• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
شنبه 23 اسفند 1399
کد مطلب : 126585
+
-

پاشنه آشیل ترامپ

نگاه
پاشنه آشیل ترامپ

 جیمز رابینسون- استاد دانشگاه شیکاگو

با اینکه باورش برای خیلی‌ها سخت است، اما استیضاح اخیر دونالد ترامپ در سنای آمریکا نشان داد که دمکراسی در این کشور همچنان زنده است. 4سال مبالغه، استهزا و گذشتن از خطوط قرمز از سوی رئیس‌جمهور سابق آمریکا، اعتماد به توانایی نظام سیاسی این کشور را کمرنگ کرده بود. اما این استیضاح، به نوعی مهر تأییدی بر قدرت نهادهای دمکراتیک این کشور زد.
دولت ترامپ، آمریکا را با نادیده گرفتن اصول دمکراتیک شوکه کرد. اوج آن، حمله طرفداران افراطی او به ساختمان کنگره در 6ژانویه(17دی 99) بود. اما به‌نظر می‌رسد که در دولت جو بایدن، رئیس‌جمهور جدید این کشور، دمکراسی دوباره جایگاه قبلی خود را به‌دست آورده است.
حقیقت این است که دمکراسی آمریکا همچنان متزلزل خواهد ماند؛ مخصوصا به این دلیل که خیلی از آمریکایی‌ها به اصول دمکراتیک پایبند نیستند. وقتی ترامپ قواعد را یکی یکی زیر پا می‌گذاشت و به قدرت خود می‌افزود، حزب جمهوریخواه دست روی دست گذاشت و حتی در برخی موارد او را تشویق و به این ترتیب راه را برای پا گرفتن آشوب هموار کرد. خیلی از مردم آمریکا و تعداد قابل توجهی از نخبگان سیاسی دوست داشتند که شاهد افول دمکراسی در کشورشان باشند. این برداشتی است که اقدام سناتورهای جمهوریخواه- به‌جز 7نفر -  که ‌ماه گذشته میلادی به تبرئه ترامپ رأی دادند، آن را تقویت می‌کند.
البته با اینکه دادگاه استیضاح ترامپ به حد نصاب دوسوم برای محکوم کردن او به دلیل تحریک هوادارانش جهت حمله به ساختمان کنگره نرسید، اما به هر حال تلاش او برای زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری2020 ناکام ‌ماند. این بنیان‌های سیاست آمریکا و دمکراسی بودند که پیروز میدان شدند. ترامپ تفکر استراتژیک یا نقشه‌ای برای تبدیل گرایش‌های مستبدانه خود به اصول استبدادی جدید نداشت. ترسناک است، اما اگر به جای ترامپ یک شخصیت مستبد باهوش‌تر و جدی‌تر رئیس‌جمهور آمریکا بود، ممکن بود پیروز شود. فهم این موضوع کار سختی نیست.
سیاستمداران خودکامه برای اینکه موفق شوند، نیاز دارند که چیزی شبیه به یک پروژه سیاسی جامع داشته باشند. ایده «اول آمریکا» ترامپ بیشتر یک شعار بود و او نتوانست در پیشبرد آن موفق باشد. همه حاکمان مستبد موفق مانند خوآن پرون، رئیس‌جمهور سابق آرژانتین یا یووری موسونی، رئیس‌جمهور فعلی اوگاندا، تاحدودی توانستند به آنچه وعده داده بودند، عمل کنند.
رئیس‌جمهور سابق آمریکا با کاهش مالیات و محدود کردن قوانین، فقط به نفع ثروتمندان کار کرد. حرکات نمادین او و شعار«عظمت را به آمریکا برگردانید» به‌زودی از یاد میلیون‌ها آمریکایی پاک خواهد شد. جمهوریخواهان اگر درایت داشته باشند باید این نکته را درنظر بگیرند. اما بسیاری از اعضای این حزب چه در کنگره و چه در بین مقام‌های ایالتی و محلی، همچنان پای ادعاهای دروغین درباره تقلب در انتخابات و حمایت از آشوبگران ایستاده‌اند. برخی از آنان معتقدند که حادثه حمله به ساختمان کپیتال، اقدامی برنامه‌ریزی شده در جهت تخریب چهره ترامپ بود. این واقعا نگران‌کننده است.
خوآن پرون به خوبی توانست بعد از جنگ جهانی دوم بر کشورش حکمرانی کند. زیرا افزایش مداخلات ریاست‌جمهوری در دیوان عالی آرژانتین و نهادهای سیاسی طی 15سال، این نهادها را تضعیف کرده بود. بیشتر آمریکایی‌ها دوست ندارند کشورشان به چنین مسیری برود، حتی اگر خیلی از رهبران سیاسی خواهان آن باشند.
نظام سیاسی آمریکا نقاط قوت زیادی دارد. یکی از آنها همبستگی بین مقام‌های ایالتی و محلی است. ازجمله همان افرادی که پاییز امسال با وجود تهدیدهای حامیان ترامپ، نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری2020 را در ایالت میشیگان تأیید کردند. یا فرماندار جمهوریخواه جورجیا و دست‌اندرکاران انتخابات در این ایالت که در برابر تهدیدهای شخص ترامپ ایستادند.
مزیت بعدی، سیستم قضایی است. حتی قضاتی که مستقیما توسط ترامپ منصوب شده بودند، به ادعاهای بی‌اساس او و نزدیکانش مبنی بر تقلب در انتخابات اعتنا نکردند. این افراد به وظیفه خود عمل کردند و به نظام سیاسی آمریکا باور داشتند.
اما پاشنه آشیل جذابیت پوپولیستی رئیس‌جمهور سابق آمریکا، مخالفت او با تمرکز قدرت در دولت بود. ترامپ از دولت‌گرایی متنفر بود و علاقه‌ای به تقویت ظرفیت‌ آن نداشت. برای اثبات این ادعا فقط کافی است که به مناصب بی‌شماری که در دولت فدرال در طول 4سال حضور او در کاخ سفید خالی ماند، نگاهی بیندازید. نمونه دیگر، پاسخ فاجعه‌بار دولت ترامپ به همه‌گیری کرونا که محدود به سرهم‌بندی یک واکسن بود، است.
برعکس، رهبران پوپولیست موفق از ظرفیت دولت جهت ایجاد شغل برای طرفداران‌شان و ارائه کالا و خدمات به آنها استفاده می‌کنند. ترامپ به این کارها علاقه‌ای نداشت و هزینه آن را هم به قیمت از دست دادن یک دوره ریاست‌جمهوری پرداخت. این روزها بسیاری از آمریکایی‌ها با مشکلات اساسی روبه‌رو هستند و بایدن- خوشبختانه - مشکلی با استفاده از ظرفیت دولت برای ایجاد تغییر در زندگی آنها ندارد.
بقای دمکراسی نیازمند این است که هم دولت و هم جامعه قدرتمند باشند و یکدیگر را تقویت کنند. حفظ این تعادل نیازمند تلاش مداوم است. به این ترتیب ظرفیت بیشتری در دولت برای انجام آنچه شهروندان می‌خواهند ایجاد می‌شود و از سوی دیگر زمینه برای پا گرفتن جنبش‌های اجتماعی قوی‌تر با هدف نظارت بر دولت فراهم می‌شود. این مسیری است که ترامپ نتوانست در آن حرکت بکند و امیدوارم همه سیاستمدارانی که دغدغه دمکراسی ندارند نیز در این مسیر ناکام باشند.
منبع: Project-Syndicate

این خبر را به اشتراک بگذارید