همراه با دکتر بهرام امیراحمدیان، نکاتی جذاب درباره روسیه را مرور کردهایم
سرزمینهای ناشناخته شمالی
عیسی محمدی
زمانی بود که مرزهای شمالی ایران را، اتحاد جماهیر شوروی سابق احاطه کرده بود؛ هر جایی که چشم میانداختیم با این امپراتوری بیدر و پیکر همسایه بودیم. تا اینکه در دهه 90میلادی، این عظمت جغرافیایی و سیاسی فروپاشید و ما با کلی از کشورهای دیگر همسایه شدیم؛ و روسیه، بهعنوان اصل و اساس آن شوروی سابق باقی ماند. اما امروزه ما از روسیه چه میدانیم؟ تا اسم از روسها به میان میآید، اول که کلی ناسزا میدهیم بابت وقایع قفقاز و شهرهایی که از ایران جدا شد. بعد هم یاد دریای بیپایان ادبیات این کشور میافتیم. قدرت نظامی، قدرت جسمانی، سیبری و... از دیگر نمادهایی هستند که ما را به یاد روسها میاندازند. شاید هم در کل نگاه جالبی به این مجموعه نداشته باشیم. اما آیا روسیه چنین است؟ شاید چیزهایی باشد که درباره این کشور ندانیم.
پهناورترین کشور دنیا
اتحاد جماهیر شوروی، خودش در زمان سابق، پهناورترین کشور جهان از حیث جغرافیایی بود. اما همین الان هم که این اتحاد جماهیر شوروی سابق از هم پاشیده، ولی باز هم روسیه بزرگترین کشور دنیا محسوب میشود؛ با نزدیک به 17میلیون کیلومترمربع مساحت؛ یعنی نزدیک 12تا ایران در این کشور جا میشود و دو برابر چین،کانادا و آمریکاست؛ که بعد از روسیه بزرگترین کشورهای دنیا محسوب میشوند. در طول تاریخ هم کلاً چهار، پنج تا امپراتوری بیشتر نبودهاند که در اوج قدرتشان، توانسته باشند جغرافیای خودشان را به بیشتر از این حد برسانند. دکتر بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه و دبیر علمی انجمن دوستی ایران و روسیه، در اینباره میگوید:«روسیه دو قسمت آسیایی و اروپایی دارد. نزدیک 76درصدش در آسیا و بقیهاش در اروپاست. البته پراکندگی جمعیت نزدیک به 150میلیونی آن دقیقا برعکس است؛ یعنی 75درصد در بخش اروپایی هستند و بقیه در بخش آسیایی. اگر شما از غربیترین نقطه این کشور سوار یک قطار برقی شبانهروزی بشوید تا به شرقیترین نقطه آن برسید، باید یک هفته در راه باشید. در شرق روسیه وقتی مردم بیدار شده و کارشان را شروع کردهاند، مردم غرب روسیه خواب هستند و چند ساعت بعد باید بیدار شوند و سر کار بروند. کشوری است که 11 هزار کیلومتر از شرق تا غربش فاصله است و 11تا ساعت رسمی دارد.»
کلیشههای منفی ما از روسها
بله، خلاصه ما داریم درباره چنین کشوری صحبت میکنیم؛ سرزمینی که نصف قاره آفریقا مساحت دارد. اما فکر نکنید که همهجای این کشور قابل زندگی است. اتفاقا بیشتر مناطق آن قابل سکونت نیست؛ وگرنه 75درصد جمعیتش در قسمت اروپایی آن ساکن نمیشدند. این کشور با 2اقیانوس هممرز است؛ اقیانوس آرام و اقیانوس منجمدشمالی. با 3دریا هم مرز دارد؛ خزر ، سیاه و بالتیک. اما روی هم رفته و با همه این توضیحات، ایرانیان دل خوشی از روسها ندارند؛ حتی همین الان که روابط خیلی خوبی با هم دارند. متأسفانه کلیشههای منفی زیادی از روسها در ذهنیت ایرانی باقیمانده است که از دریچه همین کلیشهها، به روسها نگریسته میشود. با وجود همه تلاشهایی که شده، ولی هنوز این کلیشهها از بین نرفته است. دکتر امیراحمدیان درباره کلیشههای موجود از روسها در ذهن ایرانیها معتقد است:«ببینید، ملتها که مشکلی با هم ندارند، این دولتها هستند که با هم مشکل داشته و ملتها را از هم دور میکنند. در محیط بینالملل این دولتها هستند که همهکارهاند. در سازمان ملل هم، با اینکه بهمعنای جمع ملتهاست، ولی این دولتها هستند که مستقرند. بهترین راهحل هم ایجاد ارتباطات فرهنگی و اقتصادی است تا ارتباطات سیاسی. در مورد روسیه هم بیشترین رابطه ایران و روس، رابطه تاریخی و سیاسی بوده و شاید این امر در ذهنیت ایرانیها اثر منفی گذاشته باشد. این در حالی است که ما ارتباطات زیادی با روسیه داشتهایم. شاید کسی نداند که سماور و ترمز و...، لغتهایی روسی هستند که در زبان ما باقیماندهاند. جنگهایی هم که وجود داشته مربوط به زمانه تزارها بوده و از سال 1327دیگر مرزها ثبات پیدا کرده و قاعدتا دنیا نمیتواند به عقب برگردد. امروزه ایران جزو قدرتهای منطقه است و روسیه هم کشوری متفاوت با آن روسیه تزاری است؛ پس دلیلی برای بدبینیها وجود ندارد.»
روسهای چهره سنگی
اما روسها چرا اینقدر سرد هستند؟ شاید دانستن نکتههایی در این مورد، شما را توجیه کند که لابد حق دارند که آدمهای سردمزاجی باشند. شاید از نگاه ما، اینکه به کسی صفت خرس داده شود جالب نباشد. اما از نگاه روسی، شبیه خرس بودن یک ارزش محسوب میشود. خرسها موجوداتی قوی هستند که غالبا در مناطق سردسیر زندگی میکنند. روسها در طول تاریخ ناچار بودهاند که در سرزمینی پهناور و دشتمانند زندگی کنند؛ سرزمینی که توسط دشمنان و اقوام وحشی و حیوانات و پدیدههای طبیعی مورد حملههای ریز و درشت قرار میگرفته. پس برای مراقبت از خود چارهای نداشتهاند جز قوی شدن و قوی بودن. در فرهنگ روسی نیز لبخند زدن جایگاه خاصی ندارد و خاص آدمهای ابله است. پس اینکه روسها را شبیه خرسها میدانند، یعنی سرد و قوی و مقاوم، چندان بیراه نیست. از دیگر نکات جالبی که درباره روسها وجود دارد، فعالیتهای تاریخی و باستانشناسانه آنها در ایران بوده است. بخش قابل توجهی از یافتههای تاریخی و باستانشناسی ایران کار روسها بوده و در سنپترزبورگ ، مسکو ، تاشکند و...، حوزههای مهم ایرانشناسی وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. بهگفته دکتر امیراحمدیان، نخستین صنایع ذوبآهن را هم روسها به ایران آوردند؛ آن هم در دوره شاه پهلوی، درحالیکه ایران متحد غربیها محسوب میشد! ایران از غرب درخواست صنایع ذوبآهن کرد که خودداری کرده و به ما ندادند. فعالیتهای صنعتی روسها در ایران در حوزه نیروگاهها، پلسازی، سیلوها، نیروگاههای برق حرارتی و دیگر کارخانههای صنعتی هم جریان داشته.
اورال، مرز اروپا و آسیا
از نکات جالب روسیه، رشته کوهی است که بخش اروپایی و آسیایی آن را جدا میکند؛ رشته کوههای اورال در قزاقستان و روسیه قرار دارد. این رشته کوه از شمال خزر شروع شده و به اقیانوس منجمد شمالی ختم مییابد. وقتی از سمت اروپا راهی سمت سیبری هستید، تابلو زدهاند که به آسیا خوش آمدهاید. از آن طرف هم که راهی غرب میشوید، به آنجا که میرسید تابلو زدهاند به اروپا خوش آمدهاید. از دیگر جاذبههای روسیه، باید به سیبری اشاره کرد. طبیعت سیبری با وجود سرد بودن، بسیار زیباست. بیشترین بخش سیبری در روسیه و بخشی از آن در قزاقستان قرار گرفته است. تصور کنید که مساحت سیبری، 13میلیون کیلومترمربع است؛ که البته بخشی از آن هم در کشور 2.7میلیون کیلومترمربعی قزاقستان قرار گرفته. سیبری جایی است که تقریبا تمام شمال آسیا را بهخودش اختصاص داده و سهپنجم از خاک روسیه را هم تشکیل میدهد. جالب اینکه سیبری، غالبا از جنگل پوشانده شده است و همین امر، باعث شده تا روسیه تبدیل به یکی از صادرکنندگان عمده چوب شود. بهگفته امیراحمدیان، حتی زمانی در ایران چوبهای روس برای نجاری خیلی معروف بودند. جالب اینکه در سیبری، معمولا برای ساختن خانهها، همین درختهایی که مستقیم رشد کرده و کج و کوله نیستند را میبرند و آنها را تبدیل به دیوار، در و... میکنند.
ماجرای تبعید به سیبری
در بخشی از تاریخ ایران، در همین دوره قاجارها، میخوانیم که وقتی ایرانیها را میخواستند تبعید کنند به سیبری میفرستادند. امیراحمدیان، دبیر علمی انجمن دوستی ایران و روسیه در اینباره میگوید:«یکی از دلایلی که بیشتر تبعیدها به این منطقه صورت میگرفته، آن است این منطقه خیلی خیلی دور بوده. یعنی وقتی که این تبعیدیها را با درشکه و وسایل دیگر به مرکز سیبری و اطراف دریاچه بایکال میبردند و رها میکردند، دیگر امکان بازگشت آنها وجود نداشت. یعنی راه اینقدر طولانی بوده که اینها اگر میخواستند با پای پیاده هم برگردند، باید یک سالی توی راه میبودند تا به یک منطقه مسکونی برسند؛ آنهم با آن وضعیت سرما و... . با همه این گفتهها، ولی طبیعت سیبری خیلی زیباست و 3رودخانه خیلی پرآب دارد. تا چشم کار میکند جنگلهای فراوان است. ضمن اینکه صنایعدستی هم در میان مردم سیبری اهمیت زیادی دارد.