نگاه
بیم و امیدهای جهان در سال2021
خاویر سولانا- مسئول پیشین سیاست خارجی اتحادیه اروپا
حتما بیشتر شما بهخاطر دارید که جهان، قرن21 را با چه اشتیاقی آغاز کرد؛ آن زمان، امید، جسارت و خوشبینی، بهویژه در دنیای غرب موج میزد. اما، در یک چشم به هم زدن، همهچیز از پایه و اساس تغییر کرد و جای خود را به هراس از حملههای تروریستی، بحرانهای مالی، همهگیری کرونا و دیگر مشکلات داد. برای بیشتر کشورهای جهان، این قرن، آغاز عصری پر از ناکامی و سرخوردگی بود.
2دهه پیش، جواب آماده و فوری به هر سیاست و سؤال استراتژیکی، تقویت جهانیسازی بود. اما با آنکه این یک هدف مشروع و ستودنی بود، ما در حفاظت از آن شکست خوردیم. بحرانهایی مانند رکود اقتصادی گسترده بعد از سال2008 و همهگیری کرونا در یکسال اخیر ثابت کرد که وابستگی بیشتر، ریسک سرایت مشکلات را چه مالی و چه ویروسی، بیشتر میکند و علاوه بر آن، تخصص و کارآمدی افراطی میتواند آسیبپذیری را تشدید کند. سال2000 وقتی نخستین کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ برای ریاستجمهوری آمریکا (حزب ریفرم) شکست خورد، تعداد اندکی فکر میکردند کسی که مخالف تجارت آزاد است دوباره سال2016 بهعنوان نماینده حزب جمهوریخواه به صحنه سیاست برمیگردد و در نهایت برنده هم میشود. این هشداری است که آدام اسمیت، اقتصاددان اسکاتلندی در کتاب «ثروت ملل» داده، اما توجه چندانی به آن نشده است: « هر ملتی با انزجار به شکوفایی ملتهایی که با آنها روابط تجاری دارد نگاه کند، پیشرفت آنها را شکست خود میداند.»
آمریکا در آغاز قرن حاضر، کشوری بهنظر نمیرسید که در برابر حسادت و ناامنی تسلیم شود، اما حملههای تروریستی 11سپتامبر2001 که قدرت ویرانگر گروههای سیاسی مستقل را ثابت کرد، به عصر طلایی پیشوایی این کشور پایان داد. آن زمان روسیه یک عضو متعهد گروه کشورهای صنعتی جهان معروف به گروه8 بود؛ کرهشمالی به پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای پایبند بود و چین هم که اقتصاد آن هنوز فاصله زیادی با آمریکا داشت، به سازمات تجارت جهانی نپیوسته بود.
بعد از آن، جهان شاهد تحولات گستردهای بوده که آثار آن همچنان باقی است. در سال2001 آمریکا 23درصد و چین 13درصد دیاکسید کربن جهان را تولید میکردند. تا اینکه در سال2006 جای این 2کشور که بزرگترین کشورهای تولیدکننده کربن در جهان بودند، عوض شد. براساس آخرین اطلاعات، هماکنون 15درصد گازهای کربنی توسط آمریکا و 28درصد آن توسط چین تولید میشود. تغییرات آبوهوایی اکنون دیگر یک واقعیت قابل لمس است؛ همانطور که تولید دی اکسید کربن توسط انسانها هر سال بیشتر میشود، حجم یخهای قطبی نیز هر سال کمتر میشود، بهطوری که از سال2001 تاکنون تقریبا نصف شده است.
از سوی دیگر، در طول 20سال گذشته یک انقلاب بیسابقه در شیوه ارتباطات ما ایجاد شده است. اینترنت حالا دیگر همهجا هست و شبکههای اجتماعی ما را به هم پیوند داده است. بهار عربی در اوایل دهه2010 با اینکه نتیجهای که انتظار میرفت را بهدنبال نداشت، نقش چنین فناوریهایی را در عرصه سیاسی آشکار کرد. ما حالا میدانیم که ابزارهای دیجیتال خالی از عواقب زیانبار نیستند. فضای مجازی، فرصت مناسبی برای خرابکاران ایجاد کرده تا «جنگ هیبریدی» شامل حملههای سایبری و انتشار اطلاعات دروغ راهبیندازند.
کشورهای اروپایی نیز مانند خیلی از کشورهای دیگر جهان از عوارض این دیجیتال شدن در امان نماندهاند. پوپولیسم اروپایی در سالهای اخیر رایج شده و دوقطبی شدن به جوامع ما آسیب جدی وارد کرده است. خوشبینی ابتدای قرن که به شکل استفاده رسمی از یورو در سال2002 و توسعه اتحادیه اروپا در سال2004 خود را نشان داد، حالا جای خود را به یک وضعیت فوقالعاده تقریبا دائمی داده؛ از بحران یورو و پناهجویان تا برگزیت و تمایل برخی کشورهابه خروج از اتحادیه اروپا. این جداییها دقیقا زمانی شدت گرفته که جهان بیش از هر زمان دیگری نیاز به اتحاد دارد.
ما نباید اجازه دهیم این پریشانحالیکه خیلی از کشورها را دربرگرفته، دستاوردهایی را که همه با هم تاکنون بهدست آوردهایم، نابود کند. در فاصله سالهای 2001 تا 2019 متوسط امید به زندگی در جهان از 67سال به 73سال و در آفریقا از 53سال به 63سال افزایش یافت. در همین حال، حضور زنان در قدرت بهطور قابل توجهی افزایش یافته است، بهطوریکه در سال گذشته، 19زن در کشورهای مختلف در راس حکومت بودند.
علاوه بر آن، بعد از اینکه جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا تا چند هفته دیگر به کاخ سفید راه پیدا کند، تقریبا همه کشورها دوباره به پشت میز پیمان آبوهوایی پاریس برخواهند گشت. اروپا نیز از جانب خود همه موانع بر سر راه اتحاد بیشتر را از میان برداشته است؛ ازجمله بسته کمکی 750میلیارد یورویی کرونا که قرار است به کشورهای آسیبدیده از همهگیری پرداخت شود.
هماکنون، فکر کردن به سناریوهای مختلف و پاسخ به برخی سؤالها میتواند به ما کمک کند تا افق دید خود را گسترش بدهیم. برای مثال، اقتصاد جهان چطور میتوانست بدون کمک چین از رکود اقتصادی گسترده اواخر دهه2000 نجات پیدا کند؟ (این کشور با ارائه بسته کمکی 585میلیارد دلاری، تقاضای زیادی در بین مردم خود برای خرید کالاهای مختلف ایجاد کرد) یا اگر همهگیری 20سال پیش یعنی زمانی که فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی مانند امروز پیشرفته نبود، اتفاق میافتاد جهان چه سرنوشتی پیدا میکرد؟
سال2020 بهپایان رسید و دهه سوم قرن21 آغاز شده است. وقت آن رسیده که منصفانه موفقیتها و شکستهای اخیر خود را ارزیابی کنیم. وقتی به پیش رو نگاه میکنیم باید هم از آن خوشبینی سادهلوحانه سال2000 اجتناب کنیم و هم از حس تفرقهافکن ترس که سالهایی مثل سالهای ریاستجمهوری ترامپ را شکل داد. در سالهای آینده، جهان چندقطبی باید به دامن صلح و همکاری بینالمللی که بهترین ضمانت برای پیشرفت بشریت است، پناه ببرد. ما همچنین نیاز داریم که شکافهای ایجادشده در جوامع دیجیتال را برطرف و به یک موازنه پایدار با طبیعت دست پیدا کنیم. انجام این کارها سخت است، اما شدنی است. این ما هستیم که تعیین میکنیم 2020 سالی باشد که از آن درس میگیریم یا مقدمهای باشد برای روزهایی سختتر.
منبع: Project-Syndicate