نویسندهای برای همه ایران
شهسواری، از قصهگوترین نویسندگان ایران است
حسنا مرادی
«محمدحسن شهسواری» اواخر دهه1370با مجموعهداستان «کلمهها و ترکیبهای کهنه» وارد دنیای ادبیات داستانی ایران شد، اما با نخستین رمانش، «پاگرد»، شناخته شد و در سالهای بعد راهش را به دنیای داوری جایزههای ادبی و آموزش رماننویسی باز کرد. شهسواری در 2دهه داستاننویسیاش، در آثار گوناگونش فرمهای مختلفی را تجربه کردهاست، اما مهمتر از آن، نویسندهای داستانگو است؛ قصه و داستان حرف اول را در آثار او میزنند. برخلاف بسیاری از نویسندگان دهه1370ایران، در دنیای نویسندگی شهسواری، مخاطب گستره وسیعی دارد. او برای قشر خاصی از مخاطبان نمینویسد، بهدنبال تحسین روشنفکرها نیست و فهم قصههایش نیاز به پیشزمینه فرهیختگی ندارد؛ داستانها و رمانهای شهسواری برای همه مردم ایران نوشته شدهاند. همین رویکرد او به اضافه علاقه او به داستانگویی سبب شده که شهسواری به ژانرنویسی رویبیاورد؛ عرصهای که بیشتر نویسندگان کهنهکار ایرانی و حتی معاصر شهسواری، شأن خود را اجل از ورود به آن میدانستند. زبان داستانهای شهسواری ساده است و جملههایش به گفتار نزدیک هستند. نثرش نه پیچیده است و نه بازیهای زبانی خاصپسندان در آن جایی دارد. توصیفات روانش، قصه را همچون تصویری واقعی جلوی چشم خواننده نمایش میدهند. در واقع شهسواری، زبان را ابزاری برای تعریف داستان میبیند و در بیشتر آثارش، بهخصوص آثار متأخرش، سعی میکند به جای تکیه بر فرمگرایی برای جذاب کردن داستان، قصهای نو و شیرین تعریف کند و داستانش را بهخوبی بپروراند. «یکسری از جرمهایم را نمیشد کتمان کرد. آن روز تعقیبوگریز در مرزداران، شش تا ماشین را داغان کرده بودم.
برای راستوریس کردن کارها عادل را گذاشته بودم. ظرف بیستوچهار ساعت از صاحب هر شش ماشین رضایت گرفت. البته دو سه برابر پول خسارتی که به ماشینشان وارد شده بود داده بود تا راضی شوند. فقط صاحب پرشیا خواسته بود عوضیبازی دربیاورد که عادل یکی دو تا چشمه خلاف بهش نشان داده بود و طرف خیلی زود فهمیده بود جای گربهرقصانی نیست. گواهینامهام ضبط شد و حداقل تا ششماه نمیتوانستم رانندگی کنم. غیراز این، جرم دیگری نداشتم. اما سروان با توجه به اختیارات قانونیاش، چون هنوز متهم ردیف اول شکارچی پورش بودم، توانست من را نگه دارد. حالا باید سند ملکیای نزدیک به ششصدمیلیون ضمانت میگذاشتیم تا آزاد شوم. این را هم عادل سهچهارساعته جور کرد.»