• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
یکشنبه 20 تیر 1400
کد مطلب : 135468
+
-

لذت پشت‌بام‌خوابی

لذت پشت‌بام‌خوابی

تهران هنوز طهران بود و خبری از این همه آسمانخراش قد و نیم‌قد در آن نبود.
از پشت‌بام خانه که به آسمان چشم می‌دوختی، آسمان پرستاره خدا قابل رؤیت بود و صدای جیرجیرک‌ها بهترین ملودی شبانه. پشت‌بام‌خوابی یکی از رسم‌های زیبا و جالب بیشتر تهرانی‌ها در تابستان بود. از دم غروب، خانم‌های خانه و بچه‌های کوچک‌تر به شوق بالا و پایین کردن پله‌ها شروع به آب و جارو کردن و پهن کردن زیرانداز و بساط کاهو و سکنجبین می‌کردند تا اینکه شب و زمان فراغت و دورهمی اهل خانه فرا می‌رسید.
بساط شام با هنر مادر خانواده به بهترین شکل داخل مجمع بزرگ مسی آماده می‌شد و پدر یا پسر‌های خانواده این سینی پر از خوشمزه‌های دوستداشتنی را از پله‌های باریک و کوچک حدفاصل خانه تا پشت‌بام حمل می‌کردند. «خسرو خورشیدی» در کتاب «آن روزگاران تهران» که حاصل نقاشی‌های سیاه‌قلمش از تهران معاصر با یادی از رسم جالب تهرانی نوشته: «در دهه‌های ده و بیست شمسی خوابیدن در پشت‌بام‌ها در تابستان‌ها بسیار رایج بود، حتی اگر خانه‌ای فضای بزرگی هم داشت، در پشت‌بام فضایی بود که همه آسمان بالای سرت را در تملک تو می‌نهاد. در بیشتر خانه‌های قدیمی دور پشت‌بام را حفاظی احاطه می‌کرد. پس از غروب آفتاب، رختخواب‌ها را روی فرشی که در طول روز روی رختخواب‌ها قرار داشت پهن می‌کردند، کم‌کم خنکای نسیم عصرگاهی بستر را خنک می‌کرد، به گونه‌ای که شباهنگام وقتی تن به بستر می‌کشاندی خنکی آن حس لذت‌بخش غیرقابل وصفی به تو می‌بخشید. در پگاه پیش از سر زدن آفتاب، آسمان رنگ آبی به خود می‌گرفت و آرام‌آرام به یاسی پررنگ یعنی آبی آسمانی بدل می‌شد.»
 

این خبر را به اشتراک بگذارید