نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
«... الْمُوفُونَ بهعهدهمْ اِذا عاهَدُوا...؛ نیکوکاران کسانی هستند که به عهد خود (هنگامی که عهد بستند) وفا کنند....». این آیه از قرآن با معنایی مشابه به شکلهای مختلفی در جایجای کتاب آسمانی مسلمانان آورده شده است اما رعایت قوانین تعهد شده، امری نیست که تنها راه و رسمی دینی و اخلاقی باشد. تعهد در هر نوع رابطهای میتواند باعث تحکیم یا تزلزل شود. درباره بدعهدان با مهناز اسماعیلی، روانشناس صحبت کردهایم و از او خواستهایم به ما بگوید چگونه میتوان با این عهدشکنان روبهرو شد و رفتار سازنده در مقابل آنها چیست؟
آیا بدقولی و پایبند نبودن به «تعهد» درمان دارد یا آدمهای بدعهد را نمیتوان تغییر داد؟
وقتی از تعهد صحبت میکنیم، ذهن متمرکز بر موضوع یا موردی خاص میشود، اما غالب اوقات متوجه میشویم تعهد بیش از اینکه بهمعنای مقید بودن به موضوعی خاص باشد، بهمعنای عدمتعهد به حاشیههای آن موضوع است؛ مثلا «من به این رابطه متعهدم» معنی سادهاش این است که هرچه آسیبزننده و تهدیدکننده «رابطه» باشد، نادیده میگیرم؛ بنابراین تعهد را میتوان اینگونه تعریف کرد: بیش از تمرکز برای داشتن چیزی، تلاش مداوم و بیصدا برای نداشتن و نپذیرفتن خیلی چیزهاست. ما با آنچه تصمیم میگیریم نداشته باشیم تعریف میشویم. تعهد به یک ارزش، مستلزم بیتعهدی شجاعانه به راههای مخالف آن ارزش است. روانشناسی به اسم استرنبرگ برای عشق مثلثی تعریف میکند که اضلاع آن شور و شوق، کشش و صمیمیت، و تعهد است. هر کدام از این سه ضلع نباشد، رابطه دچار بحران میشود. از جمله درمانهایی مؤثر در این زمینه، درمان هیجانمدار «ایافتی» است که روی هیجانها متمرکز میشود و با پردازش هیجانها زمینه نیاز افراد را مشخص میکند. در واقع هیجان در مقابل فکر قرار نمیگیرد، بلکه فکر را به شیوهای بنیادین هدایت، مدیریت و همچنین نقصهای فکر را تکمیل میکند. مورد دیگر درمان مبتنی بر تعهد، پذیرش یا اکت است که مخلوطی از توجه، پذیرش تعهد و تغییر رفتار است. هدف کلی آن در نهایت رسیدن به انعطافپذیری روانی است. بهگونهای که نیاز به حذف یا از بین بردن احساس بد نباشد، بلکه بهرغم وجود این احساس فرد بهسوی رفتار مبتنی بر ارزش اندیشیدهشده حرکت کند. آدمها با توجه به اینکه بخواهند تغییر کنند، این انگیزه در آنهاست که با کمک متخصص قادر خواهند بود خود را تغییر دهند. جملهای که بار منفی زیادی دارد «همینه که هست» است. ما قرار نیست همیشه درست باشیم، قرار است کمتر اشتباه کنیم.
بدعهدی از درک نکردن چه وجهی از روابط انسانی و اجتماعی نشأت میگیرد؟ در واقع وقتی ما بدعهدی میکنیم از درک چه موقعیتی بیبهره هستیم؟
یکی از عوامل مهم، تجارب اولیه فرد با والدین یا نوع رابطه هیجانی فرد با والدین خود در دوران کودکی است. با نفوذترین این دیدگاهها «نظریه تمایزیافتگی بوئن» و سبکهای دلبستگی است. خود متمایزسازی به میزان و درجه یک فرد، قادر است بین عملکرد عقلانی و صمیمیت و استقلال در روابط تعادل برقرار کند. سبکهای دلبستگی شیوههای تعامل رفتارهای متفاوتی هستند که افراد در روابطشان بهکار میگیرند. انواع سبک دلبستگی عبارتند از: ایمن، ناایمن اضطرابی و ناایمن اجتنابی که در روابط فعلی فرد با اطرافیانش تأثیرگذار است. افرادی که دلبستگی ایمن را در کودکی تجربه کردهاند، اعتمادبهنفس بیشتری دارند و روابط عاطفی پایدارتری میسازند. افراد با دلبستگی اضطرابی، گرایش کمتری به داشتن دیدگاه مثبت درباره خود دارند و خود را برای عدمپاسخگویی سرزنش میکنند. افراد با دلبستگی اجتنابی کمتر متعهد میشوند. از دیدگاه دلبستگی هر یک از این افراد با انتظارات و تجاربی از گذشته خود وارد رابطه میشوند که نقش مهمی در چگونگی پاسخدهی آنها دارد؛ بنابراین چنین مشکلاتی، ناشی از فقدان مهارتهای ارتباطی نیست، بلکه از نوع تجارب اولیه دلبستگی است. مورد دیگر در واقع هویت است. از جمله موارد دیگر، دسترسی به هویتی باثبات است که نهتنها حسی یکپارچه از خود فراهم کرده، بلکه امکان پیشرفت و سازشهای آینده را در سراسر زندگی ایجاد میکند. یکی از عوامل مهم در تحول انسان، روند شکلگیری هویت است. این فرایند از بدو تولد آغاز میشود و در دوره نوجوانی به اوج خود میرسد.
بیتوجهی به تعهد ممکن است چه تأثیراتی در روان فرد و اطرافیان او به جا بگذارد؟
تعهد را میتوان به 3قسمت تعهد به همسر، تعهد به ازدواج یا تعهد اخلاقی و تعهد اجباری تقسیمبندی کرد. تعهد نسبت به همسر بر اساس تمایل به ماندن در رابطه تعریف میشود. تعهد به ازدواج نیز مرتبط با تعهدهای اجتماعی و فرهنگی است و تعهد اجباری بر مبنای احساس به دامافتادگی در یک رابطه بهدلیل مسائل و مشکلات موجود تعریف میشود. تعهد، جاذبه و تفاهم 3رکن اصلی ازدواج موفق هستند و تعهد قویترین عامل پیشبینیکننده ثبات زناشویی است. بیتعهدی، تهدید جدی در بقای خانواده است. سلامت روان چیزی بیش از نبود بیماری و شرط لازم برای دستیابی به سلامت روان داشتن نظام ارزشی منسجم است.
بهترین روش برای متوجه کردن فرد بدعهد نسبت به عمل اشتباهش چیست؟
افراد وقتی رابطه خود را در یک چارچوب مشخص قرار میدهند خیلی آسانتر میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند. بیرون راندن دیگران یک راه ایجاد تعهد در رابطه است. فرازونشیبها را بپذیرید. روابط حتی روابط متعهد همیشه ساده نیستند و هر دو طرف باید از فراز و نشیبهای رابطه خود عبورکنند. همدلی در زمان بحث، نشاندهنده تعهد قوی در دو طرف رابطه است.
فرد بدعهد باید برای اصلاح رفتار خود چه اقداماتی انجام دهد و اطرافیان چطور میتوانند در این مسیر به او کمک کنند؟
با گوش دادن بدون نصیحت و انتقاد، اجازه دهید اعتماد شکل بگیرد و طرف مقابل بداند که در همهچیز میتواند به شما اعتماد کند. سعی کنید خودتان باشید و علایقتان را پنهان نکنید. هر فردی در رابطه میتواند آزادی خود را حداقل تا میزان منطقی حفظ کند. بهطور عمیق رابطه برقرار و مشکلات خود را مطرح کنید. قدردانی را تمرین کنید. رابطه خوب و مناسب تنها به اندکی تفکر، توجه و مراقبت نیاز دارد.
آموزش چه تأثیری در رفع چنین مشکلی در فرد دارد و خانواده چطور میتواند در تربیت فرزندان این رفتار را با او تمرین کند؟
هوش اخلاقی دارای بعدهای درستکاری، مسئولیتپذیری، دلسوزی و بخشش است. مسئولیتپذیری نیز بهمعنای قابلیت پذیرش پاسخگویی و بر عهده گرفتن کاری که از فرد درخواست میشود، خواهد بود. مسئولیتپذیری باعث میشود افراد انگیزه بیشتری برای دستیابی به اهداف خود پیدا کنند و تحمل و سازگاری آنها بیشتر شود. دلبستگی بهطور طبیعی در آغاز تولد نوزاد تا سن دوسالگی ایجاد میشود اما طبق نظریه دلبستگی، کیفیت آن برای آینده کودک بسیار مهم است. بنابراین رفتار والدین با کودک در شکلگیری شخصیت و احساسات او در بزرگسالی نقش مهمی ایفا میکند.
یکشنبه 20 تیر 1400
کد مطلب :
135560
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/BBMox
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved