فضای انتخابات 1400در غیاب کاندیداهای اصلی به تسخیر سیاسیونی درآمده که بهجای ارائه راهکار برای حل مسائل کشور، روی موج شبکههای اجتماعی بند بازی میکنند
بازی تدارکاتی رقبای بیبرنامه
16روز تا آغاز زمان نامنویسی کاندیداهای ریاستجمهوری باقیمانده است و همچنان نه نامی از کاندیداهای بالقوه اصلی است که ظن آن میرود گرداننده عرصه انتخابات باشند و نه خبری از برنامهها و نگاه کارشناسانه. لشکر 26نفره چهره سیاسی 2اردوگاه چپ و راست که در این عرصه عزم رقابت با هم را در سر میپرورانند.بدون آنکه برای چرایی ورود به این عرصه نقشه راهی را ارائه کنند.
بیراه نیست اگر بگوییم که کمتر از 2ماه مانده به برگزاری ماراتن سیاسی 1400فضای انتخابات در تسخیر نامزدهای در حاشیه و برنامههای بدون قد و قامت قابل اندازهگیری آنهاست؛ نامزدهایی که ناگفته پیداست جز نشستن در رتبه کاندیدای پوششی سودای دیگری در سر نمیپرورانند؛ به همین دلیل هم هست که برای ارائه برنامه و راهکار جهت حل ابرچالشهای پیشروی کشور از مسئله تهیه واکسن کووید گرفته تا چگونگی واکسیناسیون سراسری، یا راهکاری برای رشد اقتصادی، لغو تحریمها و تدبیری برای بزرگ کردن سفرههای معیشتی مردم، فقط بر موج شبکههای اجتماعی سوار میشوند و پای کار نشستها و برچسبهای این شبکهها هستند.
کاندیداهایی که بهرغم ضرورت داشتن برنامهای مشخص و مدون چند آرشیو کامل از سفرهای استانی خود به مناطق محروم پرکردهاند و کولبران کردستان و زاغهنشینان سیستان و بلوچستان قاب مشترک اغلب آنها برای ثبت تصاویر یادگاری انتخاباتی است. یکی میگوید آمده زیر میز بزند و رسم ریاستجمهوری دوره محمود احمدینژاد را احیا کند و دیگری از دخالت نظامی مستقیم ایران در یمن سخن میگوید و نامزد دیگر هم بمب انتخاباتی خود را به بهای افشای پرونده محرمانه سرقت اسناد بهکلی سری هستهای میترکاند؛ آن هم در هفتههایی که اسرائیل آتش گستردهای برای انهدام مذاکرات احیای برجام تدارک دیده است؛ روندی که خبر از سوار شدن جمعی از آنها بر موج انتقادهای اجتماعی میدهد و سبب شده اظهارنظرهای آنها نه نشانهای از نگاه کارشناسانه داشته باشد و نه سازگاری با منافع ملی و مصالح نظام.
جمعی دیگر از نامزدهای مشتاق ریاستجمهوری برای دور ماندن از تیغ تیز نقادیها و بررسی کارنامه عملکردیشان در مناصب گوناگون زبان در کام نگه داشتهاند و هرگونه طرح و نظر و دیدگاه خود را برای اصلاح امور اجرایی کشور به آخرین زمان ممکن موکول کردهاند. تدبیر لحظه آخری آنان قدرت تصمیم مردم را در سنجش بین نامزدها خواهد گرفت و درنهایت طیفی از جامعه را مجاب به انتخاب بسیار محتمل یکی از آنان خواهد کرد. در زاویه عافیت نشستن، این نامزدها را از کانون تند و بیامان رقابتها تا رسیدن به نقطه مطلوب و دستیابی امن به نهاد ریاستجمهوری دور نگه میدارد. چنین شرایطی کمهزینهترین دوره ریاستجمهوری را برای هر یک از این نامزدها رقم خواهد زد؛ دورهای که در آن بدون ارائه یک برنامه مشخص خواهند توانست از قاعده اضطرار انتخاب حتمی یک رئیسجمهور به نفع خود بهرهبرداری کنند و بر منصب دومین مقام رسمی کشور با کمترین حاشیه تکیه زنند.
لشکر نامزدهای انتخاباتی۱۴۰۰ هنوز پرچم انتخاباتی خود را بهدست صاحبان اصلیشان نداده است و بازی تدارکاتی را برای حضور نامزدهای اصلی فراهم میکند. به اذعان یکی از چهرههای حزبی اصولگرا جمعیت ۷۰نفره این نامزدها راهی چنین میدانی شدهاند. نامزدهای اصلی و قابل طرح خودشان را در معرض قرار ندادهاند و گزینههای غیرجدی در فضای شبکههای اجتماعی تبدیل به سوژه طعنهها و مردم خسته از شرایط شدهاند.
مثلا عزتالله ضرغامی میگوید: «شعار من زیر میز زدن است، اما با دمپایی نمیشود زیر میز زد. زیر میز زدن کفش کوهنوردی میخواهد.» یا در یکی از اتاقهای گفتوگوی شبکه اجتماعی کلابهاوس وقتی از سردار حسین دهقان، وزیر دفاع سابق و داوطلب انتخابات ریاستجمهوری درخواست شد برنامه اقتصادی خود را بهطور شفاف ارائه کند، او پاسخ داد: «بهنظر شما، میتوان در یک دقیقه این بحثها را انجام داد؟ قطعا امکان ندارد. اگر شما به این مسائل علاقهمند هستید، ما برنامههای مفصلی را برای هر حوزه برگزار کرده و در آن برنامهها پاسخ این سؤالات را خدمت شما عرض خواهیم کرد و البته برنامههای اقتصادیمان را نیز بهطور کامل منتشر میکنیم.»
رستم قاسمی نیز در یکی دیگر از اتاقهای گفتوگو در پاسخ به پرسشی درباره چرایی حضورش در انتخابات ریاستجمهوری گفت: «بنده یک کارنامه طولانی در کارهای اقتصادی کشور دارم. در جنگ مهندسی جنگ کردم و بعد از جنگ در ابرطرحهای کشور حضور داشتم. این تجربیات در کنار شناخت از ظرفیتهای انسانی و خدادادی کشور به اضافه شناختی که از دنیا دارم بهدلیل ریاستم در اوپک و با توجه به رقبایی که حضور دارند سبب شده به این فکر کنم که در قوه مجریه ادامه فعالیت دهم.» کلیدیترین جملات او درباره چگونگی خروج از بحران فعلی اقتصاد کشور چیزی بیشتر از این نبود که «باید ستونهایی را پایه گذاشت که اقتصاد کشور نلرزد. میشود مشکلات معیشتی را در کوتاهمدت حل کرد، اما در بلندمدت باید اساس را درست کرد. او نیز از ارائه جزئیات معذور بود.» محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز اگرچه تاکتیک انتخاباتی خود را تخریب دولت مستقر قرار داد، اما اشارهای به بنای جایگزین آن
نداشت. او به مهر گفت: «همه اذعان دارند که زمینی که دولت تحویل دولت آینده میدهد، چگونه است؛ زمین حاصلخیز است یا زمین سوخته! متأسفانه آقای روحانی دولت را با میلیاردها تومان قرض و خالی کردن خزانه و آسیبهای جدی به زیرساختهای تولید ملی، تحویل دولت آینده خواهد داد.» پاسخ او در نشستی درباره برنامه حل این مشکلات نیز همراه با طرح کلی این مسئله بود که «برنامه ما برای اینها مفصل است که در انتخابات ۹۲ حدود ۳۰۰۰ و خردهای صفحه شده بود و الان حدود ۱۰ هزار صفحه. اینها را درآوردهایم که انشاءالله در دولت مردمی چه ما باشیم و چه هرکس دیگر اجرا خواهد کرد.» سؤال کلیدی اینجاست چرا تاکنون جزئیات این برنامهها برای نقد و بررسی ارائه نشدهاند و اگر تیم کاری نامزدها دست به تدوین چنین برنامههایی زدهاند، افکار عمومی در چه فرصت زمانی میتواند به قابلیت عملی شدن این برنامهها فکر کند؟ آیا نگرانی از عملی نبودن این برنامهها و قابلیت خدشهدار شدن آنها مانع از ارائه آنها و موکول کردن این برنامهها به لحظه آخر نبوده است؟