دغدغه/ بفرمایید الکل!
سمیه جاهدعطائیان
روزها و شبهای کرونازدهمان، همه شبیه به هم شدهاند. شب میخوابیم و با کابوسهای بیشماری بهروز میرسیم. ماسک بهصورت میزنیم؛ آن هم 2ماسک متفاوت که مدتی است بر آن بسیار تأکید شده است. همه در خیابان یک شکل هستیم. فقط 2چشم داریم. آدمهای بیشمار رهگذری با 2چشم و ابرو که راز و رمزهای زیادی دارند. سوار ماشینهای شخصی میشویم؛ سوار اتوبوس، مترو و تاکسی. تاکسی با وسایل دیگر فرق دارد. کنار راننده مینشینیم و اگر بیحوصله نباشد و ما هم انگیزه داشته باشیم، چندکلامی از نزدیک با او حرف میزنیم، اما این کافی نیست. اگر از اپلیکیشنهای نصبشده در تاکسیها برای پرداخت کرایه استفاده نمیکنید، پول نقدی به راننده میدهید و مابقی پولتان را میگیرید. نه بهخاطر این بده و بستان که از سر انساندوستی و اندکی محبت، الکل، محلول یا ژل یا ضدعفونیکننده دستهایتان را از کیف یا جیب مبارک بیرون بیاورید و علاوه برضدعفونی کردن دستهایتان، دستهای راننده را هم مورد عنایت قرار دهید و بدانید که این روزها تأثیر این کار مثبت را هم دریافت خواهید کرد. 2چشم از شما که زیر ماسک یا شیلد میدرخشد در ذهن و یاد آقای مسافرکش خطی یا غیرخطی میماند؛ کسی چه میداند شاید الگویی شدیم برای همین راننده یا مسافران پشت رکاب که این رفتار را زیرنظر گرفتهاند. شاید این قشنگیها تکثیر شد... شاید ماسک هم به راننده هدیه کردیم... شاید همان راننده هم به مسافر دیگری، ماسک یا قطرهای محلول ضدعفونیکننده هدیه کرد... بیایید محبت تکثیر کنیم... .