فریدون صدیقی- روزنامهنگار پیشکسوت
شریف، نجیب و دردمند، باهوش و نکتهسنج، یک آدم حسابی اصیل در روزگار کژومژ و نااهل است که تملق و تقلب نمیداند؛ چهرهای محکم و باصلابت، محجوب و زلال، کمگو و گزیدهگو که دوستداشتنش را اجتنابناپذیر میکند، مثل آسمان پرستاره شبهای یزد که چراغراه کاروانهای عطر و عبیر و شبخوانهای سر در کتاب با دلهای بیتاب است.
در تحریریه محترم روزنامه کیهان در نیمهدوم سال١٣٥١ همکار شدیم. او سربهزیر و نرم میآمد و میرفت چون ابتدا از دور آسمان را میدید و مثل همه یزدیان دوراندیش، مراقب بود پایش به مانعی نخورد؛ از آن ویژگیهای محبوب من که بیپایان است. همین شد خیلی زود دوستداشتنی و قابل احترام ویژه شد. سادگی و صداقت و سختکوشی در شنیدن و خواندن و بیادعا بودن او مثل معصومیتی بازیافته در گروه گزارش بود. آن روزگاران فکر میکردم هر دو شبیه هم هستیم، هردو شهرستانی، هر دو اهل کرشمه نثر، هر دو عاشق و در شرف قبول زنذلیل شدن و تنها تفاوت ما سبیل بود. او داشت، من نداشتم. خیلی زود فهمیدم او فقط شکل خودش است، مثل ستاره و باقلوا و پشمک یزد و هنوز هم هیچکس مثل او نیست! حتی در همان روزگاران دور، سبیل او با مردان مرد دیگری که در تحریریه کیهان بودند، مثل مهدی سحابی و مجتبی راجی فرق داشت. آن دو و این، یکی از روزنامهنگاران خوشمشرب و بامعرفت و بامرام تحریریه کیهان بودند و هر سه اهل شرم بودند، چون هرسه باشرف بودند.
مهدی فرقانی از همان هزارسال پیش تا دقیقه اکنون که بهار دور از چشم کرونا سرک میکشد، رفیق شفیق و معزز من است؛ یعنی گیر افتاده است مثل جای پایی در ملاط سیمان، مثل خود ماندن در ملاط سیمان که دیگر گریزی از آن نیست و حالا هر دو داریم امروز و فردای کرونا را فوت میکنیم که مجال دهد تا در دیدار بعدی بتوانیم به روبوسی برسیم؛ مردی که بیبخل و حقد است مثل رنگینکمان باران خورده که آسمان سرگشته را رنگ میزند.
دکتر فرقانی بیتردید یکی از تأثیرگذارترین روزنامهنگاران و استادان روزنامهنگاری در چند دهه اخیر است که خود از گزارشگری تا دبیری گروه گزارش روزنامه محترم کیهان با گزارشگرانی درجه یک و عضو شورای سردبیری در همین روزنامه و سردبیری مجله را سالهای سال بهعهده داشته، تجربه کرده، آموخته و آموزش داده است؛ استادی که نوشتن بلد است، درس خوانده درجه یک در دانشگاه درجه یک است. علم و آموختهها و تجارب خود را آگاهانه و دلسوزانه به صدها و صدها همکار و دانشجویان داده است. اهل پروپاگاندا و ادعای واهی نبوده و نیست، هرچه را گفته، خودآموخته و آزموده است نه آنکه محفوظات خام را بازخوانی کند و خود نوشتن نداند، نه او آرام، متواضع و صبورانه و مستدل بی«منم» و عتاب و خطاب درس داده، ایراد گرفته و سپس به تصحیح و انتقال چگونهنویسی ژورنالیستی پرداختهاست و این هنر بزرگ او در گذر موفقیتآمیز و پیروزمندانه از بحرانهای 50سال کار پیوسته بوده است. او بردبارانه از بحرانها گذشت تا مثل همیشه ثابت کند جزماندیشی، تکرویی و انزواطلبی از عوامل بازدارنده هرنوع توسعه آموزشی و فرهنگی است.
مهدی فرقانی حتماً بیعیبونقص نیست اما راست این است من درگیر این عیب و نقص ناشناخته نبودهام. شاید پایبندی او را به اصول، به اخلاق، به شرافت تا پای تعصب، برای پرهیز از هر خدشهای در وجدان فردی و اجتماعی از ضعفهای او بدانیم! و این همه البته از اصالت و رستگاری او است. او شبیه خود یزد است؛ اصیل است و کپی برابر اصل هم نیست. خود اصل است و کپی ندارد. آن هیبت و هیأت ظرفیتی جمعی دارد که در او خلاصه شده است!
حالا و اکنون به وقت جوانهزدن سال١٤٠٠ مهدی بازنشسته از ریاست دانشگاه شده است که باید فرصت مغتنمی برای او باشد تا با سامانبخشی به پژوهشها، یافتهها و نظریههایش ما را به کتابهای جدیدی برساند، گرچه او همچنان استاد است و مثل همه استادان آگاه و دلسوز، باران بهنگام در 4فصل است تا مثل همیشههای عمر بیغرش و هیاهو جاری بماند و سر به دریا بزند. مردی که حالا تراشههای سپیدی، سبیل سیاه و ابدی او را میانسال کرده است. کسی آیا مهدی فرقانی را بدون کموکاست یک تار سبیل دیده است؟!
مرامت رو عشق است آقا مهدی! دوستات دارم مفصل، این را رفیق آنتیک هر دوی ما اکبر قاضیزاده در پیش از انقلاب و پس از انقلاب گواهی کرده است. آره باوفا!
فریدون صدیقی کنار مهدی فرقانی تحریریه کیهان سال 1358
عکس: محمد فرنود
دو شنبه 25 اسفند 1399
کد مطلب :
126729
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/VO9k5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved