• یکشنبه 11 شهریور 1403
  • الأحَد 26 صفر 1446
  • 2024 Sep 01
شنبه 1 خرداد 1400
کد مطلب : 131171
+
-

چالش انتخاباتی زنان ایران و آمریکا

براساس گفته یک کارشناس، نبود فرهنگ سیاسی را باید به‌عنوان چالش مشترک زنان ایرانی و آمریکایی برای رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری معرفی کرد و تغییر این شرایط وابسته به موازنه قدرت است


لیلا شریف ـ روزنامه‌نگار

قرار گرفتن هیلاری کلینتون در برابر دونالد ترامپ نقطه‌ای تاریخی در انتخابات آمریکا بود، در سال  2016 بسیاری از آمریکایی‌ها گمان می‌کردند که کشورشان قرار است نخستین رئیس‌جمهور زن را در این سال بشناسد و اتفاقی مهم در تاریخ سیاسی این کشور رقم بخورد اما اینگونه نشد.
هر چند در آمریکا عقب رانده شدن زنان از جایگاه ریاست‌جمهوری به‌دلیل موانع قانونی نیست اما در ایران به‌دلیل نبود قانون شفاف، گذر از این مسیر برای زنان سخت و سخت‌تر شده است. در واقع نیم‌نگاهی به شرایط ایران و آمریکا در رابطه با انتخاب یک زن برای کرسی ریاست‌جمهوری این سؤال را در ذهن ایجاد می‌کند که چرا این دو کشور با وجود تفاوت‌های متعدد هر دو به یک سرنوشت دچار شده‌اند. در واقع زنان ایرانی هنوز فرصت نیافته‌اند از داوطلب انتخابات ریاست‌جمهوری فراتر بروند و در قامت کاندیدای ریاست‌جمهوری وارد عرصه رقابت شوند در حالی‌که فردی مانند هیلاری کلینتون در آمریکا به‌عنوان گزینه نهایی حزب دموکرات در مقابل ترامپ قدم علم کرده بود اما در نهایت یک نتیجه واحد از انتخابات ریاست‌جمهوری دو کشور به جای مانده است؛ فعلا از حضور زنان معذوریم!‌

مانع‌تراشی فرهنگ سیاسی آمریکا برای زنان
رحمان قهرمانپور، کارشناس مسائل آمریکا در رابطه با چرایی این چالش مشترک زنان سیاسی ایران و آمریکا به فرهنگ سیاسی آمریکا اشاره کرد و در گفت‌وگو با همشهری توضیح داد: «‌مسئله آمریکا در این حوزه جالب توجه است و برای بررسی آن باید فرهنگ سیاسی این کشور را تحلیل کنیم. نظام سرمایه‌داری در آمریکا متفاوت از نظام سرمایه‌داری اروپاست. فرهنگ سیاسی آمریکا سنتی و مذهبی است و در تمام تحلیل‌ها باید به این نکته دقت کرد. آنچه به‌عنوان آمریکای جدید شناخته می‌شود، آمریکایی است که از میان جنگ داخلی و برده‌داری قد علم کرده و به اعتبار بسیاری از مورخان دموکرات، این کشور هنوز از میراث برده‌داری و فرهنگ مردسالاری رها نشده است.»
براساس گفته این کارشناس بین‌الملل زمانی که هیلاری کلینتون در سال 2016 شکست خورد، جودیت باتلر که یکی از معروف‌ترین نظریه‌پردازان فمینیست و علوم سیاسی در آمریکاست، موضوع عجیبی را طرح کرد. باتلر معتقد بود که فمینیست در آمریکا برخلاف تصور فراگیر نشده است و آنها در مورد میزان نهادینه شدن مطالبات زنان و فمینیست‌ها اشتباه کرده بودند؛ «آمریکا به دلایل تاریخی و ساختار سیاسی خاصی که دارد، شاهد حضور یک رئیس‌جمهور زن نبود. در دورانی که هیلاری کلینتون برای انتخاب ریاست‌جمهوری کاندیدا شده بود، بحث بر سر این بود که مردم آمریکا هرگز به یک زن رأی نداده‌اند و این تغییر نگاه دور از ذهن بود.»
انتخاب کاملا هریس به‌عنوان نخستین زن در کسوت معاون اول رئیس‌جمهوری آمریکا از جانب جو بایدن موجب شد تا بسیاری نسبت به آینده زنان آمریکا در جایگاه سیاسی امیدوار باشند اما براساس گفته قهرمانپور باید دانست که «هر چند شاهد حضور کاملا هریس در دولت بایدن هستیم اما به تعبیر یکی از نشریات سیاسی آمریکا، ‌نقش کاملا هریس از یک مانکن سیاسی فراتر نرفته است چرا که در فرهنگ مردسالار کاخ سفید، جایی برای زن‌ها وجود ندارد. بنابراین باید قبول کنیم که ساختار آمریکا برای پذیرش مقامات سیاسی زن، متفاوت از اروپاست، به‌عنوان مثال ما شاهدیم که آنگلا مرکل در آلمان به‌عنوان یکی از موفق‌ترین مقامات سیاسی جهان شناخته می‌شود اما در آمریکا شاهد چنین تجربه‌هایی نبودیم چرا که مسیر دموکراسی در آمریکا از سرمایه‌داری به پایین بوده است؛ به‌عبارت دیگر شرکت‌ها و خانواده‌های ثروتمند برای تنظیم مناسبات خود دست به ایجاد قواعد دموکراتیک زدند.»
نباید فراموش کرد که زنان آمریکا هر چند تاکنون بر کرسی رئیس‌جمهور آمریکا تکیه نزده‌اند اما در مقام‌هایی پایین‌تر از جایگاه ریاست‌جمهوری حضور فعالی دارند و نقش‌آفرینی نیروهای سیاسی دموکرات و جمهوی‌خواه در عرصه قدرت می‌تواند موجب افزایش یا کاهش حضور زنان شود؛ «‌به هر حال نیروهای سیاسی خواهان برابری زن و مرد در آمریکا وجود دارند و این نیروها در حال به‌دست آوردن قدرت بیشتری هستند.‌ اینکه سد بزرگ ریاست‌جمهوری چه زمانی از پیشروی زنان سیاستمدار آمریکایی برداشته شود، مشخص نیست و بستگی به ترکیب سایر نیروهای سیاسی در آمریکا دارد. ما شاهد بودیم که ‌جریان راست و ضد‌زن در حزب جمهوریخواه، حامی ترامپ بودند و این جریان در حال تقویت است.»

جنبش زنان تازه نفس در ایران 
ایران نیز از نبود فرهنگ سیاسی برای پذیرش زنان در جایگاه رئیس‌جمهور رنج می‌برد و شاید بتوان نبود فرهنگ سیاسی را به‌عنوان نقطه مشترک ایران و آمریکا برای انتخاب یک رئیس‌جمهور زن معرفی کرد، نکته‌ای که قهرمانپور نیز با آن موافق است؛ «ایران از دهه  70 شاهد شکل‌گیری جنبش‌های فمینیستی بود و پیگیری بسیاری از مطالبات زنان از آن دوران کلید زده شد. در حوزه سیاسی نیز مرحوم اعظم طالقانی جزء افرادی بود که نهضت ثبت‌نام زنان در انتخابات ریاست‌جمهوری را ایجاد و در ادامه چهره‌هایی همچون معصومه ابتکار، فائزه هاشمی، مولاوردی، زهرا شجاعی و... راه را برای حضور زنان در عرصه سیاست هموار کردند. در ایران جنبش زنان در سطوح بالای قدرت با موافقت همراه نشده است و آقایان با این بحث مخالفت کرده‌اند اما چون حرکت‌های فمینیستی از سطوح پایین جامعه کار خود را آغاز کرده‌اند اگر توفیقی به‌دست بیاید، به‌نظر من ماندگار خواهد شد.» براساس گفته این کارشناس روابط بین‌الملل در اتفاقات سیاسی و مهم ایران هر چند برخی از زنان دست به نقش‌آفرینی زده‌اند اما نقش مستقلی از زنان دیده نمی‌شود، این افراد فاقد تشکل بودند و حتی در انقلاب اسلامی نیز نقش زنان در پیروی از مردان تعریف شده بود. جنبش زنان و تلاش برای مطالبه‌گری تازه‌نفس است و نمی‌تواند در مدتی کوتاه موجب تغییر فرهنگ چند صد ساله شود اما باید منتظر ماند.

سرنوشت رئیس‌جمهور زن وابسته به موازنه قدرت
«این احتمال بیشتر است که فرهنگ سیاسی آمریکا تغییر کند و به سمت انتخاب یک رئیس‌جمهور زن برود یا فرهنگ سیاسی ایران پذیرای یک زن رئیس‌جمهور باشد؟» برای پاسخ به این سؤال نیاز بود تا مروری بر موانع زنان برای رسیدن به صندلی ریاست‌جمهوری در ایران و آمریکا داشته باشیم و بدانیم که این دو کشور با وجود تفاوت‌های سیاسی، در انتخاب زنان به‌عنوان رئیس‌جمهور نقطه مشترکی دارند، یکی به‌دلیل موانع ‌فرهنگی و دیگر به‌دلیل موانع فرهنگ سیاسی مانع نقش‌آفرینی زنان به‌عنوان رئیس‌جمهور شده‌اند.
قهرمانپور معتقد است که در رابطه با حضور زن رئیس‌جمهور در ایران و آمریکا برایند نیروهای سیاسی بازی را در دست دارد و باید منتظر ماند و دید که هر دو کشور به چه سمت و سویی کشیده می‌شوند؛ «از نظر من در هر دو کشور دشواری‌های خاصی وجود دارد. با توجه به انتخاب ترامپ و بازگشت به عقبی که جامعه آمریکا با آن روبه‌رو شده بود، شرایط برای انتخاب یک رئیس‌جمهور زن دشوارتر شده است. نمی‌توان به‌صورت دقیق به این سؤال پاسخ داد و باید دید که موازنه قدرت در میان نیروهای سیاسی دو کشور به چه سمت و سویی کشیده می‌شود. در این معضل شرایط دو کشور یکسان و آینده حضور رئیس‌جمهور زن در دو کشور مبهم است. شاید به جرأت بتوان گفت که با وضع فعلی احتمال وقوع این خواسته سخت خواهد بود».

این خبر را به اشتراک بگذارید