نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
تصور کنید توی تاکسی نشستهاید و مسیر هر روزه را یکبار دیگر میپیمایید و به هرآنچه گذشته و هر چیز قرار است در آینده رخ دهد یا ندهد، فکر میکنید. کمی ابرو درهم کشیدهاید. این یعنی فکرها را با دقت مرور میکنید. بعد گرما توی صورتتان میزند. یعنی تابستان در راه است؛ تابستانی که خیلیها وعده گرمای سختش را بارها برایتان مرور کردهاند. بعد شما فکر میکنید چرا زیر باد کولر نیستید و مجبورید این راه هر روزه را در گرما طی کنید. در همین لحظه یک نفر مثل برق و باد از کنار ماشینی که شما سوار بر آن هستید، رد میشود و شما را بهخودتان میآورد. تا بهخودتان بجنبید چه شده، دومی و سومی و.... بعله! خیلی بیشتر از آن هستند که در نفرات یک و دو و سه بخواهید بشماریدشان. دختران و پسران جوانی سوار بر اسکیتهایشان مثل برق، درحالیکه آدرنالین خونشان با لبخند توی صورتتان میپاشد، با صدا و خنده از کنار ماشینی که شما سوار بر آن هستید، میگذرند و شما را با کاروان سرخوشانهای در شهر روبهرو میکنند. چه تصویر بکری! تصاویر جوان یکی پس از دیگری مثل اسلاید از جلوی چشمهایتان میگذرد و شما به این فکر میکنید، چقدر روزمرگیها شکنندهاند. حرکت اسکیتسواران انگار هوا را خنکتر کرده است. شاید آن وقت باشد که به این فکر کنید، اگر امروز زیر باد کولر مانده بودم، چه لحظه سرخوشانهای از کف رفته بود. مانور شادی در شهری که هر آن میتواند خاکستری شود را از دست میدادید. اما هستند کسانی که نگذارند، چهره یأس روی بلندترین خیابان شهر بنشیند.
عکاس: منا عادل
موج پنجم کرونا از راه رسیده اما امید هنوز از نسلی، به این شهر تزریق میشود.
مسیر اسکیتسواران از میدان تجریش شروع و به تئاتر شهر منتهی شد.
برنامه street ممکن است هر چند وقت یکبار میان اسکیتسواران برقرار شود.
بیشترین جمعیت را جوانان دهه 80 تشکیل دادهاند.
خط ویژه اتوبوسهای بیآرتی شاهد دهها اسکیتسوار بود و عابرها با گوشیهای تلفن همراه از آنها فیلم میگرفتند.
مانور شادی
آخرین روز خرداد، اسکیتبازان در خیابان ولیعصر، رنگ تازهای به شهر دادند
در همینه زمینه :