مهدیا گلمحمدی
آنها که دهه 60 را زندگی کردهاند خوب خاطرشان هست که در نبود روشنایی گوشیهای تلفن همراه، قطعی برق به معنی کورمالکورمال راه رفتن و گاهی صدای آژیر خطر موشک باران ارتش بعث بود تا اینکه سرانجام مهتابیها بعد از چند چشمک ملیح، دوباره روشن شوند و وضعیت سفید شود. این روزها اما یک سنسور ضربان قلب باید انگشتت را گاز گرفته باشد و لولهای پلاستیکی و شفاف در بینیات باشد که درک کنی قطعی برق یعنی چه. اینکه دوچرخه یا خودرو و تاکسیات را پارکینگ خانه گروگان بگیرد یا آسانسور خودت را یا اینکه بستنیهای یخچال مغازهات مثل گدازههای آتشفشان لاسوفیر در جزیره سنتوینسنت ذوب شوند ترسناک است اما نه به اندازهای که برای مریض بخش مراقبتهای ویژه هست. برای او انگار دو شاخه قلبش در پریز برق باشد و بدون اطلاع قبلی ناگهان خاموشی همه جا را فرا بگیرد. حتی اگر فصل جدید رمانی را روی رایانه سیو نکرده باشی و برق برود باز هم حال آن بیمار را درک نمیکنی. هیچکدام از ما حال او را نمیفهمیم اما حال خودمان هم چندان تعریفی ندارد. هر چه باشد یک کوری ساراماگویی (کوری رمان مشهور ساراماگو) شهر را فراگرفته است. در شهری هم که ساکنانش ناگهان کور شوند تنها وضعیت وحشتناکتر از کوری، این است که تنها فرد بینای جمع باشی. یکی از همین تنها افراد بینای اجتماع ما که هنوز کور نشده میگفت: آنها روشناییهای شهر ما را در ازای بیتکوین فروختند. نگفت آنها چه کسانی هستند حتی نگفت کوری ما به چه دردشان میخورد، فقط گفت در ازای چند بیتکوین خیلی چیزها را فروختند. راست یا دروغش پای خودش اما واقعیت این است که ما آدمها از تاریکی میترسیم. تاریکی آنقدر ترسناک است که یکی از بهترین روشهای ترساندن مخاطب فیلمهای ژانر وحشت استفاده از همین پدیده قیر اندود است. از دیدگاه روانشناسها، فوبیا یا ترس شدید از تاریکی ناشی از ناآگاهی نسبت به آینده است. یعنی نمیدانی در آینده که ممکن است چند لحظه یا چند دقیقه بعد باشد چه اتفاقی در انتظار توست. این مورد آخری را با یک برنامه منظم قطع برق میتوان حل کرد. دستکم بدانیم کی کور میشویم...
چهار شنبه 16 تیر 1400
کد مطلب :
135232
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/YED1n
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved