قصه شهر/ حافظه من؛ موبایلم
داوود پنهانی
برنامه«یادداشت» گوشی همراه برای من جایگزین دفترچه یادداشت کاغذی شده است. سوژههای نیمهتمام، قصههای به سرانجام نرسیده، یادداشتها، شمارهها، کدهای پستی و آدرسهای آشنایان و غریبان. لیستهای خرید، نام قرصهای نخریده، جملات فراموش شده، کتابهای نخوانده، نام مردگان و تسلیتهایی که نوشتهام، فرستادهام و نفرستادهام یا باید بفرستم. تسلیها، غمها، شعرها، نام فیلسوفان، مسیرها، معبرها، شمارههای مرسولات پستی، آدرس فروشگاهها و هر آنچه پیش از این توی دفترچههای کوچک مینوشتم. داشتم نگاه میکردم و روزهای بیشماری یادم آمد. گذشت زمان و سالهای سپری شده و رمقهای تهی شده از پس سالها. هر یک از ما شهری کوچک توی گوشیهایمان داریم و این یکی از عناصر عجیب زندگی شهری است. ما شهروندان عصر دیجیتال زندگیمان به گوشی کوچکی وصل شده که همه جور کار از آن میکشیم. این بخشی از جهان ماست و راه گریزی از آن نداریم. گوشیهای ما، کیفهای کوچکی هستند که هم کارهایمان را با آنها انجام میدهیم، هم تلفن میزنیم، هم توی شبکههای اجتماعی پیگیر خبرها و رفاقتهایمان میشویم و هم توی جهان پرسه میزنیم. ما توی گوشیهایمان جلسات ساختمان را بازگو میکنیم به آقای همسایهای که آمده تیر و تخته را توی راهرو رها کرده تذکر میدهیم و بعد عکس این کار اشتباه را توی گروه منتشر میکنیم که بیایید و ببینید. عمر رفاقتهای توی گوشی محدود است. عمر عکسها و خاطرات ثبت شدهاش هم به اختیار حافظه نیست. شعرها و شمارههای تلفن و نام کتابها و مترجمانش هم. شهروند امروز، خاطره و حافظهاش وابسته به همین گوشی کوچک شده، این است که شماره تلفن آشنایان خود را دیگر به حافظه نمیسپرد. هر بار بپرسی شماره فلانی را داری، میرود توی دفترچه تلفن گوشی تا شماره را بخواند.اشعار را توی گوگل جستوجو میکند و کشف طبیعت از نزدیک برای او چیز غریبی است، وقتی که میتواند عکسها و فیلمهای سفر دیگران را به آسانی ببیند و مثلا لذت ببرد. گوشیهای امروز به همان اندازه که توانستهاند ما را به هم نزدیک کنند، ما را از هم دور نگه داشتهاند. به همان اندازه که به ما برای ثبت آدرسها، شعرها، نام مردگان و یافتن آدرس خیابانهای شهر کمک کردهاند، توانستهاند حافظهمان را تضعیف کنند. ما همدیگر را کمتر میبینیم، شناختمان از همدیگر محدود شده به عکسهای پروفایل مان. توی پروفایل من هم یکی از دوستانم تبدیل به گل شده، یکی در تناسخی عجیب، کوهستانی است که من نمیشناسمش.