• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
شنبه 28 فروردین 1400
کد مطلب : 128360
+
-

همشهری در گفت‌وگو با مشاور وزیر جهادکشاورزی در امور زنان بررسی کرد

موانع توسعه کسب‌وکارهای خرد زنان روستایی و عشایری

اشتغال
موانع توسعه کسب‌وکارهای خرد زنان روستایی و عشایری

فرحناز هاشمی- خبر‌نگار

شرایط حضور و فعالیت زنان در عرصه‌های کسب‌وکار و تولید سخت است و برای زنان روستایی و عشایری سخت‌تر. هر چند از دیر باز زنان روستایی و عشایری دوشادوش مردان در مزارع، باغات و در پرورش دام‌ها تلاش می‌کردند تا سفره‌شان خالی نماند اما امروز آنان سهم بیشتری می‌خواهند؛ سهم بیشتر از زندگی، درآمد، بازار کار، مشارکت و پیشرفت. با این حال فرصت‌های پیش‌روی‌شان کم و موانع زیاد است. آنطور که فروغ‌السادات بنی‌هاشم، مشاور وزیر در امور زنان و مدیرکل دفتر امور زنان روستایی و عشایری وزارت جهادکشاورزی می‌گوید زنان روستایی و عشایری از نظر کسب‌وکار و مشارکت اقتصادی وضع چندان مطلوبی ندارند. او معتقد است که سیاستگذاران و برنامه‌ریزان دربرابر تدوین برنامه برای زنان روستایی و عشایری مقاومت می‌کنند و قوانین هم تطابقی با کسب‌وکارهای خرد و نقش آنها ندارد. متن کامل گفت‌وگو درپی می‌آید.

با گذشت 12سال فعالیت و مسئولیت در حوزه امور زنان وزارت جهادکشاورزی در سه دولت، چقدر زنان روستایی و عشایری را می‌شناسید؟
زنان روستایی و عشایری با 10میلیون نفر جمعیت و 5میلیون نفر جمعیت در سن کار و فعالیت، نقش مهمی در توسعه و تولید دارند. برخلاف تصورات و تعریف مرسوم از زنان روستایی و عشایری، به‌عنوان گروه‌های آسیب‌پذیر و نیازمند، تعریف من از این گروه، افراد توانمند و مستعدی است که چنانچه به‌طور ویژه در برنامه‌های توسعه مورد توجه قرار گیرند، می‌توانند نقش غیرقابل انکاری در رشد و توسعه کشور ایفا کنند. بسیاری از صاحب‌نظران توسعه معتقدند که یکی از عوامل توسعه‌نیافتگی بسیاری از کشورها، غفلت از ظرفیت نیمی از جامعه مولد و تبدیل آنها به گروه‌های غیرمولد و مصرف‌کننده است.
ارزیابی شما از مطالبات زنان روستایی و عشایری چیست؟
تفاوت جدی مطالبات زنان با مطالبات سایر گروه‌ها، واقعی‌بودن آن و ارتباط مستقیم آنها با بهبود و ارتقای شرایط زندگی‌شان است.
از 4.5 تا 5میلیون بهره‌بردار و تولید‌کننده در بخش کشاورزی چه تعداد زنان روستایی و عشایری هستند و در چه حوزه‌هایی مشغول به کارند؟
براساس آمارهای رسمی از 5میلیون بهره‌بردار 10درصد آنها را زنان تشکیل می‌دهند. این عدد ناظر بر آن دسته از بانوانی است که دارای مالکیت و دارایی در بخش کشاورزی هستند اما از نظر من فعالیت زنان در بخش کشاورزی محدود به فعالیت‌های مزرعه‌ای نیست و همه افرادی که در مراحل پس از برداشت و فراوری محصولات فعالیت می‌کنند و به‌ویژه در حوزه صنایع‌دستی و حتی اخیرا در زمینه بوم‌گردی، تجربه دارند، زنان فعال در عرصه تولید و توسعه محسوب می‌شوند و باید دربرنامه‌ها مورد توجه قرار گیرند. از این‌رو با 6میلیون زن و دختر روستایی و عشایری مواجهیم که محور توسعه روستا و مناطق عشایری محسوب می‌شوند.
مهم‌ترین چالش‌های زنان روستایی و عشایری در حوزه تولید و کسب‌وکارهای کشاورزی چیست؟
مهم‌ترین چالش این است که در برنامه‌های توسعه و در سطوح سیاستگذاری و برنامه‌ریزی به‌عنوان گروه خاص درنظر گرفته نشده‌اند و برنامه‌ها، سیاست‌ها و مقررات و قوانین جاری با فعالیت‌ها و نقش‌های آنها تطابقی ندارد. این امر در همه موارد اعم از مالی، آموزشی، خدمات مربوط به بازار و بازاررسانی، دریافت وام و تسهیلات و بهره‌مندی از مجوزها برای اقدام و توسعه کسب‌وکار صادق است. در واقع این چالش در درجه اول پیش‌روی کسب‌وکارها و فعالیت‌های خرد است و چون فعالیت زنان روستایی و عشایری از نوع کسب‌وکار‌های خرد محسوب می‌شود به‌صورت جدی این گروه درگیر این چالش‌ها هستند.
هم‌سونبودن قوانین و مقررات با توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه زنان روستایی و عشایری چه پیامدی برای این بخش مولد خواهد داشت؟
توسعه اقتصاد روستا و مناطق عشایری از الزامات ویژه‌ای برخوردار است که این الزامات باید در قوانین و مقررات جاری لحاظ شود. فقدان این مقررات، مهم‌ترین مانع توسعه اقتصاد روستا و مناطق عشایری است. به‌نظر من حتی قوانین مربوط به بیمه و حداقل حقوق باید اقتضایی و متناسب با محل کار و تولید تعریف شود. پیچیدن نسخه واحد برای همه فعالیت‌ها و در کل کشور مانعی است که موجب حذف تعداد زیادی از فعال‌ترین و مستعد‌ترین افراد شده است.
شما در جایی اشاره کرده‌اید وقتی می‌خواهیم برای زنان روستایی و عشایری برنامه بدهیم، مقاومت وجود دارد. این مقاومت‌ها از چه نهادهایی یا گروه‌هایی اعمال می‌شود؟
به‌نظرم بیشترین مقاومت‌ها در ذهن سیاستگذاران و برنامه‌ریزان و نوع نگاه آنها به برنامه‌ریزی است.
دلیل و ریشه مقاومت‌ها چیست؟
سیاستگذاران و برنامه‌ریزان با رویکرد یکسان‌نگری به‌دنبال یکسان‌سازی‌ هستند؛ آن هم در شرایطی که جامعه ایران سرشار از تنوع، تعدد و گوناگونی است. این رویکرد بزرگ‌ترین مانع محسوب می‌شود. ما نیاز به برنامه‌ریزی اقتضایی داریم.
حرکت‌هایی که گاهی برای تسهیل کسب‌وکار در کشور انجام می‌شود مانند قانون بهبود فضای کسب‌وکار، برای زنان روستایی و عشایری نتیجه‌ای در برداشته است یا آنکه این هم مشمول رویکرد یکسان‌نگری سیاستگذاران شده است؟
همانطور که گفتم ما دچار کلان‌نگری در سیاست‌ها و برنامه‌ها هستیم. مصداق این کلان‌نگری در عرصه کار و فعالیت، وجود قوانین و مقررات یکسان برای همه گروه‌ها، افراد و مناطق از یک طرف و همه محیط‌های کاری اعم از بزرگ و کوچک، شهری و روستایی از سوی دیگر است. به‌عنوان مثال مقررات مربوط به کسب‌وکار و اخذ انواع مجوزها به هیچ‌وجه اقتضایی و متناسب با گروه‌های مختلف تعریف نشده است و یکسان‌نگری در تدوین آن کاملا مشهود است.
مهم‌ترین مانع بر سر توسعه کسب‌وکارهای زنان روستایی و عشایری چیست؟
مهم‌ترین مانع در این حوزه، دریافت مجوزهای بهداشتی است.
ولی در نگاه اول دریافت این نوع مجوزها ضروری به‌نظر می‌رسد؛ مشکل کجاست؟
بله ولی متأسفانه شرایط دریافت این مجوز قابل انطباق با کارهای زنان نیست و عمدتا برای کارخانه‌ها و کارگاه‌های بزرگ تعریف شده است. کارگاه‌های کوچک روستایی و عشایری امکان دریافت این مجوز را ندارند. متأسفانه شاخص‌هایی که برای دریافت مجوز بهداشتی تعریف شده، عمدتا شاخص‌های فرایندی و محیطی است و ارتباط زیادی با کیفیت محصولات ندارد. به‌نظر من شاخص‌های محیطی و فرایندی باید تعدیل و با کارهای کوچک متناسب‌سازی‌ شود و کیفیت محصول نهایی در اولویت دریافت مجوز بهداشتی قرار گیرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید