ماریو دراگی ؛ آخرین امید ایتالیا
جواد نصرتی ـ روزنامهنگار
ایتالیا در عمیقترین بحران اقتصادی از جنگ جهانی دوم بهبعد دست و پا میزند و نزدیک به 100هزار نفر در این کشور جان خود را بهخاطر کرونا از دست دادهاند. نجات از این بحران، یک اَبَرانسان میخواهد و این دقیقا چیزی است که سیاستمداران و مردم ایتالیا در ماریو دراگی میبینند.
اقتصاددان، بانکدار و سیاستمدار ایتالیایی، سیاستمدارانی را که تا همین هفته گذشته به هم فحش میدادند در یک ائتلاف جمع کرده و حالا صدای واحدی در رم شنیده میشود. همه میگویند، اگر قرار است ایتالیا به مسیر درست برگردد، فقط میتوان روی کمک دراگی حساب باز کرد.
او در اوج ناامیدی سیاستمداران و مردم، به درخواست گروههای سیاسی مختلف جانشین جوزپه کونته شد که بهخاطر شکاف در ائتلاف حامیاش، سههفته پیش استعفا کرد. دراگی که پیش از این رئیس بانک مرکزی اروپا بوده، بهخاطر رویکرد فداکارانهاش، روحیهاش در انجام کارهای تیمی و عقیدهاش برای کمک به جامعه شناخته میشود. استفانو زامینی، اقتصاددان و استاد دانشگاه بولونیا و از دوستان قدیمی دراگی، گفته است او در دورهای بسیار حیاتی و مهم نخستوزیر کشورش شده و در همین هفتههای پیش رو میتواند تأثیر خود را بر اوضاع وخیم ایتالیا نشان دهد. او ازجمله افرادی بود که از مدتها پیش میگفت سیاستمداران باید دراگی را مجاب کنند تا از بازنشستگی در بیاید و به کشورش کمک کند.
به گزارش بیبیسی، استفان دی میستورا، فرستاده سابق سازمان ملل در امور سوریه و دوست دوران کودکی دراگی هم او را انسانی بسیار جدی و قابل اعتماد خوانده که میتواند ایتالیا را از بحران خارج کند.
دراگی که در سال1947 متولد شده، دوران کودکی بسیار سختی داشته و تا 61سالگی، پدر و مادرش را از دست داده؛ پدر او از مدیران بانک مرکزی ایتالیا و مادرش داروساز بود. او در مدرسه مذهبی ژزوئیتها بسیار درسخوان بود و از همانجا علاقهمند شد که نسبت به جامعه حساس باشد.
او دکتری اقتصاد خود را از دانشگاه معتبر امآیتی در آمریکا گرفت و در ابتدای دهه90 رئیس خزانهداری ایتالیا شد و از همانجا ارتباطش با حوزه مالی و پولی اروپا شروع شد. او مهارت بالایی در مذاکرات خود با اروپا نشان داد و بعدها به بالاترین مقام دارایی اتحادیه اروپا رسید. دراگی در سال2006، بعد از مدتها فعالیت در بخش خصوصی، رئیس بانک مرکزی ایتالیا شد و در سال2011 ریاست بانک مرکزی اروپا را بهعهده گرفت. او طی 8سال ریاست در بانک مرکزی اروپا، رویکرد مدیریتی منحصربهفردی داشت و موفق شد بدهی اعضای بدهکار حوزه یورو، ازجمله ایتالیا را با این نوع مدیریت و سیاستهایی که در پیش گرفته بود، بهشدت کاهش دهد.
وقتی از بانک مرکزی اروپا جدا شد، در پاسخ به خبرنگاران که پرسیده بودند قدم بعدی او چه خواهد بود به شوخی گفته بود که بهتر است این سؤال را از همسرش بپرسند. اما احتمالاً حتی همسر او هم پیشبینی نمیکرد دراگی سالها بعد از بازنشستهشدن، در اوج یک بحران تمامعیار، نخستوزیر ایتالیا شود.
بهعنوان شصتوهفتمین نخستوزیر ایتالیا از جنگ جهانی دوم به بعد، دراگی سختترین ماموریت و مسئولیت را دارد. انریکو لتا، نخستوزیر سابق ایتالیا در سال 2013، درباره انتخاب دراگی گفته است: «انتخاب او گزینه هستهای ایتالیا بهشمار میرود. او آخرین گزینه احزاب سیاسی ایتالیاست».
تمرکز دراگی بهعنوان نخستوزیر، در قدم اول روی 200میلیون یورو بودجه کمکی کروناست که اتحادیه اروپا برای جبران شرایط یک سال اخیر به ایتالیا خواهد داد.
لتا گفته است: «باید تمامی احزاب سیاسی همراستا باشند و این دراگی است که میتواند همه آنها را همراه کند. او یک تکنوکرات با درک سیاسی بالا و حمایت فراحزبی بالاست. او ارتباطات معرکهای با بروکسل (مقر اتحادیه اروپا) و دیگر حلقههای اروپایی دارد».
مهمترین کاری که دراگی باید انجام دهد و بسیاری معتقدند میتواند انجام دهد، کاهش شکافهای سیاسی در ایتالیاست. لتا معتقد است او بهخاطر ویژگیهایی که دارد توانایی این کار را دارد؛ «ویژگی کمنظیر او این است که میتواند بین حرف زدن و شنیدن، ارتباطی درست برقرار کند. رهبران زیادی هستند که بیشتر از شنیدن، حرف میزنند. اما او تعادل درستی دارد.»
بسیاری در ایتالیا امیدوارند دراگی، همچنان ساعت مچیاش را 5دقیقه جلو نگه دارد تا مثل همیشه سروقت باشد. از نظر مردم، سیاستمداران و احتمالا خودش، او وقت بسیار کمی برای ازدستدادن دارد.