سرسام لالهزار
یک سال است که طرح بازآفرینی خیابان لالهزار در قسمت شمالی آن آغاز شده اما همچنان مشکل کمبود پارکینگ و ترافیک لاینحل مانده است
مرضیه ثمرهحسینی_روزنامهنگار
مخبرالسلطنه در «خاطرات و خطرات»ش نوشته است: پدرم باغ استاد شیرجعفر را در شمال لالهزار خرید. 30هزار ذرع بود؛ هر ذرعی یکریال. عمارتی در آن بنا کرد. بالای باغ استاد شیرجعفر، صحرا و جنوب آن باغ لالهزار است. ناصرالدینشاه، لالهزار را به 90هزار تومان فروخت. تولوزان التماسها کرد که نگاه بدارند که سبب لطافت هوای شهر است؛ نشنیدند. در تابستان خیابان لالهزار، هوای خنک بسیار خوبی داشت. در آن اوقات که خیابان خوشهوا و روحافزا بود، اهالی کمتر استفاده میکردند و اینک که هوای آن خیابان باطناً و ظاهراً کثیف و موذی است، محل توجه و ازدحام خلق است.
لالهزار همچنان محل توجه و ازدحام است. خیلی سال است که این خیابان به بورس لوازم الکتریکی تبدیل شده و گفته میشود که کار و کاسبی بیش از صدهزار نفر به لالهزار گره خورده است. این ازدحام و شلوغی اما سرنوشت شومی برای بناهای تاریخی و فرهنگی این خیابان قدیمی رقم زد و وجه گردشگری و تاریخی نماد ایران رو بهترقی خیلی وقت است که رنگ باخته. تهران وجه تاریخی پررنگی ندارد و اگر روال نابودی بافتها و بناهای تاریخیاش به همین منوال پیش برود، دور نیست زمانی که بهعنوان یک پایتخت بیهویت از آن یاد شود. حفظ تاریخ تهران در گرو اجرای طرحهای باززندهسازی شهری است و بازآفرینی بخشهایی مانند لالهزار نباید بیشتر از این معطل بماند. خوشبختانه از زمستان سال گذشته، شهرداری وارد میدان شده و نوسازی لالهزار را در پیش گرفته و امروز بخشی از طرح در این خیابان اجرا شده است.
هجوم موتورها به پیادهروهای سنگفرش
تأکید مسئولان در طرح بازآفرینی لالهزار این بوده که یک برنامه بلندمدت و میانمدت است و با هماهنگی کسبه باید دنبال شود. بهسازی نمای ظاهری خیابان و ساماندهی ترافیک، گام نخست طرح عنوان شده است. وارد خیابان لالهزار نو که میشوم نمای آن تر و تمیز شده و پیادهروها سنگفرش شدهاند اما آنچه از همان نخست توی ذوق میزند، ردیف سیاه موتورهای پارکشده در پیادهروها است. پیادهروهای سنگفرش، پارکینگ موتورها شده است! باریک میشوم که چرخدستی از کنارم رد شود. هندزفری را از گوشم درمیآورم که صدای بوق موتورهایی که بیتوجه به حق عابران، پیادهرو را به جای سوارهرو انتخاب میکنند، بشنوم و از سر راهشان کنار بروم. آمدهام تا نظر کسبه را درباره طرح بپرسم. کارشناسان طراحی شهری بر این باورند که تا همکاری و مشارکت بهرهوران و ساکنان یک منطقه حاصل نشود، طرحهای بازآفرینی و بهسازی بهسرانجام نخواهد رسید.
مغازه زیاد است و لوسترها چشمنوازند. بیشترشان خلوتاند و اگر هم جمعی در مغازهای گرم صحبت هستند، از خود فروشندگان هستند. میشود برآورد کرد که حال بازار لوستر خوب نیست. لوسترهای ظریف مغازهای نظرم را جلب میکند. خودم را معرفی میکنم و از فروشنده میپرسم شما از اجرای طرح بازآفرینی خیابان راضی هستید؟ میگوید: نه! اصلاً! قرار بود که با حذف پارک حاشیهای در دوطرف خیابان، پیادهروها کمی عریضتر شوند تا مشتری راحتتر باشد اما همانطور که میبینید یک طرف این خیابان باریک، محل پارک خودرو است و موتورها هم پیادهروها را قرق کردهاند. جان مشتریان ما در خطر است. اگر حواسشان نباشد ممکن است وقتی پایشان را از مغازه بیرون میگذارند، تصادف کنند. او ادامه میدهد: چند روز پیش یکی از انبارها آتش گرفت اما راه ماشین آتشنشانی بسته بود و تمام انبار در آتش سوخت. شاگردش هم میگوید: اینجا رها شده! هیچوقت ندیدیم افسران راهنمایی و رانندگی و پلیسها به این خیابان سری بزنند. اگر 2روز متخلفان جریمه میشدند، این وضع ایجاد نمیشد. از طرفی، امنیت این خیابان در شب پایین است؛ واقعاً لالهزار به پلیس نیاز دارد.
تعداد باراندازها بسیار کم است
بیرون میآیم. تابلوی پارک ممنوع را هیچ جای خیابان نمیبینم! در مغازه بعدی 3نفر با رعایت فاصله فیزیکی، مشغول صحبت هستند. دعوتم میکنند که بنشینم. یکی از آنها میگوید: اگر طرح بهطور کامل اجرا میشد، خوب بود اما الان نیمهکاره رها شده و میگویند بودجه نیست! مشکل بزرگ این خیابان پارکینگ است. باید ابتدا پارکینگ مشخص میکردند و بعد طرح اجرا میشد. مشکلات بارگیری هم زیاد است. بارانداز بسیار کم تعبیه شده. ماشاءالله خیلیها هم رعایت نمیکنند. بالاتر که بروید کسبهای هستند که ماشین خود را از کله سحر در محل بارانداز پارک میکنند تا خط و خش روی آن نیفتد! همکارش میگوید: فروشمان هم کم شده است. میپرسم چون جای پارک پیدا نمیشود؟ جواب میدهد: با وجود طرح ترافیک و طرح زوج و فرد و این وضع خیابان، اسم لالهزار به گوش هر کسی میخورد، فرار میکند و ترجیح میدهد خریدش را از همان مناطق بالاشهر انجام دهد.
به جای پارکینگ، پاساژ میسازند
در تراکم موتورها و وانتبارها و ساختمانهای بدقواره بهسختی قابل باور است که روزگاری لالهزار به جویبارها و فراوانی درختان چنار و سپیدارش معروف بوده و هر وقت سفیری از جانب دولتهای خارجی وارد تهران میشده، در باغ لالهزار از او پذیرایی میکردهاند! از دیدن گلدانهای بزرگی که در پیادهرو تعبیه شدهاند، خوشحال میشوم اما همچنان تعداد درختان بسیار کم است. طبق آنچه در پروژه بازآفرینی خیابان لالهزار مطرح شده، بازآفرینی قسمت شمالی هنوز کامل نشده. قرار است که برای پارک خودرو و موتور، پارکینگهایی لحاظ شود و فضای سبز خیابان و مبلمان محیطی کامل شود تا مشتریان بعد از خرید دمی در این خیابان استراحت کنند.
چند دقیقه صبر میکنم و وقتی تعداد موتورها و ماشینها کم میشود، مثل تیر از خیابان جمهوری به سمت لالهزار کهنه میدوم. شلوغی، چندبرابر قسمت بالایی است. جا بهجا وانتها مشغول بارگیری یا تخلیه بار هستند. معابر اینجا هم در تصرف موتورها و چرخدستیها هستند. نمای ریخته و خاکگرفته یک ساختمان آجری بالای یک مغازه، غمگینم میکند. سبک و سیاق اینجا با لالهزار نو متفاوت است. مغازههای آنجا لوکسفروشیاند و اینجا، سنگینفروش. تعداد مغازهها بسیار بیشتر است. نظر یک فروشنده را درباره بازآفرینی لالهزار شمالی میپرسم؛ «خیلی طول کشید و خرابی پیادهروها مشکلات زیادی برای کسبه ایجاد کرد. بعد هم که عرض خیابان کم و ترافیک بدتر شد.» پس شما با اجرای نمونه آن در این قسمت مخالفید؟«به این شکل بله، درواقع اصلاً نمیشود. بازآفرینی این قسمت، پروژه سنگینی است. با توجه به کسری بودجه که مسئولان از آن صحبت میکنند، واقعاً جای سؤال خواهد بود که آیا طرح میتواند اصولی و بهسرعت اجرا شود! در لالهزار شمالی نه پارکینگی تأمین شده، نه ایستگاهی برای وانتیها مشخص شده است.»
گفته میشود که نزدیک به 3هزار واحد صنفی در خیابان لالهزار مشغول فعالیت هستند. فروشنده 29سال است که در لالهزار فعالیت میکند، میگویم مقایسه لالهزار امروز با قدیم شما را ناراحت نمیکند؟« مگر میشود ناراحت نشد. ناراحتیام زمانی بیشتر میشود که میبینم به جای بازسازی ساختمانهای قدیمی، دستور تخریب آنها را صادر میکنند و به جایشان پاساژ بالا میآورند. بقیه بناهایی هم که مانده، خاک میخورند و انگار منتظر تخریب نشستهاند.»از شنیدن این حرفها بیشتر افسوس میخورم. او ادامه میدهد: پاساژهایی بدون پارکینگ در این منطقه ایجاد کردهاند که داخل هر کدامشان 400-300مغازه است، مثل پاساژ بوشهری که قبلاً پارکینگ بود. از هر مغازهای که در این پاساژها هستند، یک نفرشان هم موتورسیکلت داشته باشد، یعنی 300موتور جدید به خیابان لالهزار اضافه شده است.
مشکلات ترافیکی لالهزار بسیار جدی است
با سرسام لالهزار نای خریدکردن از کوچه برلن برایم نمانده. حساب میکنم اگر با ماشین شخصی آمده بودم، از پایین لالهزار جنوبی تا خیابان جمهوری ممکن بود 45دقیقه طول بکشد! 100متر پایینتر که میروم، راهی دست چپ میشوم تا برگردم. مغازههای لالهزار جنوبی شلوغ هستند و فروشندگان فاکتور بهدست با مشتریها صحبت میکنند. سیگار رهگذری اذیتم میکند؛ اینقدر پیادهرو تنگ و شلوغ است که نه میتوانم سبقت بگیرم و نه بایستم. داخل مغازهای میروم تا نفسی تازه کنم. فروشنده با تلفن مشغول صحبت است؛« بار خراسان را فردا بفرست.» گوشی را قطع میکند و خودم را که معرفی میکنم، میگوید: نتیجهای دارد صحبت کنم! کاری که قرار باشد انجام دهند، میدهند! بیشتر کسبه بالا با اجرای طرح مخالف بودند اما اجرا شد. اگر واقعاً میخواهند کاری کنند مشکلات ترافیکی اینجا را حل کنند. میگویم تاکنون خود کسبه به فکر رفع معضل پارک موتورها در پیادهروها نیفتادهاند؟ جواب میدهد: به تنهایی که نمیتوانیم. پیشنهاد دادیم که به ما نیروی اجرایی بدهند تا خودمان وضع را مدیریت کنیم اما ندادند. تابلوی پارک ممنوع هست اما بالای سر خیلیها باید اهرم قانون باشد تا اجرا کنند. زمانی گفتند که پارکینگ بسازید، بعد آمدند گفتند نسازید، چون وقتی پارکینگ زیاد باشد، مردم بیشتر از وسیله نقلیه استفاده میکنند، حالا هم که وضع را مشاهده میکنید. در صحبتهای مسئولان تضاد و تناقض است.
آنطرف خیابان بر سر جای پارک موتور دعوا شده است. آخرین باری که به لالهزار آمدم را مرور میکنم؛ حداقل 4سال پیش بود. انگار امروز شلوغتر است. مشکلات ترافیکی لالهزار بسیار جدی است و بهنظر میرسد که حل آن باید اولویت مسئولان باشد. برآورد کلیای که از حرفهای کسبه میکنم این است که اگر مشکلات اجرایی طرح بهسازی کمتر باشد و قبل از سنگفرش خیابان، پارکینگهای طبقاتی بهویژه برای موتورها لحاظ شود، طرح خوب و راضیکنندهای خواهد بود. از لالهزار بیرون میآیم، سوار اتوبوس میدان جمهوری میشوم و آرزو میکنم زودتر به خانه برسم.
طبق آنچه در پروژه بازآفرینی خیابان لالهزار مطرح شده، بازآفرینی قسمت شمالی هنوز کامل نشده. قرار است که برای پارک خودرو و موتور، پارکینگهایی لحاظ شود و فضای سبز خیابان و مبلمان محیطی کامل شود تا مشتریان بعد از خرید دمی در این خیابان استراحت کنند