دیدار با مجموعهداری که مجموعهاش را در جبهه پر و پیمان کرده است
وقتی کبریت غنیمت جنگی میشود
بهنام سلطانی
عبور از شلوغی و ازدحام محلههای جنوبی پایتخت برای دیدن مجموعه کبریت مهران احمدپور به همه گرفتاریهایش میارزد. ورود به حیاط خانه و نشستن کنار گلدانهای رنگارنگ و تماشای نمای سنتی خانه حسابی خستگی را از تن به در میکند اما بخش جذاب ماجرا چند قدم آن طرفتر انتظارمان را میکشد؛ چیزی بالغ بر 2هزار عدد کبریت رنگارنگ که داخل ویترینهای شیشهای چیده شدهاند و دکوراسیون داخلی خانه را به شکل عجیبی زیبا کردهاند. برای دیدن مجموعه مهران احمدپور لازم نیست به انباریهای تاریک و نمناک یا کنج پستوهای این خانه قدیمی و باصفا برویم. کبریتها همه دیوارهای پذیرایی را تسخیر کردهاند و اگر این مجموعه را در دسترسترین مجموعهای بدانیم که در تهران یافت میشود اغراق نکردهایم. مجموعهدار تهرانی سالها در قامت رزمنده در جبهه حضور داشته و میگوید با همه این کبریتها خاطره دارد؛ بهخصوص کبریتهای کمیابی که از اسرای عراقی به غنیمت گرفته و مجموعهاش را با آنها پر و پیمانتر کرده است.
در دسترسترین مجموعه ایران
مطابق آمار و ارقامی که انجمن مجموعهداران منتشر کرده بیش از 20مجموعهدار کبریت در کشور فعالیت میکنند و مجموعههای آنها استانداردهای لازم برای ثبت در این انجمن را دارند اما مجموعه مهران احمدپور تفاوتهای آشکاری با بقیه دارد. برای مشاهده کبریتهای مجموعهدار تهرانی فقط کافی است از حیاط باصفای این خانه قدیمی عبور کنیم و وارد پذیرایی شویم. این مجموعه آنقدر در دسترس است که گاهی اوقات اهالی محله، بدون هماهنگی قبلی برای تماشای کبریت به اینجا میآیند و دوستان و آشنایان را هم به تماشای این کبریتهای کمنظیر و بیتکرار دعوت میکنند. احمدپور سر و شکلگرفتن چنین مجموعهای که برای عموم سهلالوصول است را حاصل زحمات 40سالهاش میداند؛ «ماجرای علاقهمندشدن من به جمعآوری کبریت از یک مهمانی شروع شد. در 9سالگی به خانه یکی از اقوام که کبریت جمع میکرد رفتیم. وقتی پرسیدم کبریت را چگونه جمعآوری کرده گفت که این کار سختیهای خاص خودش را دارد و تو از پس این کار بر نمیآیی. همین حرف انگیزه مرا دوچندان کرد و شروع به جمعآوری کبریت کردم. در این مسیر مادرم به مشوق اصلیام بدل شد چون از اقوام شنیده بود که بچهها با این کارها سرگرم میشوند. در آن سالها مردم قوطیهای کبریت را دور میانداختند و یکی از کارهای من این بود که کبریتها را از کوچه و خیابان جمع کنم.» آنطور که مجموعهدار تهرانی میگوید تلاشهای او برای جمعآوری انواع کبریت به سر و شکل گرفتن مجموعهای شامل 70هزارعدد کبریت شده و 2هزار عدد کبریت بیتکرار را هم داخل ویترینهای شیشهای جا داده است.
یادگار رزمندهای که شهید شد
بیش از 50کشور جهان در مجموعه کبریت مهران احمدپور دستکم یک نماینده دارند. مجموعهدار تهرانی با اشاره به کبریتهایی که در ضلع شمالی خانه آرام گرفتهاند، آنها را یادآور یکی از عجیبترین خاطراتش در دوران دفاعمقدس میداند؛ «سال 1366وقتی در جبهه کردستان بودم به اتفاق یکی از همرزمانم به نام هاشم خدابنده داخل سنگر نشسته بودیم. در همان احوال هاشم شروع کرد به نقاشی کشیدن روی یک کبریت سه ستاره و از آنجا که روی کبریت تعصب خاصی داشتم در عالم دوستی و رفاقت با طعنه به او گفتم این چه کار بیهودهای است که انجام میدهی. هاشم کبریت را به من داد و گفت من شهید میشوم و تو همین کبریت را به یادگار نگه میداری. او چند دقیقه بعد از سنگر بیرون رفت و صدای انفجار آمد. بعد هم گفتند هاشم خدابنده شهید شد. این کبریت اندازه همه کبریتهای این مجموعه برایم ارزش دارد. حاضرم همه این 70هزار عدد کبریت از بین برود اما این یکی را داشته باشم.»
ماجرای کبریتهای عراقی
بخشی از مجموعه کبریت مهران احمدپور هم یادگار جبهههای جنوب است و به شکل عجیبی از کشور عراق وارد ایران شدهاند و جملات عربی که روی آنها حک شده وجه تمایز آنها با همه کبریتهای رنگارنگ و کوچک و بزرگی است که در این مجموعه جا خوش کردهاند. مجموعهدار تهرانی که در بحبوحه دوران دفاعمقدس هم از پر و پیمانکردن مجموعهاش غافل نبوده، میگوید این کبریتها نوعی غنیمت جنگی است که او در عملیاتهای مختلف از اسرای عراقی گرفته و به مجموعهاش اضافه کرده است؛ «در عملیات مختلف، وقتی سربازان عراقی را به اسارت میگرفتیم من در همان احوال با اشاره دست به اسرای عراقی تفهیم میکردم که کبریتهایشان را تحویل بدهند. برخی از آنها تصور میکردند که قصد آتشزدنشان را دارم و مدام میگفتند دخیل الخمینی. من هم وارد سنگر عراقیها میشدم و همه کبریتهایی که داخل آشپزخانه بود را بهعنوان غنیمت بر میداشتم. همان کبریتها الان به بخش جذاب این مجموعه بدل شده و وقتی ماجرای آنها را برای مردم تعریف میکنم، خاطرات دوران دفاعمقدس برایشان زنده میشوند و به وجد میآیند.»
خاطره با چاشنی باروت
مجموعهداری این روزها به یک تجارت نسبتا پرسود بدل شده و شاید به همین دلیل بسیاری از مجموعهدارهایی که پای ثابت حراجیها بهحساب میآیند، نگاه کاسبکارانهای به این کار دارند. کمتر پیش میآید که مجموعهداری به ارزش مادی مجموعهاش اعتنایی نداشته باشد و نیتش از مجموعهداری صرفا زندهنگهداشتن خاطرات سالهای دور و نزدیک باشد. مهران احمدپور معتقد است که اصالت هر مجموعه به خاطراتی است که برای نسلهای بعد زنده نگه میدارد و میگوید با همین نیت به فعالیتش در زمینه مجموعهداری ادامه میدهد؛ «من مجموعهدارهایی را میشناسم که یکشبه یک مجموعه کبریت میخرند یا هرماه چند میلیون تومان به خرید کبریت اختصاص میدهند. خرید فلهای در کار مجموعهداری هم برای خودش یک سبک است اما قاعده هم دارد و هر کالای قدیمی باید یادآور یک دوره تاریخی باشد. مجموعه من از 20هزار نوع کبریت تشکیل شده و هر کدام از آنها به یک دوره تاریخی تعلق دارد؛ مثل کبریتهایی که به مناسبت صعود تیم ملی به جام جهانی 1998فرانسه و با تصویر بازیکنانی مثل مرحوم مهرداد میناوند تولید شد یا کبریتهایی که در سال 1310در کارخانه کبریتسازی توکلی تولید شد و جزو نخستین کبریتهایی به شمار میرود که در ایران تولید شده است.»
موزه رایگان برای مردم
مجموعهدار تهرانی هیچ ابایی ندارد از اینکه بگوید برخی از این کبریتها را از لا به لای زباله و از کف کوچه و خیابان جمع کرده و بعد از بازسازی آنها به مجموعهاش اضافه کرده است. اینجا از کوچکترین کبریتهای ایران که اندازه آنها 2سانتیمتر است گرفته تا کبریتهای نیم متری که هر کدامشان حدود 2میلیون تومان خرید و فروش میشوند در دسترس قرار دارند. قدیمیترین کبریتهای این مجموعه به سال 1310تعلق دارند و کبریتهایی که درباره سرایتپذیری ویروس کرونا هشدار دادهاند و استفاده از ماسک را به مردم توصیه کردهاند جزو جدیدترینها به شمار میروند. احمدپور میگوید؛ «یکی از عادتهای مجموعهدارها این است که مجموعهشان را پنهان میکنند و صرفا به جمعآوری کالای قدیمی رضایت میدهند. من به چنین شیوهای اعتقاد ندارم و با نصب ویترینهای شیشهای خانهام را با 2هزار نوع کبریت که هر کدامشان یک قاب جذاب است، تزئین کردهام. بهنظرم مسئولان شهرداری میتوانند با راهاندازی موزههای محلی، غبار را از مجموعههای کمنظیری که از نگاه عموم پنهان ماندهاند، کنار بزنند. اینکه اهالی محله برای دیدن این مجموعه به خانه ما آمد و شد دارند نشان میدهد که چنین مجموعههایی چه ظرفیت فرهنگی قابل توجهی دارند.»