عدممحاسبه مشاعات در تراکم
سیدمهدی معینی- شهرساز
بهطور کلی گسترش فضاهای مشاع یا عمومی در سطح شهر میتواند برای ساکنان دستاوردهای خوبی داشته باشد و نشاط و سرزندگی را به ارمغان آورد. در سطح شهر شوربختانه بسیاری از فضاهای عمومی توسط بخش خصوصی اشغال شده یا به تصرف آنها درآمدهاند؛ برای مثال شاهد افزایش مجموعههای تجاری خصوصی یا نیمه خصوصی در قالب اجتماعات دروازهدار(gated communities) هستیم، اما برخی از این فضاها در مناطق مسکونی هستند. اگر فضاهای اشتراکی در مجتمعهای مسکونی در قیمت تراکم محاسبه شود، این فضاها بهتدریج کوچک و کوچکتر میشوند؛ به همین سبب فضاهای مشاع در ساختمانهای بلندمرتبه که در گذشته هنگام ساخت مشمول تراکم نمیشدند، مشاعاتی همچون استخر، سونا، راهپله فراخ، پشتبام و لابیهای بزرگ وجود دارد و در بعضی از آنها کتابخانه و سالن اجتماعات و مهدکودک برای استفاده ساکنان نیز ساختهاند. این مشاعات در سالهای اخیر در محاسبات فروش تراکم لحاظ شدهاند که بهدنبال آن سازندگان در راستای کوچک شدن این فضاها گام برداشتهاند.
دوران کرونایی سبب شد تا بیش از پیش متوجه نیاز مردم به استفاده از فضاهای باز و نیمهباز مانند حیاطخلوتها و لابیها شویم، اما وقتی که طبقه همکف ساختمانها، طبق ضوابط به پارکینگ اختصاص داده میشود، حق داشتن فضای عمومی را از ساکنان سلب کردهایم. اگر ضوابط به سمتی برود که این مشاعات جزو تراکم محسوب نشوند و سازندگان به ایجاد بیشتر این فضاها تشویق شوند، کیفیت زندگی مردم درصورت محدودیت دسترسی به فضاهای عمومی نیز افزایش مییابد.
اقدامی که سازندگان را به ساخت بام سبز تشویق کرده تا پشتبام را به یک فضای مشاعی قابل استفاده برای ساکنان تبدیل کند، اقدامی مناسب از طرف شهرداری است، ولی کافی نیست و با توجه به کمبود آب و همینطور فرهنگ آپارتماننشینی و بحثهایی که در مورد مزاحمتهای احتمالی و اشراف به همسایگان پیش میآید، احتمالا این اقدام آنطور که باید و شاید نتواند در ایران به منصه ظهور رسیده و نمود واقعی چندانی داشته باشد.
انتظار میرود که شهرداری بتواند راههای دیگری را برای ایجاد فضاهای مشاع در طبقات همکف برای ساکنان لحاظ کند. اگر به ساختمانهای بلندمرتبه قدیمی مانند آاسپ، سعدی و اسکان مراجعه کنید، متوجه فضاهایی میشوید که امکان گذران اوقات فراغت برای سالمندان و بازی کودکان یا پیادهروی و تعامل ساکنان را فراهم میکنند. هنگامی که ساختمانها را در کنار یکدیگر بهصورت واحدهای پنج شش طبقه میسازیم، این فضاها از بین میروند. با این تفاسیر شاید گسترش بلندمرتبهسازی که باعث ایجاد فضاهای مشاع بیشتری میشود باید بیشتر در دستور کار قرار گیرد و در برخی مناطق توصیه شود و مشوقها برای ایجاد این ساختوسازها نیز افزایش یابد. این سیاستها باعث میشود که شهرداری با درنظر گرفتن اقتصاد زمین برای سازندگان مشوقهایی را ایجاد کرده و سازندگان نیز ایجاد فضاهای مشاع را در ساختمان گسترش دهند. در این صورت فضای رفاه و آسایش برای ساکنان بهوجود آمده و ساختمانها صرفا به یک فضای سکونت و پارکینگ محدود نخواهند شد.