احمد ابوالفتحی ـ نویسنده
کلابهاوس میدان روستاست. جایی است برای گرد هم جمعشدن آدمها و گفتن و شنفتن و معامله و بازی و اجرای هنری و... . همه این رفتارها همزمان رخ میدهد. در گوشههای مختلف میدان.
به کلابهاوس که وارد میشوم بیآنکه صدایی بشنوم همهمه را احساس میکنم و بعد انتخاب میکنم که به کدامیک از گوشههای میدان بپیوندم یا اصلاً به هیچ اتاقی وارد نشوم. گوشم را بگیرم و در بروم. معمولاً هم همینحالت آخر رخ میدهد. احساس میکنم اینهمه هیاهو برای هیچ است.
در انتخابات ریاستجمهوری امسال، بسیاری از گروههای سیاسی و رسانههای وابسته به آنها عزم خود را جزم کرده بودند که با فتح کلابهاوس، فاتح قلوب مردمان شوند. آنها دچار «حباب کلابهاوس» شده بودند. نمیدانم کسی تا به حال از این اصطلاح حباب کلابهاوس استفاده کرده یا نه. اگر کرده باشد لابد او هم مثل من این اصطلاح را از «حباب رسانهای» یا «حباب فیلتر» وام گرفته است.
«حباب رسانهای» یا «حباب فیلتر» به خطدهی نظرگاه و اندیشه کاربران اینترنت بهوسیله پیشفرضهای تعبیهشده در یک پایگاه اینترنتی یا یک شبکه اجتماعی اشاره دارد. مثلاً موتور جستوجوی گوگل برمبنای سابقه جستوجوی کاربر، محل زندگی او و دیگر اطلاعاتی که از یک کاربر دارد، بهوقت جستوجو، اطلاعاتی فیلترشده و جهتمند را به کاربر ارائه میدهد. در شبکههای اجتماعی هم همین اتفاق رخ میدهد و این جهتدهیشده بودن اطلاعات باعث میشود کاربر با نظرات متفاوت از آنچه انتظار دارد، کمتر مواجه شود و درنهایت نگرشاش نسبت به یک موضوع کمتر محک بخورد و کاربر دچار توهم صحت بیچون و چرای نظراتش شود. شکلگیری گروههای بسته تأییدگر یکدیگر در شبکههای اجتماعی مختلف و ازجمله کلابهاوس، میتواند به «حباب رسانهای» دامن بزند و بهگمانم ساختار کلابهاوس از هر فضای تعاملی دیگری در نت، برای شکلدادن به «حباب رسانهای» استعداد بیشتری دارد.
در نگاه اول بهنظر میرسد که کلابهاوس فضای آزادی دارد. در آن هرکسی میتواند صدای خاص خودش را داشته باشد و فریاد خاص خودش را بهزبان بیاورد. اما اینگونه نیست. کلابهاوس نظمی سلسلهمراتبی دارد. کلابهاوس ریشسفیدمحور است و بهگمانم این هم یک دلیل دیگر در جهت تأیید ایده «میدان روستا»گونگی کلابهاوس است.
از اساس، فضای کلابهاوس آن زمانی جذاب شده که سلبریتیها به آن عنایت کردهاند و حالا هم بخشهایی از همهمه جمعی کلابهاوس بهتر و بیشتر شنیده میشود که مورد توجه سلبریتیهای مجازی یا حقیقی قرار بگیرد. اوایل شکلگیری فضای مجازی تکثر این فضا و بیطبقهبودن آن مورد توجه بعضی نظریهپردازان چپ قرار گرفته بود. ما که از همان سالهای ابتدایی اینترنت، بزرگشدن اندکاندک آن را دیدهایم میتوانیم با مرور آنچه در فضای مجازی گذشته است، سیر طبقاتیشدن اجتماعات واقعی انسانی را هم شبیهسازی کنیم و حالا کلابهاوس قویتر از دیگر شبکههای اجتماعی از طبقاتیشدن اجتماع مجازی قدرت میگیرد.
کلابهاوس نظامی مبتنی بر دعوتنامه شکل داده و ابتدا هم سلبریتیها به آن دعوت شدهاند. این موضوع، ساختی از بالا به پایین به کلابهاوس داده است. اینستاگرام، توییتر، تلگرام و... از صفر شکل گرفتهاند و روستاوار بزرگ شدهاند، کلابهاوس ترجیح داده روی ساختههای دیگران سوار شود و بهجای اجتماعسازی، میدانسازی کند. اینکه هیچکس در کلابهاوس آرام و قرار ندارد، اینکه مدام از این اتاق به اتاق دیگر میروند از این ناشی میشود که میدان جای بیقراری است. محلی در تکاپوست و آدمها را به تکاپو میاندازد. این تکاپو اما غالباً تکاپویی برای گفتن نیست؛ تکاپویی برای شنیدن است؛ شنیدن صدای ریشسفیدان؛ صدای منکوبکننده کسانی که صدای بلندتری دارند. در کلابهاوس مدیران مالکالرقاب هستند. میتوانند هرکس را که میلشان کشید از هستی ساقط کنند. بهعبارت دیگر میتوانند از دسته گویندهها به دسته شنوندهها تبعیدشان کنند و زبانشان را در نیام بکشند. چنین فضایی بسیار مستعد است برای تولید حباب؛ برای تولید صداهای یکسویه؛ برای شکلدادن به گعدههایی که تأییدگر یکدیگرند.
گعدهمحور بودن کلابهاوس ظرفیت این فضا برای شکلدهی به توهم تأثیرگذاری را بسیار بالا میبرد و همین حالا هم برده است. کم ندیدهام سخنوران کلابهاوسنشینی را که از همان منبر، نسخه ایران و جهان و کائنات را پیچیدهاند. توهم تأثیرگذاری از تبعات سکنیگزیدن در میدان است. میدان محل گذر است اما بسیارند «کلابهاوسنشینان» و اینان عمر خود را به بازی گرفتهاند و سرخوردگی در کمینشان است و بهگمانم نخستین محک اینان همین انتخابات بود و بهنظر میرسد نتایج انتخابات باید بسیاری را سرخورده کرده باشد. اگر نکرده دلیلش ضخامت حبابی است که آنها را در بر گرفته.
از اساس اکثر ما در حبابهایی مختلف زیست میکنیم، مانند فضانوردانی که از بیحبابی در حوالی سرشان نفس کم میآورند و میمیرند. ما هم حبابهای خاص خودمان را داریم؛ حبابهایی با ضخامتهای مختلف. گاهی حبابهایمان چندان ضخیم نیست و میشکند و بعد حس میکنیم واقعیت چه جای مهیبی است و بعد بهسرعت حبابی دیگر برای خودمان دستوپا میکنیم. حباب توجیهگری؛ حباب فرافکنی؛ حباب پناهبردن به گعدههای التیامبخش دوستانه؛ حباب اعتیاد به فضای مجازی و لایک و فالوئر و... همه اینها جوانبی مختلف از تقلای ما برای التیامبخشی به مهابت واقعیت است و کلابهاوس حباب بسیار کارآمدی است. کلابهاوس مستعد است برای اینکه توهم خداگونگی را در ما برانگیزد. میتوانیم در آن اتاقی تشکیل بدهیم و مالکالرقاب شویم و حتی برخی از سلبریتیهای حقیقی و مجازی پلاس در کلابهاوس را که شاید بهخاطر جذابیت عنوان اتاق و شاید هم از سر اتفاق گذرشان به اتاق ما افتاده، به جمع گویندگان دعوت کنیم و بعد در میانه حرفشان آنها را «موو تو آودینس» کنیم تا جگرمان حال بیاید. کلابهاوس به ما اقتدار میبخشد و التیام؛ اقتدار حبابی و التیام حبابی.
با اینهمه که گفتم، آیا من به کلابهاوس بدبینم؟ به کلابهاوس نه؛ به هر چه که حباب تولید کند بدبینم و معتقدم باید حواسمان به حبابها باشد اگر که مایلیم دچار توهم نشویم. هر چند متوهمبودن زیست ما را التیام میبخشد و در کوتاهمدت چیز چندان بدی بهنظر نمیرسد. در میانمدت اما روزگار بازیهای نغزی از خود بروز میدهد که حبابیها را انگشت به دهان باقی میگذارد. چه حبابیهای کلابهاوسنشین و چه دیگر حبابیها.
دو شنبه 14 تیر 1400
کد مطلب :
134998
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/v2638
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved