عاشقان سادهلوح
نگاهی متفاوت به سریال «تد لاسو» که در میان طرفداران فوتبال گل کرده است
جمال رهنمایی- روانشناس
«تد لاسو» مربی نه چندان مشهور فوتبال از طرف بیوه مالک باشگاه مشهور ریچموند برای رهبری تیم انتخاب میشود. در همان ابتدای سریال مشخص میشود که نابودی تیم و افتخارات همسر سابق خانم رئیس، هدف اصلی او از انتخاب این مربی غیرحرفهای است تا انتقام تمام بیتوجهیهایی که در طول زندگی دریافت کرده و صرف پیشبرد این باشگاه شده، یکجا و تمام و کمال گرفته شود.
بازیکنان تیم ریچموند در اوج افتخار و موفقیت همگی بهشدت خشمگین و عصبانی هستند و روابط شخصی و شغلی آنها صرفا در جهت موفقیت شخصی و بهدست آوردن اقتدار تعریف شده و کار تیمی و روحیه دوستانه محیطهای ورزشی به حاشیه
رفته است. «تد» از راه میرسد و رفتارهای ساده، دوستانه و عاشقانه او در روابط شخصی و حرفهای به حدی برای سرپرستان تیم، بازیکنان و هواداران آن عجیب و احمقانه بهنظر میرسد که همگی آن را به سخره و ناسزا میگیرند. اما خانم رئیس مطمئن است که برای نابودی تیم بهترین انتخاب را انجام داده است.
اسلاوی ژیژک با استفاده از فیلم، روانکاوی لکانی، زبان و لطیفهها به بررسی شیوههای گوناگون بروز خشونت در روابط فردی و اجتماعی پرداخته که بسیاری از آنها از فرط سادگی و بداهت از نظر دور ماندهاند. او در تبیین بیمانند و جدیدی به خشونتورزیهایی که در قالب انساندوستی، زندگی متمدنانه، سازمانهای اقتصادی و اجتماعی و حتی روابط اجتماعی در حق یکدیگر اعمال میکنیم، پرداخته و سراغ واژگانی میرود که در زندگی روزمره خود بهراحتی بهکار میبریم؛ غافل از اینکه این رفتارها و کلمات مالامال از خشونتی بیرحمانه برای اعمال قدرت و تسلطی بیحاصل بر دیگران است.
او در بخشی از کتاب «خشونت» این خشونتهای پنهان را از لحاظ تأثیرات مخرب بر فرد و جامعه هم اندازه و حتی مخربتر از پدیده تروریسم معاصر توصیف میکند.
«قدرت» سایه «عشق» است. در هر رابطهای هر کجا از اعمال قدرت و زور استفاده میکنیم، به همان مقدار از دوستی و محبت فاصله گرفتهایم. خشونت سازمانیافته، به رسمیت شناختهشده، تقدیسشده و توجیهشده یکی از مهمترین عوامل بر باد رفتن روابط فردی، صمیمیت، عشق و همبستگیهای اجتماعی بهعنوان گزارههای تعیینکننده کیفیت زندگی فردی و اجتماعی است. استفاده از خشونت در این قالبهای پنهان چنان بدیهی و لازم فرض میشود که زندگی بدون خشونت تا حد زیادی روش احمقانهای تلقی میشود که پایانی جز شکست برای آن متصور نیستیم. تد لاسو در جریان داستان خود نگاه تازهای به این بدیهیات ویرانگر دارد که میتوانیم حتی به آنها بخندیم.