گفتوگو با سارا بهمنیار، جوانترین مدالآور ورزش ایران که سهمیه المپیک را گرفت
تاتامی نبود روی شنهای ساحل تمرین کردم
مهرداد رسولی
نخستین مدال را در 15سالگی به گردن آویخت و در 22سالگی برای مدال گرفتن به المپیک توکیو رفت. سارا بهمنیار جزو معدود ورزشکاران ایرانی است که سلسلهمراتب را بهطور کامل طی کرده و از رده نوجوانان به بزرگسالان رسیده است. فضای ورزش ایران بهگونهای است که بسیاری از ورزشکاران مسیر پرفرازونشیبی را برای رسیدن به سطح اول ورزش طی میکنند اما نمودار پیشرفت سارا بهمنیار در کاراته روند منطقی و کمنوسان او برای رسیدن به چنین جایگاهی را نشان میدهد. نخستین جرقه زندگی حرفهایاش با قهرمانی در مسابقات نوجوانان آسیا زده شد و 7سال بعد از شانسهایش برای ایستادن روی سکوی المپیک توکیو و جاودانگی در ورزش ایران میگوید. با دختر گیلکی کاراته که در دوره شیوع کرونا روی شنهای دریای شمال تمرین کرد و سهمیه المپیک گرفت درباره مسیری که به توکیو منتهی شد گفتوگو کردهایم.
ورزشکاران زیادی بودهاند که در ردههای پایه مدال گرفتند اما بنا به هر دلیلی از صحنه ورزش محو شدند.چطور میشود که ورزشکاری مثل شما این روند را قطع میکند و از رده نوجوانان تا بزرگسالان مدال جهانی میگیرد؟
شاید یکی از دلایلش این باشد که ورزش را از کمترین سن ممکن شروع و به آن عادت کردم. من کاراته را از 3سالگی و زیرنظر خالهام که در زادگاهم، آستانهاشرفیه مربی کاراته بود شروع کردم. چند سال ابتدایی بازیگوش بودم و کاراته را جدی نمیگرفتم تا اینکه در 8سالگی مربیها متوجه شدند که میتوانم کاراته را بهطور حرفهای ادامه بدهم. خب کسی که از 8سالگی بهطور حرفهای ورزش میکند چنان با محیط ورزش خو میگیرد که دیگر نمیتواند آن را ترک کند. فکر میکنم متولد شدن در یک خانواده ورزشی و عادت به محیط ورزش مرا به سمت موقعیتهای تازه سوق داد و بعد از 19سال طبیعی است که در موقعیت مبارزه در المپیک قرار بگیرم.
نخستین مدال را در چندسالگی گرفتید؟
اولین بار وقتی 15سالم بود در مسابقات گزینشی تیم ملی قهرمان شدم و همان موقع مرا به تیم ملی دعوت کردند اما نتوانستم فیکس تیم ملی باشم. یک سال بعد در تیم ملی نوجوانان فیکس شدم و در مسابقات قهرمانی نوجوانان آسیا مدال طلا گرفتم. بعد هم به تیمهای ملی جوانان و امید دعوت شدم و در 19سالگی از رده امید به تیم ملی بزرگسالان رسیدم. وقتی تازه به تیم ملی بزرگسالان ملحق شده بودم به مسابقات جهانی اسپانیا اعزام شدیم و با مدال برنزی که آنجا گرفتم به دومین بانوی مدالآور تاریخ کاراته ایران بدل شدم. قهرمانی در مسابقات لیگجهانی کاراته و امتیازهایی که در مسابقات مختلف بینالمللی کسب کردم شانسم را برای کسب سهمیه المپیک افزایش داد و بالاخره بعد از راهیابی به دیدار ردهبندی مسابقات لیگ جهانی پرتغال، امتیاز من برای راهیابی به المپیک توکیو به حدنصاب لازم رسید و المپیکی شدم. میتوانم بگویم مدال طلایی که در مسابقات نوجوانان آسیا گرفتم سکوی پرتاب من بود.
قابل پیشبینی بود که دختر 15ساله کاراته 7سال بعد در المپیک مبارزه کند؟
قهرمانی در مسابقات نوجوانان آسیا یک استارت بود اما غافلگیرم نکرد. از همان موقع به این امید تمرین میکردم که فیکس تیم ملی بزرگسالان شوم. در مسابقات امیدهای جهان هم 2 مدال نقره گرفتم و معلوم شد که مسیر درستی را انتخاب کردهام.
روندی که برای رسیدن به المپیک پشت سر گذاشتید محصول یک کار سیستماتیک و از قبل برنامهریزی شده است یا آن را نتیجه تلاشهای شخصی میدانید؟
فکر میکنم در درجه اول نتیجه تلاشهای خودم بوده که به این نقطه رسیدهام. پشت سر من هم خانوادهام و مربیانی بودند که در این سالها حمایتم کردند تا از مسیر ورزش حرفهای خارج نشوم. ورزش حرفهای فرازونشیبهای بسیاری دارد و گاهی ورزشکاران را خسته و دلزده میکند و خیلی مهم است که در این مسیر یک عدهای از شما حمایت کنند. بهطور کلی فکر میکنم با تلاشهای خودم و حمایتهای خانواده و مربیانم تاکنون دوام آوردهام. در کاراته بانوان سابقه نداشته که یک کاراتهکا از ردههای پایه به تیمملی بزرگسالان برسد و خیلیها فکر میکردند چنین چیزی غیرممکن است. شاید این اتفاق برای خیلی از ورزشکاران تیمهای ملی جوانان و امید الهامبخش باشد.
فکر میکنید چرا خیلی از ورزشکاران حرفهای نمیتوانند سلسلهمراتب را رعایت کنند؟ تشکیلات ورزشی باید از آنها مراقب کند یا خودشان باید برای کسب موقعیتهای بهتر تلاش کنند؟
تجربه من میگوید در درجه اول خودشان باید بخواهند به مدارج بالای ورزش برسند. ورزشکار حرفهای اگر عزم و اراده جدی داشته باشد هیچ اتفاقی نمیتواند مانع پیشرفتش شود. بهنظرم کاری نیست که ورزشکار حرفهای بخواهد و نتواند آن را انجام بدهد. حتی از دورافتادهترین و محرومترین مناطق ایران هم میشود ورزش کرد و به مدارج بالا هم رسید. من کاراته را در آستانه اشرفیه شروع کردم که امکانات چندانی نداشت. تنها دغدغهام این بود که مربی کنارم باشد و بقیه مشکلات را با تمرین زیاد جبران میکردم. ما در آستانهاشرفیه باشگاه ورزشی هم نداشتیم و به همین دلیل در خانه خالهام و روی فرش تمرین میکردم. وقتی به رده نوجوانان رسیدم در باشگاه خصوصی مربیام تمرین کردم و اوضاع کمی بهتر شد.
البته گاهی اوقات هم در حاشیه قرارگرفتن و تمرین در آرامش هم به پیشرفت ورزشکار کمک میکند.
دقیقا همینطور است. در همین دوره شیوع کرونا که در کوران مسابقات انتخابی المپیک بودیم من در شهر خودم و در ساحل دریای کیاشهر تمرین کردم. اینجا تاتامی و سایر امکاناتی که یک ورزشکار حرفهای نیاز دارد را نداشتم و مدام روی شن و ماسه تمرین میکردم اما ذهن آرامی داشتم. به هر حال دوره سختی بود اما آرامشی که از دریا میگرفتم مرا به انتهای مسیر مسابقات گزینشی المپیک امیدوار میکرد و خودم را در توکیو میدیدم. میتوانم بگویم مسیر رسیدن من به توکیو از ساحل دریای کیاشهر گذشت.
المپیک برای جوانترین ورزشکار کاروان ورزش ایران در توکیو میتواند یک تجربه منحصربهفرد و در عین حال ترسناک باشد. برای کسب تجربه به توکیو میروید یا شانس کسب مدال هم دارید؟
بدون تردید، حضور در المپیک اصلیترین هدف هر ورزشکار حرفهای است. بهخصوص برای کاراتهکاها که ممکن است نخستین و آخرین المپیکمان باشد. برای همین صرفا برای کسب تجربه به توکیو نمیروم و همه تلاشم را میکنم که با یک مدال خوب به کشور برگردم. من 19سال بهطور حرفهای ورزش کردهام و موفقیت در توکیو برایم مزد صبر است.
از وضعیت حریفان خبر دارید؟
حریفان من از ترکیه، ژاپن، اوکراین و چینتایپه میآیند و همه ما رتبه اول تا سوم ردهبندی جهانی این وزن را داریم. احساس میکنم رقابت جذابی در المپیک شکل میگیرد و همه ما برای کسب مدال میجنگیم. همه مدعیان این وزن سهمیه المپیک گرفتهاند و در توکیو شاهد رقابت بهترینهای کاراته جهان در سبک وزن خواهیم بود. هر روز همراه مربیان تیم ملی فیلم مسابقات حریفانم را آنالیز میکنم تا در برابر هر کدام از آنها تاکتیکی مناسبی انتخاب کنیم.
در برابر حریفانی که بارها آنها را شکست دادهاید چقدر شانس پیروزی دارید؟
المپیک غیرقابل پیشبینیترین رقابت ورزشی دنیاست. آمادگی خوبی دارم و تواناییهایم را در همه ردههای سنی نشان دادهام. قول مدال نمیدهم اما از تجربهام نهایت استفاده را خواهم کرد. خدا را چه دید، شاید هم با مدال به ایران برگردم اما رنگ مدال را نمیتوانم پیشبینی کنم.
بعد از کسب سهمیه المپیک میگفتند مجسمه سارا بهمنیار در گیلان ساخته خواهد شد. فکر میکنید این اتفاق برای نخستین بار در مورد یک بانوی ورزشکار ایرانی رخ خواهد داد؟
همشهریها و مسئولان استانی به من لطف داشتند و میخواستند تندیس من را در زادگاهم بسازند. الان هم این قول را دادهاند که هر ورزشکار گیلانی در المپیک مدال بگیرد تندیس او را در شهر رشت نصب خواهند کرد.
حالا تمرین و زندگی موقت در تهران را ترجیح میدهید یا به آستانهاشرفیه تعلقخاطر دارید؟
تهران شهر زیبایی است اما قطعا زندگی در زادگاهم را بیشتر دوست دارم. دریا و جنگل آرامش عجیبی به انسان میدهد و حسابی به زندگی در چنین شرایطی خوگرفتهام. به همین دلیل اصلا نمیتوانم در شهرهای شلوغ زندگی کنم. حدود 2سالی میشود که بهخاطر حضور در اردوی تیم ملی به تهران میآیم اما بلافاصله بعد از پایان اردو به آستانهاشرفیه برمیگردم. در این مدت هیچ وقت در تهران گشتوگذار نداشتهام. من برای زندگی در این شهر شلوغ و پرازدحام ساخته نشدهام.