دستیار دست نخورده
درباره کریم باقری؛ مردی که هرگز انگیزهای برای اول بودن ندارد
کریم باقری آدم عجیبی است. افتخاراتی که او در دوران فوتبالش کسب کرد، حاصل ترکیب کوهی از استعداد با کمترین میزان ممکن از انگیزه و جاهطلبی بود. او نخستین بازی ملیاش را در بیستسالگی انجام داد و از همان روز هم بازیکن فیکس تیمملی شد. اما تا آخرین روزی که در 36سالگی با پیراهن تیمملی خداحافظی کرد فقط 87بازی ملی انجام داد و عضو باشگاه صدتاییها نشد. چرا؟ چون در میانه آن سالها هر وقت عشقش میکشید از تیمملی خداحافظی میکرد و انگیزهای برای بازی ملی نداشت! سال2001 وقتی تیم بلاژویچ به آن شکل دراماتیک مقابل ایرلند از صعود به جامجهانی بازماند، کریم هم از تیمملی خداحافظی کرد و ترجیح داد فوتبال را فقط در رده باشگاهی دنبال کند. آن موقع چند سال داشت؟ فقط 28سال! با آن سنوسال کم و درحالیکه تازه داشت لیگ برتر انگلیس را به مقصد السد قطر ترک میکرد، ناگهان تصمیم گرفت دیگر در تیم ملی نباشد و به این ترتیب فرصت حضور در جامجهانی2006 و چندین و چند بازی ملی را از دست داد. او میتوانست مثل مهدویکیا و علی دایی در ترکیب تیم برانکو به دومین جامجهانی عمرش برود اما انگیزهای برای این کارها نداشت. در آن سالها ترجیح میداد فقط در ترکیب پرسپولیس بازی کند، برای خودش راه برود و گاهی از سیچهلمتری دروازه حریفان را باز کند. رکورد 150بازی ملی علی دایی خیلی پیشتر از آنکه بهدست جواد نکونام شکسته شود باید بهدست کریم شکسته میشد اما او بهعنوان یکی از بااستعدادترین بازیکنان تاریخ ایران، اصلا به فکر این جاهطلبیها و رکوردشکنیها نبود. درباره نگاه کریم باقری به فوتبال، جالبترین حکایت هنوز همانی است که همبازیهایش در کشاورز تهران تعریف میکردند. کریم پیش از رفتن به پرسپولیس 2سال در کشاورز بازی میکرد و در خط دفاعی آن تیم زوج نادر محمدخانی بود. همبازیهایش در آن تیم تعریف میکردند که کریم باقری در پایان هر بازی از بقیه میپرسید: «چند چند شدیم؟» فوتبال بازی کردن او مصداق بارز «هنر برای هنر» بود. 90دقیقه تکل میزد، سر میزد، شوت میزد، اغلب اوقات گل هم میزد، اما همه این کارها را فقط برای لذتش میکرد و البته کمی هم برای پولی که بابتش دریافت میکرد. در این میان رسیدن بهعنوان و رکورد و جام و... جایی در میان اهداف و برنامههای او نداشتند. پس عجیب نیست که حالا در دوران مربیگری هم بعد از سالها دستیاری همچنان دستیار است و کوچکترین انگیزهای برای سرمربیگری ندارد. کریم بلافاصله بعد از پایان فوتبالش، در همان پرسپولیس دستیار علی دایی شد و بعدها در همین تیم کنار دست برانکو و یحیی گلمحمدی هم قرار گرفت. در این سالها چندبار در تغییر و تحولات کادر فنی، پیشنهاد سرمربیگری پرسپولیس به او هم شد اما هرگز قبول نکرد و به همان پست بیسروصدا و کمدردسرش قانع شد. او دقیقا نقطه مقابل علی دایی است؛ هر قدر دایی برای موفقیت انگیزه داشت و تلاشهایش باعث میشد فراتر از استعدادهایش موفقیت کسب کند، در عوض کریم کاملا به همهچیز بیتوجه است و ترجیح میدهد بیسروصدا آن گوشهها بپلکد، بعد هم به خانه برود و پولش را بگیرد. چهرهای که یک روز درباره او میگفتند باید روزی مدیرعامل پرسپولیس شود، همچنان در هر بازی گوشه نیمکت مینشیند، هرگز به کنار زمین نمیآید و لابد بعد از پایان هر بازی از یحیی و حمید مطهری میپرسد: «چند چند شدیم؟»