راستهای برای لباس لیلی پوتیها
مشاهدات گزارشگر همشهری نشان میدهد این روزها در بازار پوشاک کودک اوضاع فروش خوب است
مهیار زاهد/ خبرنگار
زوج جوان لبخند به لب وارد فروشگاه شده و با حس و حال خاصی سراغ هر کدام از لباسها رفتهاند و مدام با نگاه کردن و اندازه گرفتن هر لباس ذوق میکنند و در این بین جر و بحث میکنند که کدام رنگ و چه اندازهای به صرفهتر است و برای چه کاری و چه فضایی چه لباسی باید بخرند. در این راسته هر کسی در عالم خود غرق است. اینجا راسته فروشندگان لباس کودک در مرکز شهر است. همه ساکنان تهران به تجربه اسم 2 خیابان را برای لباس و لوازم بچه بهخاطر سپردهاند؛ یکی خیابان شلوغ و قدیمی و جذاب بهار و دیگری خیابان سنایی که این روزها هر کدام میزبان زوجهای جوان، خالهها، داییها، عمهها و عموهایی است که برای یک کوچولوی دوست داشتنی که تازه چشم به جهان گشوده است راهی این راسته شدهاند تا با یک خرید کوچک اما هیجان انگیز خوشحالی خود را با این کوچولوی دوست داشتنی تقسیم کنند. مادربزرگها و پدربزرگها نیز پای ثابت مشتریان این خیابانها هستند که با حوصلهای بیش از دیگران و با صبر اجناس موجود در فروشگاههای رنگارنگ را زیر و رو میکنند، بلکه چیزی را بیابند که دل نوه دلبندشان را بیشتر برباید و بیشتر به او بیاید. اما در میان تمامی این هیاهوی دوست داشتنی یک جریان نه چندان دلچسب دیگر هم وجود دارد که در نگاه اول ممکن است به چشم نیاید. این خریدهای هیجان انگیز و دوست داشتنی برخلاف اندازه و رنگهای جذابشان قیمتهای کمی ندارند و اغلب برای مشتریان تازه وارد حیرت آور و موجب تعجب هستند. برای کسانی که دیگر به این روند عادت کردهاند نیز همچنان موضوع قیمت یکی از مباحث اصلی در انتخاب لباسهای مورد نظر است. از همین روست که زوجهای جوانی که در فروشگاه با ذوق و شوق اجناس را بررسی میکردند حالا بیرون آمده و تصمیم گرفتهاند به جاهای دیگر نیز سری بزنند. نغمه بسخواسته که یکی از این افراد است میگوید: «پسر ما 2ساله است. طبیعتا دوست داریم که مدام برایش لباسهای مناسب بخریم. کدام پدر و مادر است که دوست نداشته باشد بچهاش با لباسهای خوب بگردد؟ اما واقعا دیگر قیمتها اعصاب آدم را خرد میکنند. هر قدر هم که بگوییم برایمان سر و وضع بچهمان مهم است و پول چندان اهمیتی ندارد اما دیگر کاری میکنند که آدم کلافه میشود. هر بار که طی این 2سال سری به فروشگاههای کودک زدهایم اجناس مدام گرانتر شدهاند. اینکه نمیشود؟» همسر این خانم جوان نیز وارد بحث شده و میگوید:«حالا باز این وضعیت لباس فروشیهای کودک بهمراتب بهتر از وسایل کودک است. اجناس جانبی نگهداری بچه مثل کالسکه و صندلی ماشین و... آنقدر نسبت به همین 2سال پیش افزایش قیمت داشتهاند که واقعا برخی مواقع ناچار شدهایم دور برخی از خواستههای به نسبت عادی خود را برای بچهمان خط بکشیم.»
در این میان پسر جوانی که دستکم 4 یا 5 فروشگاه را گشته و حالا با دست پر بیرون آمده میگوید: «من برای بچه خواهرم آمدهام که لباس یا کفش بخرم. 5ساله است و عشق داییاش. اما خب واقعا تا حالا برای لباس خریدن اقدام نکرده بودم. این نخستین بار است که میخواستم برایش در زمینه لباس و کفش خرید کنم. واقعا تعجب کردم فکر میکردم طبیعتا چون لباسهای بچه کوچکتر هستند باید قیمتشان کمتر هم باشد.» او میخندد و ادامه میدهد: «اما انگار اشتباه متوجه شده بودم. هرچند بالاخره کاریش نمیشود کرد و من که خریدم را انجام دادم ولی جدا انتظارم پیش از آمدن به اینجا دستکم 100هزار تومان کمتر از قیمتهای کنونی بود.» اما با وجود این گلایههای همیشگی از قیمتها در میان مشتریها میتوان بعد از چند ساعتی گشت وگذار در این خیابان دید که بیشتر مشتریها با دست پر خارج شده و برخلاف بسیاری از بازارهای این روزهای تهران اوضاع دستکم از نظر میزان فروش در ظاهر خوب بهنظر میرسد. محمد از فروشندگان لباس کودک در راسته خیابان سنایی میگوید: «یکی از محاسن فروش لباس کودک این است که بالاخره بهاحتمال بسیار زیاد مشتریای که برای خرید مراجعه کرده است در نهایت خریدش را انجام میدهد هر قدر هم که بهنظرش قیمتها آنطور که انتظار دارد نباشد چرا که پوشاک کالای ضروری است و از طرف دیگر اصلا بچهها طوری هستند که کسی دلش نمیآید بهخاطر گرانی و... از خرید کردن برایشان پرهیز کند. بالاخره مشتری اگر از ما هم نخرد از چند مغازه آن طرفتر لباس مورد نظرش را خریداری میکند.»
وی میافزاید: « البته این بدان معنی نیست که ما هم به هر قیمتی که دلمان بخواهد میتوانیم عرضه کنیم و کسی هم چیزی نگوید. اما خب، وضعیت بازار ما هم مثل خیلی از کسب و کارهای دیگر تعریفی ندارد. هرچند مشتریها اغلب با دست پر میروند اما تعداد مشتریهایی که مراجعه میکنند بهطور محسوسی کم شده است. در ثانی باید به این مسئله هم توجه کرد که قیمتها هماکنون ثبات ندارند. اجناس خارجی که واردکننده پخش میکند به شکل قابل توجهی گرانتر شدهاند و زمزمههای گران تر شدن تا 10یا 15درصدی هم به گوش میرسد. در چنین شرایطی من فروشنده باید چه کار بکنم؟ کالایی را که با دلار 3800 تومانی خریدم باید با دلار بسیار بیشتر از این جایگزین کنم و این خودش یعنی ضرر.» با این همه اما اختلاف قیمت در میان لباسهای کودک ایرانی و خارجی بهنظر چندان زیاد نمیرسد؛ چرا که یک تیشرت مادرکر خارجی برای بچههای 4ساله حدود 80هزار تومان است و همین کالای ایرانیاش حدود 50هزار تومان است. حال باید دید که آنطور که فروشندگان لباس کودک میگویند روزبهروز راسته لباس کودک فروشان خلوتتر میشود یا اینکه تقاضا همچنان برای خوشحال کردن کودکان ایرانی ادامه مییابد؟
فرصتی برای داخلیها
رضا فیروزبخت، یکی از فروشندگان لباس کودک در خیابان بهار است. او معتقد است با توجه به وضعیت کنونی بازار لباس کودک احتمالا استقبال از تولیدات داخلی افزایش یابد: « درست است که یکسری از برندهای خارجی نه فقط در ایران که در کل جهان جای خود را در بازار باز کرده و مشتریهای دائم خود را دارند - برندهایی چون junior، chicco، در صدر همه mothercare مشتریهای خود را دارند- اما کالاهای ایرانی نیز کم کم دارند جای خود را در بازار باز میکنند و از لحاظ کیفیت ظاهری نیز انصافا شرایط خوبی دارند. هرچند یکی از مسائل مهم در پوشاک کودک جنس این البسه است؛ چرا که این لباسها باید خیلی با دوام بوده و بهطور مداوم شسته بشوند و خراب نشوند از طرفی طوری هم نباشند که جای لک و مواد خوراکی و... روی آنها باقی بماند. در کنار همه اینها مهمترین عامل یعنی راحتی لباس هم خیلی تأثیر دارد که در نتیجه من فکر میکنم لباسهای داخلی ما باید امتحان خود را در زمینه دوام و شستوشو و راحتی پس بدهند وگرنه از لحاظ طراحی از نظر من که کارم این است، چندان از کالاهای خارجی عقب نیستند.»