• دو شنبه 8 بهمن 1403
  • الإثْنَيْن 27 رجب 1446
  • 2025 Jan 27
پنج شنبه 2 بهمن 1399
کد مطلب : 122345
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/jRVnW
+
-

تو راه را نشانم دادی

دنیای نوجوانی بی‌نظیر است، دنیایی پر از شوروحال و دنیایی که دوست داری تجربه‌های جدید داشته باشی و به همه نشان دهی که بزرگ شده‌ای و دیگر آن کودک دیروز نیستی.
نوجوان که بودم، اعتمادبه‌نفس خوبی نداشتم. هروقت چیزی درست می‌کردم یا داستانی می‌نوشتم، همه‌اش ذهنم درگیر این بود که مبادا با خواندن داستانم یا دیدن کاردستی‌ام یا درست‌کردن وسیله‌ای، مسخره‌ام کنند.
بچه که بودم نقاشی‌هایم را برای مجلات می‌فرستادم، ولی هیچ‌وقت چاپ نمی‌شد. همین‌ اعتماد‌به‌نفسم را ضعیف‌تر کرده بود. دیگر دوست نداشتم در نوجوانی‌ام به این سمت بروم و هرچه می‌نوشتم یا درست می‌کردم در خانه ازشان نگهداری می‌کردم و وقتی نگاهم بهشان می‌افتاد به خودم امیدوار می‌شدم.
تا این‌که با پیدا کردن یک دوست جدید کمی توانستم خوشحال شوم.  دوستی که راهنمایی‌ام می‌کرد و راه درست نوشتن را یادم می‌داد.
هرچند‌وقت یک‌بار هم از طریقه‌ی درست‌کردن چیزهایی که دوست داشتم یاد بگیرم برایم می‌گفت. دوستم مرا با انسان‌های بزرگی آشنا کرد که من از آن‌ها نوشتن را بیاموزم.
هرپنج‌شنبه که او را می‌دیدم تا پنج‌شنبه‌ی بعدی لحظه‌شماری می‌کردم. در طول هفته هم سعی می‌کردم نکاتی را که هفته‌ی پیش دیدم، در ذهنم مرور کنم و از آن‌ها درس بگیرم.
دوست کاغذی من، می‌دانم که آرزوی خیلی از نوجوان‌های مثل مرا برآورده کرده‌ای. کاش همه‌ی همه‌ی نوجوان‌ها با تو آشنا شوند و تو هم مثل همیشه یارشان باشی.
نوجوان دیروز
شادی کردبچه، ۲۱ساله از تهران

این خبر را به اشتراک بگذارید