گرینویچ/ مرگ آقای فقدان
چند روزی است که مرگ و فقدان کریستین بولتانسکی موضوع بحث جوامع هنری جهان است؛ فقدان هنرمندی که خود یکی از نمادهای مفهوم فقدان بود. این عکاس، مجسمهساز و نقاش فرانسوی را جهانیان با چیدمان سال2010 میلادی او که شامل 30تن لباس کهنه بود، میشناسند؛ لباسهایی که همه یک چیز را نشان میدادند و آن چیزی نبود به جز فقدان. بولتانسکی درباره این نمایشگاه گفت: «بهنظر من لباس کهنه یک نفر مثل عکس اون آدمه، یک وقتی، یک زمانی یک کسی بوده و حالا دیگه نیست.» جهان هنر حالا در فقدان بولتانسکی درباره تأثیرات او روی جامعه و هنرمندان بیشتر میاندیشد. برای نمونه، بولتانسکی یکی از هنرمندان در تقابل با هنر ابزاری، مادی و ناظر بر سودجویی بود. او برای اعتراض به ارزشگذاری مادی آثار هنر، مجسمههای بیدوام و یکروزه میخواست. از این منظر میتوان او را جد هنری بنکسی، گرافیتیکار مشهور جهان دانست. او نیز تحتتأثیر بولتانسکی به فنا و زوال چنان باور دارد که یکی از آثارش را طوری طراحی کرد که درست در روز حراج آن ریزریز شود. به هر روی، بولتانسکی مانند تمام صاحبان لباسهای چیدمان سال2010 خود سرانجام با دنیا خداحافظی و خرقه تهی کرد.