• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
شنبه 9 اسفند 1399
کد مطلب : 125445
+
-

کشتی به گل نشست

گفت‌وگوی همشهری با پویا مهرابی درباره جدایی هوشنگ گلمکانی و عباس یاری از مجله فیلم

کشتی به گل نشست

محمدناصر احدی_روزنامه نگار


پنجشنبه هفته پیش بود که عباس یاری، دبیر تحریریه ماهنامه «فیلم»، در اینستاگرامش خبر داد که او و هوشنگ گلمکانی به‌عنوان بنیانگذاران این مجله به اجبار پویا مهرابی، مدیر تازه‌ «مجله فیلم» که وارث امتیاز پدرش شده، از کشتی مجله فیلم پیاده می‌شوند. آنها که اهل مطالعه مطبوعات مخصوصا نشریات سینمایی هستند، خوب می‌دانند که مجله فیلم، نشریه‌ای است که در 40سال گذشته، با همه فراز و فرودهایی که داشته، همواره به‌طور مستمر منتشر‌شده و به‌ظاهر همکاری مرحوم مسعود مهرابی (صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول مجله) و هوشنگ گلمکانی (سردبیر) و عباس یاری عامل اصلی این استمرار بوده است. انتشار خبر جدایی گلمکانی و یاری برای آنهایی که از اختلافات میان مهرابی و این دو بی‌خبر بودند، یکی دیگر از شگفتی‌های این قرن رو به پایان بود اما همکاران و نزدیکان این سه تفنگدار که از مدت‌ها پیش در جریان اختلافات آنها بودند، از این خبر چندان متعجب نشدند. اما چرا کار مجله فیلم به اینجا رسید و مشکل در کجا بود که گلمکانی و یاری ترجیح دادند از کشتی پیاده شوند و با پسر همکار فقیدشان همکاری نکنند؟ بیانیه روز جمعه گلمکانی و یاری درباره علت کناره‌گیری‌شان از مجله فیلم و صحبت‌های پویا مهرابی با همشهری می‌تواند دلایل این اتفاق را تا اندازه‌ای توضیح دهد.

مرثیه‌هایی برای یک‌ جدایی 
تا زمان نوشتن این گزارش، 570کامنت پای پست عباس یاری در اینستاگرام که از جدایی خودش و گلمکانی از مجله فیلم خبر داده گذاشته شده که بیشترشان حاکی از ناباوری است و بر مخدوش‌شدن خاطره و هویت مجله فیلم با این جدایی تأکید دارند. برخی از این کامنت‌ها به همکاران مجله فیلم و سینماگرانی که با این نشریه همکاری داشته‌اند، تعلق دارد. شاهین شجری‌کهن، دستیار شورای نویسندگان این مجله، نوشت: «...‌حالا هم هرجا صاحبان این خانه، صاحبان واقعی و معنوی‌اش، ساکن شوند ما آنجا را خانه می‌دانیم...».
 حبیب رضایی، بازیگر سینما و تلویزیون، کوتاه نوشته: «حیف از آن تیم درخشان». هانیه توسلی و برزو ارجمند هم تأسف‌شان را با بیان اینکه مجله فیلم برای آنها یادآور روزگار نوجوانی‌شان است نشان داده‌اند. رضا کیانیان هم ـ که برای مجله فیلم مقالاتی نوشته و بارها با این مجله مصاحبه کرده‌ـ به این جدایی چنین واکنش نشان داده: «... من هم با شما از کشتی پیاده شدم و با شما خواهم بود حتی در یک قایق... قایق با ناخدا بهتر از کشتی بدون ناخداست.» آنتونیا شرکا، منتقد سینما و همکار مجله، ابراز امیدواری کرده که پویا مهرابی توضیح قانع‌کننده‌ای برای این اقدام داشته باشد. محمد قوچانی، روزنامه‌نگار و سردبیر روزنامه «سازندگی»، با اشاره به تجربه‌های خودش از قرار‌گرفتن در چنین وضعیتی نوشته: 
«... باورم نمی‌شود و شوکه شدم. باید امتیاز را به مؤسسه‌ای دیگر منتقل می‌کردید». هوشنگ گلمکانی در جواب به کامنت قوچانی نوشته: «آقای مسعود مهرابی رضایت نمی‌داد». در همین واکنش‌های گلمکانی یا یاری به کامنت‌ها معلوم است که موضوع امتیاز مجله فیلم، مسئله‌ای نیست که پس از فوت مسعود مهرابی به‌وجود آمده باشد و در زمان حیات او هم در این‌باره بحث شده است و از طرف دیگر، گلمکانی و یاری قصد راه‌اندازی مجله‌ای جدید را دارند.

بیانیه گلمکانی و یاری
روز گذشته، هوشنگ گلمکانی و عباس یاری در بیانیه‌ای به تشریح دلایل جدایی‌شان از مجله فیلم پرداختند. در بخشی از این بیانیه آمده: «تیر خلاص در اواخر تدارک انتشار شماره۵۸۱ زده شد. همچنان که همه می‌دانند سال‌هاست در پایان هر دوره جشنواره فجر، از نویسندگان و منتقدان مجله برای انتخاب برگزیده‌هایشان، نظرخواهی می‌کنیم. 
این نظرخواهی هم متکی به سابقه نویسندگان و شناخته‌بودن نام و نگاه‌شان برای خوانندگان است. آقای پویا مهرابی هم مایل به شرکت در این نظرخواهی بود. هر چه توضیح دادیم که این نظرخواهی همیشه از کسانی انجام می‌شود که سابقه‌ای در نقد و ادبیات سینمایی دارند و کسی شما را در این عرصه به یاد نمی‌آورد، بی‌فایده بود. گفتیم علاوه بر سنت جهانی اینگونه نظرخواهی‌ها، در مجله فیلم هم نویسندگان پس از اینکه چند سال از نوشتن‌شان می‌گذشت مجاز به شرکت در این نظرخواهی‌ها می‌شدند و پدرت بیش از همه اصرار بر این قاعده و روال داشت. بی‌فایده بود و همچنان اصرار کرد، با این استدلال که «من مدیر‌مسئولم.» و هر چه می‌گفتیم این نظرخواهی از منتقدان و نویسندگان است نه از مدیران مسئول، اصرار ادامه پیدا کرد. پس از ۳روز کشمکش و تلاش نامبرده برای وارد‌کردن نظرهایش به فهرست برگزیدگان و مقاومت ما، پویا مهرابی، در حضور تعدادی از همکاران در اتاق صفحه‌بندی فرمان به اخراج گلمکانی و یاری و شجری‌کهن داد!» تردیدی در زحماتی که گلمکانی و یاری برای سر پا ماندن مجله فیلم در تمام سال‌های فعالیتش کشیده‌اند وجود ندارد اما در شماره581 مجله فیلم خبری از نام پویا مهرابی در انتخاب بهترین‌های جشنواره فیلم فجر نیست.
 همچنین در انتهای این بیانیه آمده: «بی‌هیچ تردیدی ما در میراث «فیلم» سهیم هستیم و در ادامه راه، «فیلم» هم جایی است که ما و نویسندگان آشنای مجله حضور داریم؛ حتی اگر قانون، این اسم را متعلق به دیگری بداند و ما با عنوان دیگری کارمان را ادامه بدهیم. فرصت برای تدارک شماره نوروز که از دست رفته، اما شماره بعدی مجله با نامی دیگر، اردیبهشت آینده با حضور فیلمی‌ها منتشر می‌شود و - گفتیم و بارها تکرار کردیم که - کشتی به راهش ادامه می‌دهد.» جز این بیانیه، صبح جمعه، هوشنگ گلمکانی در پستی اینستاگرامی از انتشار مجله تازه‌ای با نام «فیلم امروز» خبر داد و به این ترتیب فیلم امروز را میراث‌دار حقوق معنوی مجله فیلم معرفی کرد.

مکث
اختلافات به زمان حیات پدرم برمی‌گردد



با پویا مهرابی، پسر مسعود مهرابی، تماس می‌گیرم تا نظر او را هم راجع به این ماجرا جویا شوم. مهرابی به وضوح از شرایطی که پیش آمده ناراحت است و می‌توان این ناراحتی را در صدایش حس کرد. او می‌گوید: «شرایط کنونی مجله برای من دردآور است. پدر من عمر و سلامتی‌اش را صرف این مجله کرد و فشارها و سختی کار مجله باعث بیماری‌اش شد. خودم در این چند ‌ماه از نزدیک شاهد بوده‌ام که کار مجله چقدر پراسترس و سخت است و حالا می‌فهمم 40سال کار سخت چه به روز پدرم آورد. پدرم تا آخرین لحظه سعی کرد کار مجله را انجام دهد. من امیدوار بودم با آقای گلمکانی و آقای یاری به تفاهم برسیم. حتی آقای حسین انتظامی قصد داشت بعداز ظهر پنجشنبه در این‌باره پا در میانی کند که آقای گلمکانی ظهر جمعه خبر دادند قصد انتشار بیانیه‌ای را دارند و این امید هم از دست رفت. نه فقط پدر من بلکه آقایان یاری و گلمکانی هم برای این مجله زحمت کشیده‌اند و حالا می‌خواهند به‌راحتی آن را رها کنند و بروند مجله خودشان را دربیاورند!» مهرابی به بیانیه‌ای که در سایت مجله فیلم درباره قضایای پیش‌آمده منتشر کرده اشاره می‌کند و می‌گوید: «در روزهای آخر حیات پدرم، اختلافات میان آقایان گلمکانی و یاری با پدرم بالا گرفته بود و از همان موقع آنها به‌دنبال مجوز بودند و در بیانیه‌ای که در سایت مجله فیلم منتشر کرده‌ایم، مدارک این موضوع قابل دسترسی است. در چند روز اخیر که امتیاز مجله جدیدشان صادر شده، سعی کردند من را تحت فشار قرار دهند تا امتیاز مجله فیلم را به آنها واگذار کنم. درحالی‌که پدرم وصیت کرده بود امتیاز مجله به من برسد و اگر خودش صلاح می‌دانست که امتیاز مجله را واگذار کند، در زمان حیاتش این کار را می‌کرد». مهرابی ادامه می‌دهد: «فشارها برای واگذاری امتیاز مجله فیلم از روز دوم فوت پدرم آغاز شد، آن‌هم درحالی‌که من و خانواده‎ام عزادار بودیم. حداقل صبر نکردند که چهلم پدرم بگذرد. پدرم از من می‌خواست تا بعد او کارش را با قدرت ادامه دهم. بعد از شدت یافتن بیماری‌اش، از دی‌ماه سال پیش، از من خواست که به مجله بیایم و امضاها به من واگذار شد. با اینکه نشستن به جای پدرم بسیار برایم سخت بود اما از عید امسال به مجله رفتم و در جریان کارها بودم. من از سال92 تا امسال سابقه کار روزنامه‌نگاری دارم که به سفارش پدر و بنا به علاقه خودم بوده. من دوره روزنامه‌نگاری وزارت ارشاد را با بالاترین نمره‌ها گذرانده‌ام و با فضای مطبوعات غریبه نیستم». مهرابی با اشاره به اختلاف‌های به‌وجود آمده می‌گوید: «طبق شراکت‌نامه‌ای که به امضای هر سه نفر رسیده، درصورت مرگ هر یک از طرفین، تمامی امتیاز و حقوق همچون گذشته متعلق به مسعود مهرابی می ماند و ایشان می‌تواند مستقلا از امتیاز آن استفاده کند. اما متأسفانه حاضر نیستند چیزی را که خودشان امضا کرده‌اند، بپذیرند. البته مسائل دیگری هم وجود دارد. مثلا ظرف 5-4سال گذشته مجله فیلم چیزی حدود 18-17میلیون حق‌التحریر به نویسندگانش بدهکار است. من معتقدم که حق‌التحریر نهایتا باید تا پایان‌ماه تسویه شود تا هم به نویسنده احترام گذاشته شود و هم اعتبار مجله حفظ شود.» طبق گفته مهرابی، وب‌سایت و تلگرام مجله فیلم در اختیار اوست اما اینستاگرام مجله را در اختیار ندارد. او می‌گوید پدرش از ابتدا با توجه زیاد به فضای مجازی مخالف بوده؛ چراکه معتقد بوده این موضوع باعث افت کیفیت مجله کاغذی می‌شود. مهرابی با اشاره به آینده مجله فیلم می‌گوید: «پدرم به نیروهای جوان و تازه‌نفس اعتقاد داشت و معتقد بود جوانان بااستعداد باید بیایند و کار را جلو ببرند. من هم چنین باوری دارم». مهرابی در خاتمه می‌گوید:« پدرم در 36سالگی، وقتی که هم‌سن و سال حالای من بود، دست از نقد نوشتن کشید. خودش در شماره 500 مجله فیلم گفته اگر همکارانش پشتیبانش بودند، همچنان نقد می‌نوشت. اما افسوس ...»

این خبر را به اشتراک بگذارید