هراس از کرونا بار دیگر با آمارهای تکاندهنده مرگ و ابتلا، برگشت. مسئولان مردم را سرزنش میکنند، مردم مسئولان را مقصر میدانند و موج جدید بیماری هم شهر به شهر در حال پیشروی است. انتقاد از آنچه باید میشد و نشد و اعتراض درباره وضعیتی که کارشناسان و حتی بخشی از خود مسئولان وقوع آن را پیشبینیکرده بودند، ما را از شرایط بحرانی که داریم بیرون نمیبرد. به دلایلی که شرح آن مفصل است، امیدی به اعمال قرنطینه یکپارچه و منسجم نیست و واکسن هم فعلا در دسترس نخواهد بود. پس چه باید کرد؟
آنچه هرکدام از ما فعلا از دستمان برمیآید این است که خودمان به فکر حفاظت از جان خود و اعضای خانواده و عزیزانمان باشیم.
بیشتر از یکسال است که کرونا روند عادی زندگی همه ما را دگرگون کرده است. پروتکلهای زندگی در روزگار پاندمی با توجه به تحقیقات پزشکی در همین مدت تغییرات مداومی داشته و به مرور به یک ثبات نسبی رسیده است. برخی از این پروتکلها ازجمله زدن 2 ماسک (و تعویض آن در دوره های زمانی کوتاه)، رعایت فاصله اجتماعی و پرهیز از قرارگرفتن در محیط های شلوغِ بدون تهویه تا زمانی که بخش مهمی از جمعیت جهان واکسینه شوند، باید با جدیت رعایت شوند و راه گریزی از آنها نیست. الگوی جدید ابتلا به کرونا که خانوادگی و گروهی است نشان میدهد که جمعهای دوستانه و خانوادگی بستر خوبی برای این ویروس بهشدت واگیردار شدهاند. محروم شدن از دیدارهای خانوادگی حتما طاقتفرساست. اما برای حفظ جان دیگران و خودمان چارهای جز این وجود ندارد. ممکن است هرکدام از ما بهدلیل موقعیت شغلی و کاری متزلزلی که داریم یا سختگیری کارفرما و مشتریانی که با آنها سروکار داریم مجبور باشیم برخلاف توصیههای عمومی همچنان هر روز از وسایل نقلیه عمومی استفاده کنیم یا در محیط هایی حاضر شویم که ریسک ابتلا در آنها بالاست. در چنین شرایطی باید علاوه بر رعایت سفت و سخت پروتکلهای عمومی (مثل ماسک و رعایت فاصله اجتماعی) در حد امکان توصیههای عمومی بهداشتی مانند مصرف ویتامینها و مواد مکمل و سایر نکات بهداشتی را مورد توجه قرار دهیم.
میزان ابتلا به کرونا دیروز به رقم حیرتانگیز ۱۷ هزارنفر رسیده و ممکن است تصمیمگیران را قانع کند که دوره زمانی محدودی را قرنطینه عمومی اعلام کنند. هرکدام از ما در این دوره موظف هستیم که هم خودمان رفتوآمدمان را محدود کنیم و هم اگر رفتوآمد افراد دیگری تابع تصمیم ماست، حداکثر همراهی را با تصمیمگیران داشته باشیم.
معنای مستقیم کنترل کرونا، مرگ کمتر دوستان ، آشنایان و همشهریهای ماست. حتی اگر به تصمیمات دولت انتقاد داریم، رعایت این نکات عمومی و تلاش جمعی برای کنترل کرونا میتواند مقداری از شدت پاندمی بکاهد.
یادمان باشد که واکسیناسیونِ دستکم نیمی از 80 میلیون نفر ایرانی حتی در شرایط عادی غیرتحریمی و غیررقابتی هم ممکن بود بیش از یک سال به طول بینجامد و حالا که شرایط پیچیدهتر هم شده است این زمان طولانیتر خواهد شد و باید در شرایط فعلی از خودمان و اطرافیان مان حفاظت کنیم.
نکته آخر اینکه حتی با واکسیناسیون همه جمعیت جهان هم، کرونا به این زودی نمیرود؛ بلکه همواره کنار ما خواهد زیست و بهترین واکسنها هم تا 5 درصد خطا را بهطور قطعی نشان دادهاند. این واقعیتها نشان میدهد که زیستن با کرونا تقدیری است که در زندگی سالهای آینده همه ما نوشته شده است و باید رفتارهای روزمره زندگی خانوادگی، شغلی و اجتماعیمان را با آن تنظیم کنیم و بخش مهمی از این تغییر به دولتها و تصمیمگیران حاکمیتی اختصاص ندارد و باید خود شهروندان دست بهکار شوند.
سخنی با مردم
در همینه زمینه :