کارآگاه اسباببازیها
مهدیا گلمحمدی
تصور کنیم کارآگاهی در اداره پلیس وجود دارد که کارش پیدا کردن اسباببازیهای گمشده یا دست و پای جدا شده آنهاست و روی میزش در کنار انبوه پروندههای قتل، اسباببازیهایی را چیده که باید تکههای گمشده آنها را پیدا کند؛ دست جکی، سر سوزان و حتی شمارهگیر یک تلفن پلاستیکی.
خب لازم نیست دیگر تصور کنیم چون چنین کارآگاهی در عالم واقعیت وجود دارد و میتوانیم با او آشنا شویم. مراجعان او کودکان توانیاب ذهنی یا والدین آنها هستند که همه این کودکان به یک اسباببازی خاص دلبستگی زیادی دارند. والدین آنها با کارآگاه اسباببازیها تماس میگیرند و او تکهها یا خود اسباببازیهای گمشده را برای آنها پیدا میکند. داستان تا اینجای کار یک حرکت انفرادی و علاقه شخصی بود تا اینکه سر و کله جویز ویل دختر توانیاب ذهنی اهل انگلستان پیدا شد.
خواهر او به کارآگاه گفت که جویز فقط با یک تلفن اسباببازی خاص که برای آموزش حروف طراحی شده رابطه برقرار میکند. کارآگاه هم بعد از زیر و رو کردن دنیای اسباببازیها متوجه شد این اسباببازی بیش از 15سال است که دیگر تولید نمیشود. اینجا بود که کارآگاه یک پست توییتری ساده با مضمون نیاز این دختر به اسباببازیاش منتشر کرد. پس از یک هفته، یکی از کاربرهای توییتر برای این دختر اسباببازی موردعلاقهاش را فرستاد.
اما این پایان ماجرا نبود. خواهر جویز میگوید: از این اسباببازی که در بازار نایاب بود در هفته اول روزانه 3،2تا دریافت میکردیم تا جایی که امروز در خانه ما بیش از 43عدد از آنها وجود دارد و ما خیالمان بابت شکستن و گم شدن آن یکی که همراه همیشگی جویز بوده راحت است.