• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
یکشنبه 5 بهمن 1399
کد مطلب : 122596
+
-

نویسنده‌ای برای همه ایران

شهسواری، از قصه‌گوترین نویسندگان ایران است

نثر
نویسنده‌ای برای همه ایران


حسنا مرادی  

«محمدحسن شهسواری» اواخر دهه1370با مجموعه‎‌‎داستان «کلمه‎‌‎ها و ترکیب‎‌‎های کهنه» وارد دنیای ادبیات داستانی ایران شد، اما با نخستین رمانش، «پاگرد»، شناخته شد و در سال‎‌‎های بعد راهش را به دنیای داوری جایزه‎‌‎های ادبی و آموزش رمان‎‌‎نویسی باز کرد. شهسواری در 2دهه داستان‎‌‎نویسی‎‌‎اش، در آثار گوناگونش فرم‎‌‎های مختلفی را تجربه کرده‌است، اما مهم‎‌‎تر از آن، نویسنده‎‌‎ای داستان‎‌‎گو است؛ قصه و داستان حرف اول را در آثار او می‎‌‎زنند. برخلاف بسیاری از نویسندگان دهه1370ایران، در دنیای نویسندگی شهسواری، مخاطب گستره وسیعی دارد. او برای قشر خاصی از مخاطبان نمی‎‌‎نویسد، به‎‌‎دنبال تحسین روشنفکر‎‌‎ها نیست و فهم قصه‎‌‎هایش نیاز به پیش‎‌‎زمینه فرهیختگی ندارد؛ داستان‎‌‎ها و رمان‎‌‎های شهسواری برای همه مردم ایران نوشته شده‎‌‎اند. همین رویکرد او به اضافه علاقه او به داستان‎‌‎گویی سبب شده که شهسواری به ژانرنویسی روی‌بیاورد؛ عرصه‎‌‎ای که بیشتر نویسندگان کهنه‎‌‎کار ایرانی و حتی معاصر شهسواری، ‎‌‎شأن خود را اجل از ورود به آن می‎‌‎دانستند. زبان داستان‎‌‎های شهسواری ساده است و جمله‎‌‎هایش به گفتار نزدیک‎‌‎ هستند. نثرش نه پیچیده است و نه بازی‎‌‎های زبانی خاص‎‌‎پسندان در آن جایی دارد. توصیفات روانش، قصه را همچون تصویری واقعی جلوی چشم خواننده نمایش می‎‌‎دهند. در واقع شهسواری، زبان را ابزاری برای تعریف داستان می‎‌‎بیند و در بیشتر آثارش، به‎‌‎خصوص آثار متأخرش، سعی می‎‌‎کند به جای تکیه بر فرم‎‌‎گرایی برای جذاب کردن داستان، قصه‎‌‎ای نو و شیرین تعریف کند و داستانش را به‎‌‎خوبی بپروراند. «یک‎‌‎سری از جرم‎‌‎هایم را نمی‎‌‎شد کتمان کرد. آن روز تعقیب‎‌‎وگریز در مرزداران، شش تا ماشین را داغان کرده بودم.
 برای راست‎‌‎وریس کردن کارها عادل را گذاشته بودم. ظرف بیست‎‌‎وچهار ساعت از صاحب هر شش ماشین رضایت گرفت. البته دو سه برابر پول خسارتی که به ماشینشان وارد شده بود داده بود تا راضی شوند. فقط صاحب پرشیا خواسته بود عوضی‎‌‎بازی دربیاورد که عادل یکی دو تا چشمه خلاف بهش نشان داده بود و طرف خیلی زود فهمیده بود جای گربه‎‌‎رقصانی نیست. گواهینامه‎‌‎ام ضبط شد و حداقل تا شش‎‌‎ماه نمی‎‌‌توانستم رانندگی کنم. غیراز این، جرم دیگری نداشتم. اما سروان با توجه به اختیارات قانونی‎‌‎اش، چون هنوز متهم ردیف اول شکارچی پورش بودم، توانست من را نگه دارد. حالا باید سند ملکی‎‌‎ای نزدیک به ششصدمیلیون ضمانت می‎‌‎گذاشتیم تا آزاد شوم. این را هم عادل سه‎‌‎چهارساعته جور کرد.» 
 

این خبر را به اشتراک بگذارید