همراه با احمد عربانی، کاریکاتوریستی که بیش از نیمقرن است به مشکلات جامعه رنگ طنز میپاشد
کاریکاتور، ضربهگیر من در برابر سختیها
پرنیان سلطانی
اگر فقط کمی در دنیای کاریکاتور ایران قدم زده باشید یا فقط بهقدر تورق چند صفحه از مجله «گلآقا» و دیدن بخش مربوط به کاریکاتورهای روزنامههای مختلف، این هنر طناز را دنبال کرده باشید، حتما نام احمد عربانی را شنیدهاید. کسی که بیشک یکی از ستونهای اصلی کاریکاتور ایران بهحساب میآید و حضور 50سالهاش در دنیای کاریکاتور و انیمیشن از او نامی ماندگار ساخته است. عربانی که سال 1347با مجله «توفیق» قدم به عرصه کاریکاتور گذاشت و حالا تبدیل به استاد بیچون و چرای این رشته شده، برای رسیدن به جایگاهی که امروز دارد سختیهای فراوانی کشیده است. خودش با خنده میگوید شهید این راه است و اگر نگاه طنزآمیزش به سختیها و مشکلات، همواره همراهش نبود، شاید هیچوقت نمیتوانست به سلامت از این راه سنگلاخی و پرپیچ و خم عبور کند. با استاد احمد عربانی در تجربه منحصر بهفرد قرنطینه خانگیاش در این روزها همراه شدهایم و با او که علاوه بر کاریکاتور، مدتی است با اجرای برنامه طنز اینترنتی «دمخروس» سعی در بهبود حال جامعه دارد، درباره نقش طنز و کاریکاتور در سلامت روان آدمها صحبت کردهایم که نتیجه آن را در ادامه میخوانید.
استاد برای شروع میگویید کاریکاتور چقدر کمکتان کرده که نگاهتان به اتفاقات زندگی طنز باشد و در واقع مشکلات را خیلی جدی نگیرید؟
خیلی خیلی زیاد. این روحیه طنزی که من داشتم و با کاریکاتور شکوفا شد، در تمام تنگناهای زندگی حکم ضربهگیری را داشت که نمیگذاشت ضربه نهایی به من بخورد و نابودم کند. بهعنوان مثال در دوران سربازی یا زمانی که در یک مبلسازی کار میکردم، هر وقت شرایط برایم سخت میشد، شروع به تخیل میکردم؛ خیالپردازی باعث میشد تا رنج آن لحظهها برایم کمرنگتر شود و چون این خیالپردازی همیشه با یک چاشنی طنز همراه بود، ضربهگیری بود که اجازه نمیداد چرخدندههای بیرحم حوادث من را خرد کنند. در واقع این نگاه تخیلی و طنزآمیز در همه زندگی من حکم ایربگ ماشین در تصادفها را داشت و دارد.
امروز هم که همه ما در حال تجربه روزهای سختی هستیم، حتما همین نگاه باعث میشود کمتر به مشکلات و ناراحتیها فکر کنید. درست است؟
بله، قطعا همینطور است. علاوه بر تخیل که همواره بخش غالب من است، ذهن ما کاریکاتوریستها 24ساعته در حال پیدا کردن سوژههای طنز از دل سختیها و مشکلات است. همین فکر کردن مدام به سوژه و با این سوژهها تفریح کردن، اجازه نمیدهد فکرمان درگیر مسائل و مشکلات مختلف بماند. این روحیه طنز نمیگذارد سختیها به عمق ذهن و جانمان نفوذ کند و آنها را خنثی میکند. حالا اگر بتوانیم سوژه خوب پیدا کنیم و آن را بهدرستی با دیگران شریک شویم، خواه ناخواه این حس به آنها هم منتقل میشود. در واقع در عین حال که حال خودمان را خوب نگهداشتهایم، به یک وظیفه بشری هم عمل کردهایم و باعث شدهایم دیگران هم مثل ما کمتر زهر سختیها را بچشند و بتوانند دشواریهای روزگار را تاب بیاورند. و خب طبیعتا این موضوع بسیار ارزشمند است.
اتفاقا سؤال بعدی من هم همین بود. اینکه کاریکاتور اساسا چه تأثیری روی مخاطب میگذارد و تا چه اندازه میتواند جلوی خشم و ناراحتی را گرفته و به آرامش روان ما و در نهایت جامعه کمک کند؟
قطعا خیلی میتواند مؤثر باشد. بهنظر من کاریکاتور، مشکلات را قابل تحملتر میکند، اما به شرطی که بهمعنای واقعی کلمه «هنر» در آن وجود داشته باشد. یعنی کسی که نقشهای کاریکاتوری را قلم میزند، قوانین طنز را بداند و خلاق باشد. دیدهاید بعضیها در تعریفکردن لطیفهها چقدر بد عمل میکنند؟ یعنی آن جوک یا لطیفه را طوری تعریف میکنند که اصلا خندهدار بهنظر نمیآید؟ برعکس عدهای هم هستند که حتی مطالب عادی را طوری بیان میکنند که در جای درست، ضربه طنز را وارد کرده و حال اطرافیان را خوش میکنند. کاریکاتور هم دقیقا همین است. صرف کشیدن چند خط بدون آگاهی و علم و تجربه، کاریکاتوری اثرگذار و حال خوبکن نمیسازد. متأسفانه هماکنون در نتیجه نبود سختگیریهای لازم و احتمالا نبود دانش کافی در این حوزه، شاهد این موضوع هستیم که بسیاری از کارها تکرار مکررات شده است و در آنها خبری از خلاقیت نیست. بهدلیل دسترسی آسان بهکار بزرگان کاریکاتور دنیا در اینترنت و دستیابی به هر سوژه با چند کلیک، شاهد افزایش کپیکاری در این حوزه هستیم. درحالیکه در زمان ما، استادان کاریکاتور به ما فرصت فکر کردن میدادند و اینطور یادمان داده بودند که صرفا خط خطی نکنیم، بلکه فکرمان را بهکار بیندازیم و آنقدر به مغزمان فشار بیاوریم که از آن سوژههای ناب و دست اول بهدست بیاید. اما متأسفانه هماکنون خیلی از کارهای این حوزه به خاطر کپیکاری، خلاق نیستند و در نتیجه طنز ضعیفی دارند. این کاریکاتورها که بهاصطلاح نمک ندارند، هیچ هیجانی در مخاطبشان ایجاد نمیکنند. درحالیکه اگر کاریکاتور خلاق باشد، خط قوی داشته باشد و تکنیک داشته باشد، میتواند نقش مهمی در آرامش روان جامعه ایفا کند و مثل یک تئاتر موزیکال یا فیلم کمدی، جامعه را سر حال بیاورد و حال مردمانش را خوب کند.
هدفی که بهنظر میرسد شما چه با کاریکاتورهایتان و چه اخیرا با برنامه طنز آنلاین دمخروس در پی دست یافتن به آن هستید. کمی برایمان درباره رسانه آنلاین طنز دمخروس میگویید؟
حدود یک سال و نیم، دو سال است که برنامه دم خروس در فضای مجازی منتشر میشود و من هم کار اجرای آن را برعهده دارم. در این برنامه درباره اتفاقات مهم روز و همچنین اتفاقات مهم تاریخی و شخصیتهای مطرح تاریخ با زبان طنز توضیحاتی را بیان میکنیم که توانسته در این مدت مخاطبان بسیاری را جذب کند. اگر چه این روزها بهدلیل رفتن نویسنده برنامه و نداشتن نویسنده قوی و خلاق، کمی فعالیتهایمان در این رسانه کمرنگتر شده، اما به هر حال دمخروس رسانهای آنلاین است که با زبان طنز، مخاطبان خاص خودش را بهویژه در حوزه تاریخ بهدست آورده و با بازخورد بسیار خوبی از سوی مردم مواجه شده است.
بهعنوان آخرین سؤال، در این روزهای منحصر بهفرد کرونا که همه ما یک خانهنشینی اجباری را تجربه میکنیم، روزهایتان را چطور میگذرانید و بیشتر به چه کاری مشغول هستید؟
حقیقتا این تجربه، تجربه بیسابقهای برای همه ماست. اما من سعی کردهام از همین فرصت استفاده کرده و به کارهای عقبافتادهام برسم. در روزهایی که آموزشها تعطیل شده و وقت بیشتری در اختیار دارم، بیشتر کتاب میخوانم و نقاشی میکشم. دورههای مجلههای کاریکاتور را هم که کمتر وقت کرده بودم ببینم، نگاه میکنم. چون واقعیت این است که من هیچوقت از آموزش طراحی و کاریکاتور سیر نمیشوم و همواره در حال یادگیری هستم. سفارشهایی هم دارم که آنها را انجام میدهم. اما بهطور کلی این روزها بیشتر وقتم صرف نوشتن خاطراتم میشود؛ خاطراتی که چون وجهه طنز دارند فکر میکنم برای جوانها هم جذاب باشد. قصد دارم به امید خدا بهزودی این خاطرات را در قالب یک کتاب منتشر کنم.