره تجربیات شخصیام و دوم در تدارک و آمادهسازی خودم برای ثبت رکورد طولانیترین مسافت دوچرخهسواری با یک پا در جهان هستم.
چه جالب! از کسب این رکورد برایمان بگویید. قبلا چه رکوردی داشتید؟ چطور تمرین میکنید؟
من نخستین دوچرخهسوار یک پای جهان هستم که با استفاده از زانوی مصنوعیای که خودش ساخته دوچرخه سواری میکند. اگر شرایط کرونا نبود و رکوردگیری صورت میگرفت، این رکورد را کسب میکردم. هماکنون شاید یکی از ۲یا ۳ نفر اول در جهان باشم. در خاورمیانه که رکورد دارم اما فکر میکنم در سطح آسیا هم اول باشم. این رقابتها جزو رقابتهای آزاد ورزشی در جهان محسوب میشوند و تمام تلاشم این است که با این حرکت پیامی ماندگار برای کودکان دارای معلولیت ایران داشته باشم. برای کسب این رکورد، تمرینات شامل ورزشهای بدنسازی، حرکات اصلاحی و دوچرخهسواری را انجام دادهام و رژیم تغذیهای خاص زیرنظر متخصصان فیزیوتراپی، تغذیه، روانشناس ورزشی، متخصص ارتوپد و... را هم دنبال میکنم.
امیدواریم این رکورد را خیلی زود کسب کنید. چه شد که به فکر طراحی چنین زانوی مصنوعیای افتادید؟
در زمان تحریمها بهدلیل محدودیت وجود تجهیزات پزشکی مورد نظر من و همچنین قیمتهای بسیار بالای اینگونه قطعات به فکر طراحی و ساخت این محصول در کشور خودمان افتادم، با این هدف که انجام این کار میتواند برای افراد دارای معلولیتی که بهدلیل محدودیتهای اقتصادی و فیزیکی امیدی به تلاش در جهت رسیدن به اهداف خود را ندارند، حاوی یک پیام اجتماعی باشد.
انتخاب من از رشته دوچرخهسواری نیز به همین دلیل بود و تصمیم گرفتم تا با نشاندادن پای مصنوعیام در رسانهها ظاهر شوم تا دیگر هیچ کودک دارای معلولیت بهدلیل نداشتن یک یا دو پا از انجام فعالیتهای اجتماعی و ورزشی خجالت نکشد. هدف من نمایش توانمندیهای خودم نبود و صرفا تلاش در ایجاد انگیزه و اعتماد به نفس در کودکانی بود که از پای مصنوعی استفاده میکنند و پیام من این است که «موضوع زندگی من دوچرخه نیست، موضوع زندگی من انجام فعالیتی است که فکر میکنیم ابزار انجام آن در ما وجود ندارد. ابزار دوچرخهسواری در من، پا نیست، اراده من است و اگر فردی میتواند بدون پا دوچرخه سواری کند، قطعا عکاسی و نقاشی برای افراد نابینا غیرممکن نیست».
به نکته خوبی اشاره کردید و آن هم تحقق این جمله که معلولیت، محدودیت نیست. از آموزش عکاسی و نقاشی به نابینایان گرفته تا آموزش مهارتهای اجتماعی به معلولان، فعالیتهایی است که شما انجام میدهید. کمی درباره جزئیات فعالیتهای اخیرتان برای این قشر خاص در جامعه بگویید.
رسالت اجتماعی من توانمندسازی کودکان دارای معلولیتی است که قرار است مسیری مشابه با مسیر زندگی من طی کنند. بیشترین اشتیاق من در زندگی، آموزش و توانمندسازی کودکان دارای معلولیت از طریق داستان زندگیام و انتقال تجربیات شخصیام است و انجام سایر توانمندیهای من در اولویتهای بعدی قرار دارند. از زمانی که پیامهای بسیاری از عزیزانی دریافت کردم که فعالیتها و داستان زندگی من توانسته در شرایط بسیار سخت به آنها امید و انگیزه ادامه راه بدهد و این آشنایی زندگی آنها را متحول کردهاست، مسئولیت اجتماعی خودم دانستم تا با انجام فعالیتهایی گسترده، هم برای جامعه و هم برای افراد دارای معلولیت حاوی یک پیام اجتماعی باشم؛ این پیام که زندگی، این چند دهه زیستی زود تمامشونده، بسیار ارزشمندتر از آن است که هر نوع تفاوت جسمی و سایر مشکلات مانع از رسیدن ما به اهداف و آرزوهایمان باشد. من در انجام فعالیتهای مورد علاقهام هیچگاه به توجه دیگران و جامعه فکر نکردهام و همواره در جهت رسیدن به اهدافی که داشتهام سالها تلاش کردهام، اگرچه بهصورت غیرمستقیم در سالهای اخیر از طریق بازخوردها و پیامهایی که برایم ارسال میشود، دریافتهام که به الگویی برای صدها و هزاران فرد دارای معلولیت در نقاط مختلف جهان تبدیل شدهام که سالهاست آنها با همراهشدن با داستان زندگی من، توانستهاند از مسیر بسیار سختی که در گذشته به تنهایی طی کردهام، آسانتر و امیدوارتر عبور کنند.
در بافت شهری و مسکونی کشورما تا چه میزان به تسهیل در رفتوآمد معلولان توجه شده است. با توجه به اینکه شما سفرهای خارج از کشور هم دارید این شرایط را چگونه با کشورهای دیگر مقایسه میکنید؟
اگرچه کشور ما در مقایسه با کشورهای پیشرفته جهان هنوز هم در دسترسپذیری امکانات شهری برای افراد دارای معلولیت از محدودیتهای بسیاری برخوردار است اما در سالهای اخیر اقدامات قابل توجه و ارزندهای برای مناسبسازی اماکن شهری در کشورمان صورت پذیرفته است. البته نیازمند آن هستیم که با ارتباط هرچه بیشتر مسئولان و افراد دارای معلولیت نخبه، کیفیت دسترسپذیری اماکن شهری را ارتقا بخشیم.
با کرونا و محدودیتهای ناشی از آن چطور کنار آمدید؟
به راحتی. چنانچه مهارتهای زندگی را به درستی بدانیم و بهکار ببریم در زمان وقوع هر بحرانی ازجمله کرونا با ارزیابی منابع، شناخت محدودیتها و تعیین یک برنامه راهبردی در جهت رسیدن به اهداف میتوانیم خودمان را با شرایط جدید سازگار کنیم. کارگاههای آموزشی را بهصورت آنلاین برای افراد دارای معلولیت برگزار کردم و در کنار آن بیشتر درحال مطالعه و پژوهش و انجام فعالیتهای فردی ازجمله نگارش کتاب هستم.
از فعالیت هنریتان برایمان بگویید. آیا از این روزهای کرونایی، برای شکار لحظههای خاص عکاسی استفاده کردید؟ فعالیتهای نقاشیتان چطور؟ کلا این ویروس منحوس دستمایه خلق آثار هنری جدید برای شما شده است؟
بله. این زمان فرصت مناسبی برای من بود که مجموعهای جدید از آثار نقاشی خلق کنم که پس از سپریشدن دوران کرونا به نمایش عمومی در خواهد آمد. من معتقدم یک ورزشکار و هنرمند دارای معلولیت شدید، در هر شرایطی با حضور فعال در عرصههای ورزشی و هنری بهصورت غیرمستقیم میتواند در سایر افراد جامعه امید و انگیزه ایجاد کرده و به جامعه نشاط و حرکت و پویایی را انتقال دهد.
با توجه به دغدغه همیشگی شما در حوزه محیطزیست که همواره در آثار هنریتان به آن توجه دارید، بهنظرتان رسالت یک هنرمند در انتقال مفاهیم زیستمحیطی تا چه اندازه مهم است؟
هنرمند بازتابی از شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه و محیط پیرامون خویش است، با توجه به اینکه من از روی تخت بیمارستان نقاشی را آغاز و سالهای سال، بیحرکت نقاشی کردهام، زمان زیادی را در زندگیام صرف مشاهده و تفکر کردهام. تصور میکنم این رسالت اجتماعی هر هنرمندی است که در آثار خود به موضوعاتی که به آرامش، صلح، دوستی و همدلی در سیاره زمین کمک میکند بپردازد؛ چرا که همه ما برای مدتی محدود مسافر سیاره زمین هستیم و لازم است این امانت گرانبها و بدون جایگزین را به نسل بعدی تقدیم کنیم.
...و نکته آخر؟
حمایت از افرادی که میتوانند الگوی هزاران فرد دارای معلولیت باشند، حمایت از یک نفر نیست بلکه حمایت از یک راه ارزشمند است که خروجی آن ایجاد امید و انگیزه به هزاران و میلیونها فرد دارای معلولیت و خانوادههای آنها خواهد بود. با اینکه تاکنون با وجود پیگیریهای بسیار زیادم از امکانات و حمایت قابل توجهی برخوردار نشدهام اما این مانع از تلاش من در جهت دستیابی به موفقیتهایم نبوده است. اما همچنان امید دارم که روزی بستر مناسبی برای بهرهگیری از تجارب ارزشمند من طی سالهای زندگیام در جهت ارتقای سبک زندگی افراد دارای معلولیت فراهم شود زیرا من کشورم را دوست دارم و با اینکه همواره امکان و شرایط رفتن به کشورهای پیشرفته دنیا برایم فراهم بودهاست، ماندهام تا تواناییها و تجربیاتم را صرف کمک به کودکان دارای معلولیت سرزمین خودمان کنم.