چاقوکشی در فیروز
صابر محمدی
آن جمعهشب 25اکتبر 1946که کارل پوپر درباره ماهیت فلسفه در دانشگاه کمبریج سخنرانی میکرد، در مخیلهاش هم نمیگنجید که لودویگ ویتگنشتاین بهعنوان مستمع مراسم، پس از جر و بحث با او متوسل به میله داغ بخاری برای تهدید شود! گارسیا مارکز هم لابد هیچ انتظارش را نداشت که وارگاس یوسا به جای پاسخ به آن مجادله، با مشت گونهاش را هدف بگیرد، اما اگر راستش را بخواهید گمان میکنم رضا براهنی آن روز که در کافه فیروز آن چک معروف را از نصرت رحمانی دریافت کرد، کاملا میتوانست چنین واکنشی را پیشبینی کند. حالا شاید باورش نمیشد که شاعر شوریده گیلانی به آن سیلی قایم قانع نشود و چاقو را هم از غلاف خارج کند و به ادامه ماجرا بیفزاید، اما دستکم آن کتککاری اولیه را میتوانست گمانه بزند. براهنی در مجله «فردوسی» هر بار از خجالت یک شاعر درمیآمد و وقتی نوبت به احمد شاملو رسیده و شاملو هم پاسخی مکتوب به او داده بود، باید میدانست این بار پا روی دم شیر گذاشته است. حتی اگر حدس نمیزد که نقد شاملو، رفقای او را برخواهد آشفت، میشود پرسید مگر شعر «چاقو»ی نصرت رحمانی را نخوانده بود؟ محمود استادمحمد که اولینبار چند سال پیش ماجرای درگیری فیزیکی نصرت و براهنی را کامل برای یکی از رسانهها تعریف کرد، گفته بود: «نصرت چون هیچگونه قیدی را نمیپذیرفت، توانست آن حسها را بریزد روی کاغذ، با همان فرهنگ واژگانی و با همان لغات. سوژهها را هم که نگاه کنی، مثلا آن شعر چاقوی نصرت، بهترین شعرش، بندبندش با وجود نصرت گره خورده؛ مثلا از قلم نگفته بود؛ نگفته بود این قلم در جیب من همیشه خودش را خورده و فلان و فلان. چاقو. دروغ هم نمیگفت، نصرت همیشه چاقو داشت. گاهی هم از آن استفاده میکرد؛ اگر پیش میآمد استفاده میکرد. کما اینکه برای رضا براهنی چاقو هم کشید.» خب، براهنی باید فکر این جایش را هم میکرد دیگر؛ آن هم در روزهایی که نوبتِ ستون نقدهای براهنی داشت به نصرت میرسید و او، کسی نبود که قرار باشد مثل شاملو طی جدلی قلمی، پاسخ آقای منتقد را بدهد. اصلا شاید این چاقوکشی، نوعی ضدحمله بود...؛ نوعی پیشگیری از احتمال انتشار آن نقد که لابد آتشین میبود.
رضا براهنی - نصرت رحمانی نوع برخورد: فیزیکی
محل برخورد: تهران، کافه فیروز تاریخ برخورد: یکی از سالهای دهه 40شمسی
این روایت امروز به چه درد ما میخورد؟
چه بگویم؟ مثلا بگذارید بگویم با خودتان چاقو حمل نکنید. آستانه تحملتان را بالا ببرید. نقدپذیر باشید. کنترل حساسیت در رابطه با رفقایتان را در دست داشته باشید. امروز، بیش از هر زمان دیگری به رواداری نیاز داریم.
[سر آخر هم بگذارید یاد زندهیاد نصرت رحمانی را گرامی بداریم و برای رضا براهنی که این روزها، محبوبتر از آن روزها، در کانادا زندگی میکند، آرزوی بهبودی و سلامتی کنیم.]