• سه شنبه 18 اردیبهشت 1403
  • الثُّلاثَاء 28 شوال 1445
  • 2024 May 07
سه شنبه 8 تیر 1400
کد مطلب : 134496
+
-

دغدغه/ تا داغی دیگر، بدرود

دغدغه/ تا داغی دیگر، بدرود

مونا محور

دوستی داشتم که همیشه می‌گفت قبل از  انجام هر کاری یا زدن هر حرفی آن را مرور کن و انتهای آن یک جمله پرسشی «خب، که چی؟» اضافه کن. اگر جوابی که داشتی قانع‌کننده بود آن کار یا حرف را انجام بده یا بگو.
حالا یک هفته از وقوع حادثه دردناک سقوط اتوبوس خبرنگاران گذشته، اشک‌ها و بغض‌ها فروکش کرده و استوری و پست‌های هیجانی در فضای مجازی کمرنگ شده است. خاک سرد است و سردی خاک تمام دنیای ما را فراگرفته است. حالا خبرنگاران کم‌کم به کارهایشان برگشته‌اند و دنبال خبرهای داغ برای کسب نان حلال می‌گردند. رئیس سازمان محیط‌زیست کشور هم حادثه را طبیعی و معمولی خوانده و شاید امروز حتی نام مهشاد و ریحانه را هم از یاد برده باشد اما هنوز بعد از این چند روز هیچ گزارشی از تور ستاد احیای دریاچه ارومیه منتشر نشده و هیچ گزارش مکتوب یا تصویری یا صوتی‌ای در رسانه‌ها درباره این دستاورد منتشر نشده است. بازدید 26  خبرنگار از یک تونل نیمه‌کاره و رونمایی دولت دوازدهم از آخرین اقدامات خودش برای احیای این دریاچه هیچ کجا رسانه‌ای نشده است. انگار فقط قرار بود بیست‌و‌چند نفر خبرنگار سالم و پر امید بروند و بازمانده‌ها با غصه و غم ، افسرده و بی‌انگیزه برگردند. کاش حداقل یک گزارش دست و پا شکسته نوشته می‌شد و یکی‌دو عکس خبری ضمیمه بود در خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها تا لااقل این‌همه هزینه جانی و روحی به پیکر رسانه‌ای کشور تحمیل نمی‌شد.  آیا حالا که اهمیت پروژه آنقدر زیاد بود که برای رونمایی از وضعیت اجرایش باید 26 نفر از بهترین‌های حوزه رسانه در بخش محیط‌زیست روانه محل می‌شدند، کسی به این فکر نکرد که رسم احترام و مهمان‌نوازی و البته حرفه‌ای بودن را پیشه کند و این عزیزان را روی چشم بگذارد؟
درهای مدیریت در کشور ما همیشه روی پاشنه هر چه پیش‌آید خوش آید می‌چرخد و باید منتظر بود تا حادثه‌ای دیگر و داغی جدید...

این خبر را به اشتراک بگذارید