• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
سه شنبه 29 تیر 1400
کد مطلب : 136329
+
-

ترمزها مقصرند

مروری بر چند حادثه جاده‌ای در سال‌های مختلف

ترمزها مقصرند


نگار حسینخانی ـ روزنامه‌نگار

التهاب، تاولی بر پوست دل است؛ آنگاه که جاده‌ها، دست به‌دست هم می‌دهند تا فاصله‌ها را پر‌رنگ‌ کنند. اتوبوس در پیچ جاده گم می‌شود و خون، شفاف‌ترین شاهدی‌ است که این روزها می‌شناسیم. عطر ریحان، شمال غرب را پر کرده و عروس‌ها، دیگر سفید را رنگ غالب پیراهن نمی‌دانند. حالا اتوبوس مرگ، سر بر صخره می‌کوبد. شاهدان، تاولی بر دل‌هایشان می‌نشیند و روزنامه‌ها فونت‌های سیاه‌شان، اختصاصی‌ترین خطوط مرگ‌نویسی دوستان می‌شود. از مرگ می‌نویسم، از اتوبوس‌ها و آنها که سر بر سایه سفر، راهی جاده‌های رفتن شدند؛ رفتن‌هایی بی‌برگشت. از آن سال‌ها که اتوبوس‌ مرگ، خاطره نویسندگان را به‌خود آلود، تا همین ‌ماه تب‌زده که مرگ سراغی از سربازان گرفت و سلحشوران علم را بعد از ناجیان طبیعت، خبرنگاران، هدف قرار داد، اتوبوس‌های زیادی در مسیر مرگ پیچیدند و مسافران خود را در غبار روزهای مه‌گرفته، به سفرهای بی‌بازگشت بردند. از آن کاروان‌ها، داغ چند سفر هیچ‌گاه از خاطر نمی‌رود.

2تیر ۱۴۰۰؛ نقده
حدود ۳۰ نفر بودند؛ ۲۰ خبرنگار و مابقی از ستاد احیای دریاچه ارومیه و تنی چند از سازمان محیط‌زیست. برنامه سفرشان فشرده بود؛ تا ساعت ۶ بعدازظهر که حوالی حادثه ایستادند. ستاد احیای دریاچه، میزبان مرگ بود. وقتی بوی لنت، دماغ‌ها را پر کرد، اتوبوس، جاده‌ای فرعی را برای بازگشت انتخاب کرده بود؛ خاکی و باریک، طرفی دره و طرف دیگر صخره. همه از سرعت کم اتوبوس گلایه داشتند. اعضای روابط‌عمومی و مسئولان با ماشینی شاسی‌بلند جلوتر از همه حرکت می‌کردند. همین حوالی بود که کسی فریاد زد کمربندها را ببندید. صندلی‌هایی بودند که کمربند نداشتند. یکی فریاد زد برو به سمت کوه، اتوبوس محکم سر بر صخره کوبید. اول شیشه‌ها خرد شد بعد اتوبوس به سرپایینی افتاد و ماشین دور گرفت. واژگون شدند. همه‌‌چیز در ۳۰ ثانیه اتفاق افتاد. بعضی‌ها از اتوبوس بیرون افتادند. مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی زیر تن سنگین اتوبوس مرگ، در آن سفر جا ماندند. خیلی‌های دیگر مجروح شدند و روح بسیاری از ما در سفر مرگ جان داد.

3تیر ۱۴۰۰؛ جاده دهشیر
جاده دهشیر به آباده شیب تندی دارد، این را رانندگان خوب می‌دانند. اما آن روز راننده اتوبوس وقتی شیب را فهمید که ترمزهایش کار نمی‌کردند. سربازان در شیب تند، بوی مرگ به مشام‌شان رسید؛ آنهایی که بخشی از زندگی‌ وظیفه‌ای‌شان را برای دانستن و علم، خرج کرده بودند. اتوبوس مسافربری، سر پیچ مرگ، با سرعتی نزدیک به ۱۴۵کیلومتر به عقب تریلی حامل بار که در کنار جاده متوقف بوده، برخورد می‌کند. اما همه آن فریادها با یک کلمه سکوت می‌شود؛ متأسفیم. پشت این واژه «متاسفیم» حالا ۳ سرباز معلم، یک مأمور انتظامی مسئول حفظ امنیت سربازان و یکی از سرنشینان تریلر به خاک سپرده شدند و ۳۴ نفر دیگر که برای گذراندن دوره آموزشی بدو خدمت از زاهدان عازم آباده بودند، تن‌شان به خون نشسته. در توضیح این حادثه آمده: «اتوبوس شخصی و راننده نیز غیرنظامی است. یکی از دلایل ورود دادسرای نظامی، نظارت بر رسیدگی به وضعیت مصدومان، همچنین کمک به روند تحقیق برای دستیابی به علل وقوع این حادثه، شناسایی مقصران و جلوگیری از حوادث مشابه است.»

20تیر 1397؛ سنندج
این‌بار تانکر حمل نفت مازوت یک دستگاه اتوبوس مسافربری سنندج - تهران را هدف گرفته بود. سنندج یک آن به چشم خود دید که اتوبوس مسافرانش آتش گرفته است. ۱۱ تن جان باختند و 5تن مجروح شدند. علت، اقدام غیرقانونی راننده اتوبوس در سوارکردن مسافر بین‌راهی اعلام شد. به‌دلیل شدت سوختگی، اجساد قابل شناسایی نبودند و با آزمایش DNA اسامی جانباختگان اعلام شد. نقص فنی در ترمز تانکر حامل سوخت، علت وقوع حادثه بود.

۴ دی ۱۳۹۷؛ تهران
به نام این ایستگاه توجه کنید؛ «کتابخانه»! نزدیک همین ایستگاه بود که دیگر ترمزها کار نکرد؛ همان ترمزی که دانشجوهای دانشگاه علوم تحقیقات تهران را در مسیر کوتاهی همراهی کرد و همه ما را با شوکی بزرگ به‌خود آورد. اتوبوس واژگون شد. ۱۰ کشته و ۲۸ زخمی روی تن دانشگاه ماند. خیلی از مصدومان آن روز در سال‌های بعد نیز درگیر مداوا بودند. به‌گفته دانشجویانی که آن حادثه را برای همیشه در گوشه‌ای از ترس‌های خود حمل می‌کنند، اتوبوس نزدیک ایستگاه کتابخانه دانشگاه بعد از عبور از دست‌انداز، سرعتش بیشتر و یکباره در عبور از پیچ به پایین پرتاب شد؛ اتوبوسی مستهلک از مجموعه مستهلک‌های دانشگاهی که هیچ‌گاه ایمنی درستی نداشته‌اند. همان وقت بود که راه فرار از بی‌مسئولیتی سکته راننده اعلام شد. اما علت چندان در پرده نماند و مسئولان اورژانس تهران و دانشجویان بازمانده آن را رد کردند.

۱۰ شهریور ۱۳۹۶؛ فارس
حتما خیلی شاد بودند؛ اردوها اینچنین است. کلی خاطره و خوراکی در خود دارد. حیف از آن سرهای پرشور دختران دانش‌آموز که از هرمزگان عازم اردوی شیراز شدند. نزدیکی داراب استان فارس بود که استان هرمزگان اعضای گروه فرزانگان خود را که شامل تشکیلات سازمان دانش‌آموزی از دوره متوسطه اول و دوم، عازم شیراز بودند تا در اردوی قطبی - ملی شرکت کنند، از دست داد. ۹‌نفر کشته و ۳۴ نفر زخمی شدند. حال ۱۳ تن از مصدومان وخیم گزارش شد. یک تن دیگر از آنها در این وخامت جان داد. در این حادثه مربی سرپرست اردو و کمک‌راننده نیز جان خود را از دست دادند.

2تیر ۱۳۹۵؛ نیریز
سربازان پادگان صفر پنج کرمان در ساعت ۱:۲۰ بامداد در محور نیریز به فارس فهمیدند که سوار اتوبوس مرگ شده‌اند. اما حادثه چندان فرصتی برای پیاده‌شدن به قربانیانش نمی‌دهد. همین شد که ۱۴ سرباز و ۶ راننده در آن حادثه فوت کردند و ۶۰ نفر مصدوم شدند. علت اما باز انحراف از جاده و ناتوانی راننده اعلام شد. منصور صفری از فارغ‌التحصیلان دانشگاه صنعتی همدان هم در همین اتوبوس درگذشت. اما یاد آنها ۲روز بعد در اجرای نمایش «مجلس ضربت‌زدن» به نویسندگی بهرام بیضایی و کارگردانی محمد رحمانیان در تالار اصلی تئاتر شهر گرامی داشته و برای همیشه در خاطر ثبت شد.

۲۶ اسفند ۱۳۷۶؛ لرستان
ما حالا چند سالی است که مریم میرزاخانی را از دست داده‌ایم؛ از بازماندگان اتوبوس دانشجویان دانشگاه شریف. اما بین این دو تاریخ به‌دست آوردن و از دست‌دادن،‌ نابغه ریاضی جهان متولد شد. آخرین‌ماه سال 1376بود که مردم ایران شوک بزرگی را در حافظه ملتهب خود تجربه کردند؛ اتوبوس حامل دانشجویان شریف سقوط کرد. 7تن از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، نابغه‌های کشور، در مسیر بازگشت از بیست ودومین دوره مسابقات ریاضی که در دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شده بود، به خاک سپرده شدند. علاوه بر اینها، 2تن از اعضای هیأت علمی، و 2راننده اتوبوس نیز کشته شدند. اتوبوسی که با مشاعره و شعرخوانی و شاهنامه‌خوانی به تهران نزدیک می‌شد، یکباره از مسیر زندگی خارج شد. 6 تن از آن به خاک‌سپردگان نخبه‌های ریاضی دانشگاه صنعتی شریف بودند؛ کسانی چون رضا صادقی، برنده مدال طلای المپیاد جهانی، آرمان بهرامیان، علیرضا سایه‌بان و علی حیدری، فرید کابلی، مجتبی مهرآبادی و مرتضی رضایی؛ دانشجویانی که از برگزیدگان المپیادهای ملی و بین‌المللی ریاضی ثبت شده‌اند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید