مسعود میر
روی تخته سفید محل کارم آن متن معروف را با شیطنت تغییر دادهام و با خط خوانا نوشتهام: «ما به خرداد پر از حادثه عادت کردیم».
خرداد امسال هم رو به پایان است و بساط انتخابات مانند بسیاری از انتخابات گذشته در همینماه گرم، داغ میشود. هنوز هم خرداد برای نسل ما با دومین روزش معنا مییابد اما ما برگه رایهای بسیاری در اینماه پر کردیم و به دریای صندوق تصمیم و انتخاب انداختیم، شاید چارهای شود بر دردهای ما و وطن ما. حالا دوباره تاریخ منتظر است برای مشخص شدن تکلیفش در بزنگاه انتخابات جمعه 28خرداد1400 و آنچه اتفاق میافتد بیتردید زندگی ما و البته زیست اجتماعی و سیاسی مان را دستخوش تغییر خواهدکرد. تردیدها کم نیست و امسال هم دلخوریهای رایج خردادی به دلسردی بدل شده است. با اینهمه اما فقط میدانم که دلم به سرزمینم خوش است، ایران چونان تنها تکیهگاه و تنها سرمایه، هنوز برای من و ما مهم است. دروغ چرا؟هنوز هم تماشای جماعت خندان ایرانی از پیروزی در رقابتی دشوار برایم دلچسب است. هنوز هم وقتی برای هزارمین بار گل خداداد به مارک بوسنیچ را میبینم مو به تنم سیخ میشود، هنوز هم تکرار شکسته بسته نام اصغر فرهادی در مراسم اسکار چشمهایم را پر اشک میکند، هنوز با 78و88 میگریم و هنوز هم دلم میخواهد وطنم، وطن بهتری شود. پس برای ایران ناامید نمیشوم، نمیشویم...
وطنم...
در همینه زمینه :