تیپشناسی شخصیت مریم میرزاخانی؛ نابغه ایرانی
فرمول ماندگاری یک ریاضیدان
نام مریم میرزاخانی حالا دیگر برای هر ایرانی آشنا و باعث افتخار است. او نخستین و تنها زن در تاریخ است که جایزه فیلدز گرفته، مدال فیلدز که نام رسمی آن مدال بینالمللی اکتشافات برجسته در ریاضی است، هر 4سال یکبار اهدا میشود. میرزاخانی، ریاضیدان و استاد برجسته استنفورد، شخصیتی فروتن و سختکوش داشت.
مثبتاندیشی در برابر استرسها
اینکه در اوج جوانی و موفقیت، با خبر بیماری سخت مواجه شوی میتواند به یک فاجعه و فروپاشی روانی منتهی شود اما برای مریم میرزاخانی با آن شخصیت قوی، شجاع و مثبتی که داشت، این اتفاق بعید بود. میرزاخانی، توانایی خاصی داشت که با آن میتوانست حتی موقعیتی پراسترس مثل مواجهه با سرطان را با آرامش و صبوری اداره کند. مثبتاندیشی، ویژگی بارزی در وجود او بود که باعث میشد تسلیم استرس و ناامیدی نشود. به همین دلیل هم مواجهه او با ابتلا به سرطان، با حفظ آرامش و امیدواری همراه بود.
برنامهریزی قدرتمند
از میرزاخانی بهعنوان یک الگوی مهم یاد میکنند؛ کسی که افراد زیادی تلاش میکنند در مسیر او قدم بردارند و راه او را دنبال کنند. شاید این تعریف درستی از یک الگو باشد، اما میرزاخانی کسی نبود که بتوان بهراحتی از او تقلید کرد. او شخصیت خیلی خاصی بود. او به بسیاری از کارها که اکثر مردم از آنها لذت میبرند، مثل شرکتکردن در جشنها و مهمانیها، توجهی نداشت. او اصلا برای این کارها وقت نداشت. دقیقا میدانست که چه میخواهد و برنامه بسیار دقیق و ذهنی بسیار قوی داشت. اهمیتی هم نمیداد که بقیه در مورد او چه میگویند؛ برخی از او انتقاد میکردند ولی او اهمیتی نمیداد.
الگوی تحقیق
مریم میرزاخانی از جهات مختلفی الگو قرار داده شده است. مثلا او یک الگوی تحقیق است که وقتی میخواهند کسی را از لحاظ تحقیق ارزیابی کنند، کافی است که ببینند در مقایسه با مریم میرزاخانی چه کرده است. در این نوع مقایسه اینکه آن فرد چند تا مقاله آیاِسآی دارد دیگر بیاهمیت میشود. مریم میرزاخانی در زمان دانشآموزی، نخستین ایرانیای بود که در المپیاد جهانی ریاضی نمره کامل و نخستین ایرانیای بود که 2بار طلا گرفت. با این حال میرزاخانی بسیار فروتن بود. او از شهرت و ستارهبودن بیزار بود. وقتی میشل اوباما او را به کاخسفید دعوت کرد، او دعوت اوباما را بهسادگی رد کرد. ولی وقتی یک دانشآموز از یک شهرستان دور برای او ایمیلی میزد با حوصله و علاقه جواب میداد.
ذهن هنرمند ریاضیدان
شاید تصور کنید ریاضی، رشتهای خشک و بیروح است اما اشتباه میکنید. این رشته ذهن هنرمندانهای برای فرد میسازد. ریاضیدانها با ابزارهایی که در دست دارند و فرمولها و قضایای ریاضی شروع به حل مسئله میکنند. بعد از حل مسئله، مهندسها، پزشکها و فیزیکدانها نتیجه را میبینند و استفاده میکنند. ولی برای ریاضیدانها این چنین نیست. ریاضی، ابزاری است که زیبایی میآفریند و خودش هم با زیبایی آمیخته شده است. ظرافت حل مسئله برای ریاضیدانها خیلی مهم است. حسی که بعد از خواندن، شنیدن و توضیح راهحل مسئله به ما دست میدهد، همانند دیدن یک اثر هنری است.
سختکوشی برای راهحل
سختکوشی برای پیداکردن راهحل، ویژگی دیگر شخصیت میرزاخانی بود. شاید یک ریاضیدان سالها روی یک مسئله کار کند تا بتواند راهحل آن را بهدست بیاورد. ولی ارزش این کار در چیست؟ در کنار کمک به بقیه علوم، جنبه دیگرش «ریاضیات محض» است. ریاضیدانها سعی میکنند قضایا و فرمولهای زیبای ریاضی را بهوجود بیاورند. حالا ممکن است بعدها این قضایا و فرمولها توسط علوم دیگر استفاده شود. کسانی که ریاضی بلد هستند، ارزش این زیبایی را درک میکنند. ریاضیدانها تلاش میکنند تا اهمیت و زیبایی علم ریاضی را به کسانی که ریاضی نمیدانند نشان دهند.
شخصیت شهودی
مریم روش خود را برای کارکردن روی مسائلش پیدا کرده بود. او ورقههای بزرگی از کاغذ سفید را روی کف خانه پهن میکرد و اشکال هندسی که مغز او را بهخود مشغول کرده بودند روی آنها میکشید. وقتی از دختر او آناهیتا (که در آن زمان پنجساله بود) پرسیدند که مادرت چهکاره است، گفت: «او یک نقاش است»! شهود در ریاضیات بسیار اهمیت دارد. این شهود میتواند ابعاد و اشکال متفاوتی داشته باشد. بعضیها با اعداد دوست هستند و بعضی با اشکال و بعضی با ساختارها و فرمولها. برای موفقیت در هر کاری ابتدا باید خودتان را بشناسید و توانمندیها و مشخصات ذاتی خود را دریابید.
روحیه جستوجوگری و پشتکار
دانشآموزان همیشه عادت دارند فقط به مطالبی که سر کلاس گفته میشود، گوش بدهند و فقط آنها را یاد بگیرند ولی برای نوشتن مقاله چیزی فراتر از این لازم است. ما در مقاله علمی باید یک مطلب جدیدی را بیاوریم. در نگاه اول، انجام این کار برای یک دانشآموز یا حتی یک دانشجوی لیسانس امکانناپذیر بهنظر میآید ولی مریم توانست این کار را انجام بدهد. این قدمِ خیلی کوچکی برای مریم در دبیرستان بود، او قدمهای خیلی بزرگ و بزرگتر را در دانشگاه برداشت. مریم بدونشک هوش بسیار، پشتکار و دیدعمیقی داشت. ارزش فرصتها را میدانست؛ ارزش حضور در کلاس، ارزش مطالعه و ارزش زمانگذاشتن برای حل مسئله. این چیزی بود که باعث شد او جاودانه شود.
شکستناپذیر
وقتی مریم در یک امتحان ریاضی در کلاس پنجم نتیجه بدی گرفت، کاغذ امتحانش را پاره کرد و گفت: «دیگر با ریاضیات کاری نخواهم داشت». این احساس شکست و تسلیم برای همه ما در زندگی اتفاق افتاده است. اگر او در همان زمان کاملا تسلیم شده بود و به حرفی که زده بود پایبند مانده، امروز نامش بهعنوان یک نابغه برده نمیشد. میرزاخانی ثابت کرد که اگر برای حل یک مسئله به بنبست خوردید و احساس ناتوانی کردید، شاید یک زاویه دید جدید یا یک رویکرد نو بتواند سودمند باشد. او در دبیرستان با تشویق معلم خود دوباره بهطور جدی و اینبار مصمم و با اعتماد بهنفس به ریاضیات روی آورد و تا پایان عمر حتی برای لحظهای این علاقه و عشق به ریاضیات را از دست نداد. مریم، صبورانه و با جدیت و با تلاشی مثالزدنی در طول عمر کوتاه خود به ریاضیات پرداخت زیرا او میدانست که تنها هوش و نبوغ برای موفقیت کافی نیستند.
پرانرژی و بلندپرواز
میرزاخانی از سویی گوشهگیر و درونگرا بهنظر میرسید اما از طرف دیگر بسیار پرانرژی و با صلابت بود؛ خصوصا زمانی که در کلاس و پای تخته در حال تدریس بود. شاگردان و همکارانش وی را فردی بلندپرواز و در عین حال فروتن، بیباک و سر بهزیر توصیف میکنند. او یک شرکتکننده برجسته در المپیاد جهانی بود و در هر دو سالی که از تیم کشورش در المپیاد شرکت کرد و با بهدستآوردن نمره کامل در سال دوم، موفق به دریافت نشان طلا شد. با درک یک مسئله استدلالی، راضی نمیشد. وی میخواست همه جزئیات مربوط به یک مسئله را بهصورت عمیق بفهمد تا بتواند هر مسئلهای را در دنیای شگفتانگیز ریاضیات مورد تحلیل و بررسی قرار دهد.