برج میلاد؛ صرف فعل توانستن در شهرداری
یک خیرِ مدرسه ساز در قامت معمار یک نشان شهری
سعید برآبادی
سال 1384است. شهردار تهران قول داده است که برج میلاد را زودتر از موعد مقرر بسازد، رئیسجمهور منتخب که پیشتر خودش شهردار بوده، هم قول داده کمک مالی کند؛ روزهای نخست و قول دادن از سرِ سِکرِ پیروزی در انتخابات، امری رایج به شمار می رود. در چنین روزهاییست که نهالِ برج میلاد از دلِ تپههای نصر رشد میکند تا به ارتفاع 435متر برسد. ایده طراحی سایت بزرگی برای انجام تمامی امور اداری، سیاسی و بینالمللی پایتخت، ایده تازهای نبود. نخستین بار در طرح جامع سال 1348با عنوان «شهستان پهلوی» نامش به میان آمد و بعدها بدل به پس زمینه ساخت وسازی شد که برج میلاد یکی از بخشهای آن بود؛ اولی در تپههای عباسآباد بهطور بالقوه ماند و دومی در تپههای نصر بالفعل شد. سال 1370، ایده ساختِ برجی برای امور مخابراتی و تلویزیونی کشور به میان آمد، سه سال زمان برد تا از میان نقاط 17گانه پیشنهادی، کارشناسان تپههای نصر را انتخاب کنند، پروژه در سال 1376کلنگ زنی و تا 1384که قالیباف کلید ساختمان بهشت را دریافت کرد، فقط به 40درصد رشد فیزیکی رسید. اینکه سه سال زمان برد تا برج در دوران قالیباف به بهرهبرداری برسد، نوعی عرض اندام در برابر شهرداری بود که پیشتر نتوانسته بود در کارِ گره خورده این برج گرهگشایی کند هرچند که دانشآموخته دانشگاه علم و صنعت بود در رشتهای از جنس ساخت و ساز.
حضور محمدرضا حافظی بهعنوان معمار و طراح برج را نباید نادیده گرفت. در شرایطی که مسئولان ایده اصلی ساخت این برج را، طراحی نمادی معاصر برای تهران و جایگزینی آن با برج آزادی میدانستند، محمدرضا حافظی که از خیران مدرسه ساز کشور بود اما نه معماری که در آمریکا، مدیریت خوانده بود برای طراحی برج انتخاب شد. او در سه سال آخر توانست روش قالبهای غلتان بتونی را با کمک مهندسان کانادایی به یاری پروژه برساند و عملا برج میلاد را به یک پروژه هایتک بدل کند. همچنین در کنار روش بسیار مدرن ساخت برج، طراحی آن، شمهای از نماسازی معماری سنتی ایران دارد که گروهی آن را به سقف خانه بروجردیها در کاشان منتسب میکنند و گروهی دیگر به اسلیمیهای موجود در آرشیو موزه رضا عباسی.
هرچه بود، برج میلاد اکنون دیگر صرفا یک برج تلویزیونی نیست؛ تلاش برای تبدیل آن به نمای شهری پایتخت و سمبل و المان این شهر، هر روز بیشتر از دیروز ادامه دارد و شاید دلیل برخی از ساختوسازها و طرحهای توسعهای برای استقرار خدماتی چون گردشگری در این مجموعه، همین باشد. ششمین برج بلند دنیا اتفاقا هم در زمان گشایش و هم هماکنون، مورد توجه خارجیهاست؛ خصوصا آنها که به توان داخلی کشوری چون ایران در زمینه ساخت برجها، میلها و باروها باور نداشته و نمیدانند فلات ایران همواره پر بوده از چنین سازههای بلندی که هنوز بسیاری از آنها پابرجا هستند. این پروژه یک اتفاق شهری مهم هم بود؛ برای نخستین بار شهرداری تهران به باور انجام چنین پروژههایی رسید و پس از آن بود که روند ساخت و سازهای شهرداری در دلِ تهران اهمیت و جایگاه پیدا کرد.