گزارشی از قدیمیترین شیرینیفروشی مدرن شمیران در محمودیه
دخلی که خرج کار خیر میشد
مرضیه موسوی
مغازه از دههها پیش در خیابان مقدس اردبیلی باقی مانده است. همان سالهایی که محله محمودیه باغهای فراوان داشت و یک خط اتوبوس، تنها وسیله نقلیه عمومی بود که از تجریش به میدان دانشگاه میرفت و اهالی این محله را به نقطه دیگری در شهر میرساند.
حاج «علی الوندی» آن سالها تنها خشکشویی محله محمودیه را اداره میکرد. ۵۵ سال پیش بود که سر و کله نماینده شرکتی دانمارکی در تهران پیدا شد تا به روزترین دستگاههای شیرینیپزی را به چند کاسب تهرانی بفروشد. این شد که حاج علی هم عطای خشکشویی را به لقایش بخشید و نخستین شیرینیفروشی مدرن شمیران که شیرین دانمارکی هم میپخت در محله محمودیه دایر شد.
مغازهای که چراغش تا امروز هم روشن مانده و از انگشتشمار مغازههای این محله است که همان چهره قدیمی خود را حفظ کرده و جایش را به برجهای بلند مرتبه نداده است. مغازه بعد از فوت حاج علی به دست پسرش «داود الوندی» اداره میشود؛ پسری که پا جای پای پدرش گذاشته و بخشی از عایدی این مغازه را صرف ساخت مدرسه در مناطق محروم میکند.
«پدرم و شریکش همینجا خشکشویی داشتند. محله محمودیه سراسر باغهای بزرگ بود و تعداد کمی مغازه در همین راسته خیابان مقدس اردبیلی به چشم میخورد. خبری از امکانات امروزی نبود و برای شستن لباسها باید آن را با دست چنگ میزدند. تا اینکه ۶ دهه پیش خانمی از دانمارک برای افتتاح چند شیرینیفروشی دانمارکی به تهران آمده بود. پدر و شریکش همان موقع تصمیم میگیرند که آنها هم دستگاههای جدید شیرینیپزی را بخرند و به سراغ این شغل بروند. تجربهای از شیرینیفروشی نداشتند اما هرچه بود از چنگ زدن لباس بهتر و راحتتر بود. به همین سادگی ۵۵ سال پیش نخستین شیرینیفروشی مدرن شمیران در محمودیه و یکی از ۵ شیرینیفروشی دانمارکی قدیمی تهران راهاندازی میشود.
البته شیرینیفروشی شهرزاد قدمت بیشتری از اینجا داشت اما سالها پیش برای همیشه تعطیل شد و شیرینی زعفرانیه اکنون قدیمیترین شیرینیفروشی فعال شمیران است.» داود الوندی پسر حاج علی است و از اهالی محمودیه. شیرینیفروشیاش از معدود مغازههای خیابان مقدس اردبیلی است که ساختمانی یک طبقه و قدیمی دارد و از برجسازی و مجتمع تجاریسازی در امان مانده.
همین شیرینیفروشی نقلی بیش از نیم قرن است که شریک فعالیتهای خیریه محله محمودیه است و علاوه بر آن دستی در ساخت مدرسه در مناطق محروم دارد. الوندی میگوید: «ساختوسازهای جدید در محله باعث شده تا اغلب قدیمیها از شلوغی اینجا، فرار و محله را ترک کنند. با این حال اهالی قدیمی که در محله باقی ماندهاند حلقه محکمی از دوستی و همسایگی شکل دادهاند. این روزها همین اهالی از سرمایه اعتبار و اعتمادشان به یکدیگر مایه میگذارند و برای رفع نیازهای خانوادههای مستمند به آنها کمک میکنند. چنین پیوندهایی را اغلب میتوان در محلههای قدیمی دید.»
- هزینه مراسم ختم برای امور خیریه
معتمدان و اهالی قدیمی محله سالها پیش فعالیتهای خیریه در محمودیه را پایهگذاری کرده بودند. حاج علی الوندی هم یکی از این اعضا بود که تأمین هزینههای تعدادی از خانوادههای نیازمند را برعهده داشت. داود الوندی میگوید: «۳ ماه پیش پدرم بر اثر ایست قلبی درگذشت. تا قبل از فوتش در جریان برخی از فعالیتهای خیرخواهانه او در محله بودیم.
با این حال در مراسم خاکسپاری افرادی را نخستین بار میدیدیم که برای تسلیت آمده بودند و میگفتند پدرم بهعنوان خیر به فلان مرکز یا فلان شخص نیازمند کمک میکرد. من و خانوادهام وقتی علاقه پدرم برای انجام کارهای عامالمنفعه را دیدیم تصمیم گرفتیم هزینه برگزاری مراسم ختم برای او را صرف ساخت مدرسه در مناطق محروم کنیم. با توجه به شیوع کرونا هیچ مراسم ختمی برگزار نکردیم و در عوض هزینههای این مراسم را در راه خیر خرج کردیم.»
- مدرسهسازی در روستاهای محروم
۱۲ مدرسه در روستاهای محروم سیستان و بلوچستان، خوزستان و خراسان جنوبی و... به همت حاج علی الوندی و شریکش ساخته شده. هزینه مراسم ختم او هم قرار است صرف ساخت مدرسه در امیدیه اهواز و بیرجند شود. داود الوندی میگوید: «پدرم علاقه زیادی به ساخت مدرسه داشت و همیشه فکر میکرد این کار بهترین کمکی است که میتوان به بهبود وضع مناطق محروم کرد.
پدرم به ما یاد داد که زندگی فقط رفتن به محل کار و برگشتن از آن نیست. آنچه در این میانه رخ میدهد به زندگی معنا میدهد. ارتباطش با اهالی محله خیلی برایش موضوع مهمی بود. اگر ایام خجسته و مبارکی در پیش بود در محله شیرینی پخش میکرد و همیشه وقت زیادی برای خوشوبش کردن با کاسبان و احوالپرسی با آنها صرف میکرد. هر اتفاقی در محله میافتاد پدرم پای ثابتی بود که بخشی از کارها را برعهده میگرفت.
محله برای پدرم خانه دوم بود که باید به همه امور آن رسیدگی میکردیم. مسجد طالقانی را که میساختند وانتش را در اختیار محله قرار داده بود تا با آن خاکهای اضافی را از محله خارج کنند. خودش پا به پای بقیه بود و بیل میزد. پدرم به کمک اهالی محله پیادهروهای اینجا را سر و سامان داد و در بسیاری کارهای دیگر مشارکت میکرد. عاشق بافت قدیمی محله بود و ساختوسازهای جدید محمودیه آزارش میداد. به همین دلیل هم بود که بعد از فوتش تصمیم گرفتیم شیرینیفروشی زعفرانیه را با همان شکل و شمایل قدیمی حفظ کنیم و خاطره پدر در این محله را زنده نگه داریم.»