• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
شنبه 18 اردیبهشت 1400
کد مطلب : 130064
+
-

آشفتگی روانی، پرستاران را تهدید می‌کند

روایت دو زن پرستار از دغدغه‌هایشان در زمانه کرونا

آشفتگی روانی، پرستاران را تهدید می‌کند


مرضیه ثمره‌حسینی ـ روزنامه‌نگار

بلای کرونا، دومین بهار تاریک را رقم زد. روزهایی را پشت‌سر می‌گذاریم که هر روزش با خبر مرگ صدها نفر همراه است. هرچند این مرگ‌ها در قالب یک عدد جمع بسته می‌شود و فقط ساعتی در صدر اخبار قرار می‌گیرد اما شوک و بهت ناشی از شنیدن این اخبار منفی افزون بر داغداران کرونا، به‌مرور به روح جمعی جامعه نیز آسیب می‌زند. تشدید هیجانات منفی ازجمله استرس، اضطراب، افسردگی و کاهش امید به زندگی پیامد درازمدت کرونا هستند و کارشناسان سلامت روان بر این باورند که بهترین راهکار مقابله با بحران‌های روانی، پیشگیری است؛ چراکه ترمیم روان یک جامعه بلادیده، آن‌هم جامعه‌ای مانند ایران که درگیر مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز هست، به‌هیچ‌وجه راحت نیست و اندوه، بخش‌های مختلف جامعه را غبارآلود می‌کند. ازجمله بخش‌هایی که از زمان شیوع پاندمی کرونا آسیب بسیاری دیده، نظام بهداشت و سلامت است. کرونا، 16‌ماه است که فشار بسیار زیادی بر پرسنل بهداشتی و درمانی وارد کرده. از همان نخستین روزهای شیوع کرونا، پرستاران، با به‌خطرانداختن جان خود و خانواده‌شان، به‌عنوان خط مقدم مبارزه با این بیماری مرگبار، بی‌وقفه برای نجات جان مردم تلاش کرده‌اند اما روایات مختلف بیانگر این است که با وجود آنکه بخش بزرگی از فرایند مراقبت از بیماران برعهده پرستاران است، مشکلات آنها، شامل حقوق پایین و پرداخت‌نشدن به‌موقع دستمزدها، در این دوران سخت حل نشده و افزون بر آن، به‌دلیل کمبود نیرو و شیفت‌های اضافه، ترس از ابتلا و مشاهده شرایط بحرانی از نزدیک، بسیاری از پرستاران را با افسردگی، اضطراب، بی‌خوابی و پریشانی مواجه کرده است. تمام پرستاران در دوران کرونا فشار جسمی و روحی طاقت‌فرسایی را متحمل می‌شوند و وجود تک‌تک آنها حیاتی است اما پرستاران زن با توجه به وظایف سنتی داخل منزل، فشار مضاعفی را به دوش می‌کشند و این شرایط آسیب‌پذیری و شکنندگی آنها را بیشتر می‌کند. برای اطلاع از دغدغه‌های پرستاران زن در دوران کرونا با دو نفر از آنها صحبت کردیم.

جان همه مردم برای ما ارزشمند است
لیلا علیدادی، پرستار بیمارستان تأمین اجتماعی شازند است. درباره وضع کاری خود در این‌روزها می‌گوید: به‌دلیل افزایش آمار ابتلا و مرگ ناشی از کرونا، شبانه‌روز سرکار هستیم و دیگر شب و روز، روزهای تعطیل و غیرتعطیل و عید و تابستان برایمان فرقی ندارد. وی با بیان اینکه کادر درمان در شرایط بحرانی از وظایف خود چشم‌پوشی نکرده‌اند، ادامه می‌دهد: با وجود اینکه مزایا و حقوق پرسنل پرستاری کم است، هرگز از کارمان کم نکردیم و در این شرایط سخت، همه مردم برای ما همانقدر باارزش هستند که اعضای خانواده‌مان مهم هستند. از مشکلات بزرگی که نظام درمانی ایران با آن روبه‌رو است، کمبود نیرو است. در پی شیوع کرونا، این مشکل فشار بسیار زیادی به کادر درمانی کشور وارد کرده است. علیدادی در این‌باره می‌گوید: برای ارائه خدمات به بیماران مبتلا به کرونا، بخش ایزوله را در بیمارستان افتتاح کردیم و در 16‌ماه اخیر، 3تا 4برابر کار ما بیشتر از قبل شده است، درحالی‌که نیروهایمان همان تعداد قبلی هستند. در این شرایط، اگر پرستاری به کرونا مبتلا شود نیز نیروی جایگزین وجود ندارد و شیفت‌های او به پرستاران دیگر اضافه می‌شود. علیدادی خودش نیز به کرونا مبتلا شده، می‌گوید: 25روز درگیر بیماری بودم. از همان ابتدای شیوع کرونا، از ترس‌های بزرگ من این بود که خانواده‌ام مبتلا شوند که شدند! پس از من، همسرم، فرزندانم و مادر و پدرم که دچار ضایعه نخاعی است، نیز بیمار شدند. اما خدا را شکر همگی سلامتی خود را بازیافتیم.
از دیگر مشکلات جدی پرستاران در این دوران سخت، ضعف سیستم ایمنی بدن آنها به‌دلیل فرسودگی ناشی از استرس و ساعات کاری طولانی است. علیدادی می‌گوید: استفاده از پوشش‌های مخصوص، استفاده چندین ساعتی چند ماسک روی هم، کاهش زمان استراحت و نداشتن تغذیه مناسب شرایط سختی را برای کادر درمان ایجاد کرده اما خستگی جسمی یک وجه این ماجرای سخت است. مشاهده زجرکشیدن بیماران و رنج خانواده‌های آنها واقعاً روحیه انسان را آشفته می‌کند و مرگ هر کدام از بیماران، ما را به‌اندازه خانواده آنها اندوهگین می‌کند. علیدادی 18سال است که پرستار است اما تجربه 16‌ماه اخیر، برایش بسیار ناگوار بوده، می‌گوید: وقتی درد و رنج نفس‌تنگی و مرگ بیماران و استیصال خانواده‌ها را می‌بینم ناامیدی تمام وجودم را پر می‌کند و گاهی نمی‌شود جلوی اشک‌ریختن را گرفت. این دوران برای من به‌قدری سخت گذشته است که شخصاً امیدی به آینده ندارم؛ ‌به‌ویژه اینکه امروز دیگر فقط سالمندان گرفتار نمی‌شوند و کسانی در بخش مراقبت‌های ویژه بستری می‌شوند که سالم بودند! 
از دغدغه‌های او به‌عنوان یک زن پرستار می‌پرسم، می‌گوید: پرستاران زن در محیط کار باید پابه‌پای پرستاران مرد پیش بروند و از نظر تعداد شیفت، تفاوتی بین آنها اجرا نمی‌شود اما بنا به نقش‌های سنتی، پرستاران زن در خانه نیز وظایف همسرداری و خانه‌داری و مادربودن را برعهده دارند که فرصتی برای استراحت برای آنها نمی‌گذارد. مدیریت فشار کار و امور خانه در شرایط کرونا دشوار است و این وضع، پرستاران زن را بیش از پیش دچار مشکلات روحی می‌سازد. با وجود همه این مشکلات، علیدادی می‌گوید که اگر به عقب بازگردد باز پرستار خواهد شد و سختی دوران کرونا ذره‌ای از علاقه‌اش به شغلش را کم نکرده است. او در پایان حرف‌هایش آرزو می‌کند که کرونا هر چه زودتر از بین برود.  او می‌گوید: امیدوارم بیمارستان‌ها به شرایط عادی برگردند و ما فقط بیماران دارای مشکلات زمینه‌ای مانند دیابت و فشار خون را پذیرش کنیم.

بحران کرونا با بحران‌های دیگر متفاوت است
مژگان سمایی، 25سال پرستار بیمارستان خانواده ارتش بوده و درحال‌حاضر به‌عنوان پرستار خصوصی در درمانگاه دروس فعالیت می‌کند. در ابتدای صحبت از حقوق پایین پرستاری گلایه می‌کند و می‌گوید: از هجده‌سالگی برحسب علاقه، به‌عنوان پرستار به خدمت ارتش درآمدم، از آنجا که پرستاری، جزو مشاغل سخت محسوب می‌شود، بعد از 25سال خدمت، بازنشسته شدم اما حقوق بازنشستگی کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد و به‌دلیل تورم و نیز کمبود نیرو، بیشتر پرستاران مجبورند در شیفت‌های سنگین کار کنند که عوارض جسمی درازمدتی در آنها ایجاد می‌کند. درباره شرایط کاری‌اش در دوره کرونا می‌گوید: از همان روزی که من وارد این شغل شدم، یاد گرفتم که موقعیت‌های بحرانی زیادی ممکن است ناغافل به‌وجود ‌آید. پرستاران معمولاً برای موقعیت‌های دشوار آموزش می‌بینند اما شرایط کرونا متفاوت بود. سرعت شیوع بالا، ترس از مبتلاشدن خود و اطرافیان به بیماری و مرگ‌های ناگهانی گاهاً بدون علامت، استرس بسیاری به کادر درمان وارد کرد. گرچه به‌مرور آمادگی پرستاران در مواجهه با کرونا افزایش یافت اما چون بیماری ناشناخته‌ای است، ترس و اضطراب همچنان وجود دارد. سمایی نیز در این دوران به کرونا مبتلا شده و همسرش بیماری را از او گرفته است.  او می‌گوید: نگاه به کادر درمان این است که به‌دلیل کار در محیط بیمارستان، صددرصد ناقل بیماری هستند و این موضوع باعث دوری اطرافیان از آنها می‌شود. قرنطینه‌های طولانی، دوری از خانواده و احساس تنهایی افزون بر فشارهای جسمی و خستگی ناشی از کار، فشار روحی بسیاری به کادر درمان وارد می‌کند اما هیچ‌چیز دشوارتر از دیدن مرگ بیماران نیست. سمایی با وجود تمام این دشواری‌ها افتخار می‌کند که پرستار است و به مردم خدمت می‌کند و می‌گوید: واقعاً دلم می‌خواهد مثل دوران جوانی می‌توانستم بیشتر از این به مردم خدمت کنم چون‌ رفتار درست یک پرستار در روند بهبودی بیماران خیلی اثرگذار است و بیماران به مهربانی احتیاج دارند. حرف پایانی این پرستار، خواهش از مردم برای رعایت پروتکل‌های بهداشتی است و آرزویش هم سلامتی برای همه مردم است. آرزو می‌کند روزهای خوب و عادی گذشته برگردند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید