هنوز هم در خیلی از قهوهخانههای قدیمی میتوان ردپای نقاشی قهوهخانهای را پیداکرد
نبرد اسطورهها روی دیوار
تا به حال چیزی از نقاشی قهوهخانهای شنیدهاید؟ متأسفانه نقاشی قهوهخانهای با وجود سالها ممارست و هنرمندی نقاشانی که در این عرصه صادقانه خدمتکردهاند، در محاقی از فراموشی و سراشیبی قرارگرفتهاست. بیتوجهی مسئولان امر نسبت به این مقوله، عدموجود رشته نقاشی قهوهخانهای در چرخه آموزشی کشور و نارساییهای دیگر باعث شدهاست تا بهتدریج این نوع نقاشی در هالهای از مهجوریت بماند. این درحالی است که آثار قهوهخانهای سراسر پیام است و پند و چون برگرفته از کتابهای ماندگاری چون شاهنامه است، طبعاً برد معنایی بیشتری در میان مخاطبان از خود به جای میگذارد. از اوایل قرن۱۱هجریقمری نخستین پرده نقاشی قهوهخانهای ساختهشد که در موزه آستانقدسرضوی نگهداری میشود. این مطلب را بخوانید تا با نقاشی قهوهخانهای بیشتر آشنا شوید.
مشاغل داخل قهوهخانهها
قهوهخانههای تهران هم برای خودشان، تاریخچه و جامعهشناسی و... خاص خودشان را دارند. مخصوصاً برای جامعهشناسان و متخصصان تاریخ ارتباطات و نیز مردمشناسان و فرهنگشناسان، شناخت این تاریخچه، میتواند خیلی کارساز و حاوی نکات ارزشمندی باشد. معروفترین و قدیمیترین قهوهخانههای تهران در نقاط مرکزی شهر فعال بودند. تا اوایل دهه۵۰ در کنار نانوایی، قصابی و بقالی، قهوهخانهها یکی از ۴ صنف اصلی در هر محله به شمار میرفتند. در دل قهوهخانههای بزرگ قدیمی چند شغل دیگر نیز ایفای نقش میکرد؛ مثل آرایشگری، کفاشی، سیرابیفروشی و نقاشی قهوهخانهای به اضافه شمایلکشی و ترسیم صورت افراد که هر یک از این مشاغل هم در گوشهای از قهوهخانه در حد یک صندلی و میز کار برقرار بود.
قدیمیترین قهوهخانه پایتخت
قدیمیترین قهوهخانه تهران، قهوهخانه چال نام داشت که در مولوی، بازار حضرتی، جنب کوچه ارامنه میزبان اهالی و پایههای این محفل بود. این قهوهخانه در اوایل سلسله قاجار دایر شد و تا اواخر سلسله پابرجا بود. یکی دیگر از قهوهخانههای قدیمی تهران معروف به رجبتنبل در باغ فردوس مولوی بود. این قهوهخانه تا سال۱۳۴۴ همچنان دایر بود. در این قهوهخانه علاوه بر نقالی، خیمهشب بازی هم رواج داشت. جدا از قهوهخانههای معروف تهران، قهوهخانههای دیگری هم وجود داشت که پاتوق و محل تجمع مردم کوچه و بازار بودند. قهوهخانه فخرآباد در دروازهشمیران، قهوهخانه قاسم گوسفندی در بازارچه قوامالدوله، قهوهخانه شاغلام در بازار امینالسلطان، قهوهخانه سیدقراب واقع در خیابان سیروس و... از جمله آنهاست.
قهرمانی روی دیوار قهوهخانه
نقاشی قهوهخانهای بازتابنده آمال، علایق، اسطورهها و اعتقادات ملی و مذهبی جامعه ایرانی است. بخش عمدهای از نقاشی قهوهخانهای را تابلوهای مذهبی با نگاهی به واقعه مهم عاشورا تشکیل میدهد. این تابلوها چه روی پرده و چه به شکل کاشیکاری از لحاظ صورت و معنا ویژگیهای خاصی دارند. ازجمله اینکه شخصیت اصلی واقعه همیشه بزرگتر از شخصیتهای فرعی نقاشی میشدند یا اینکه بهترین و بیشترین فضا را در گسترده ترکیببندی به قهرمان واقعه اختصاص میدادند. در شخصیتپردازیها، نقاش از قراردادهای تصویری معین برای تأکید بر جنبههای مثبت یا منفی شخصیتها استفاده میکرد. تلاش نقاش در بازنمایی صحنهها و نمایش ویژگیهای ظاهری و درونی قهرمانان بهشدت تحتتأثیر جانبداری او از نیروهای خیر است.
ویژگیهای نقاشی قهوهخانهای
در این نوع از نقاشی هرگز شکست و خواری در چهره قهرمان داستان دیده نمیشود. از آنجا که مخاطب این نقاشیها و نقالیها عموم مردم بودند و مانند دیگر سبکهای نقاشی با مخاطب خاص و کارشناس سر و کار نداشت، در شخصیتپردازیها، هدف نقاش صراحت و سادگی بیان بود تا بتواند هر چه بیشتر بر مخاطب خود تأثیربگذارد و او را جذب کند. حتی در بسیاری از موارد نام شخصیت داستان نیز در کنار تصویر نوشتهمیشد. نکته جالبتوجه اینکه هرچند بسیاری از نقاشان قهوهخانه در امر نقاشی چندان باتجربه نبودند و بیشتر کار خود را به شکل تجربی یاد گرفتهبودند اما در استفاده بهجا و بهموقع از رنگ بسیار مهارت داشتند و این ویژگی در آثار به جا مانده از آنها به وضوح دیدهمیشود.
پیشینه نقاشی قهوهخانهای
خاستگاه این هنر، سنت قصهخوانی و مرثیهسرایی و تعزیهخوانی است که سابقه آن به صدها سال پیش از ایجاد قهوهخانهها و چایخانهها میرسد. در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطه در ایران، این هنر ایرانی در شهر ما اوج گرفت. پس از آن در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ این شیوه موردتوجه نقاشان و هنرمندان آکادمیک و مدرن قرارگرفت. درونمایه این شیوه نقاشی موضوعات مذهبی و رزمی و بزمی است. نقاشی قهوهخانه در تاریخ نقاشی ایران پدیدهای نوظهور به شمار میرفت که تلفیقی از ارزشهای مذهبی و میهنی ایرانیان را در دل خود جای داده بود و داستانهایی از حماسهها و ایثار پیشوایان دینی و ائمه اطهار(ع) و نیز پهلوانان ملی ایران زمین را روایت میکرد.
موضوع نقاشیها چه بود؟
درونمایه بسیاری از این نقاشیها، حادثه عاشورا و حکایتهای شاهنامه است که بر دیوار یا پردهها نقاشی شده است. با تولد جنبش مشروطیت این هنر مردمی در تهران یکباره جانی تازه گرفت. داستانهای حماسی و مبارزات آزادیخواهانه مذهبی و میهنی، به وسیلهای برای آگاهی و ایجاد حس مبارزه در مردم تبدیل شد و در همین دوران بود که این هنر به اوج خود رسید. مداحان و نقالان، در حسینیهها، تکیهها و قهوهخانههای رو به رشد پایتخت و دیگر شهرها، سهمی بهسزا در حفظ این بیداری داشتند. نقاشی قهوهخانهای و نقالی چیزی فراتر از یک هنر یا یک سرگرمی ساده برای مردم در ماه مبارک رمضان یا دیگر روزهای سال بود تا با آن وقت خود را پر کنند.
نقل داستانهای مذهبی و ملی
نقاشی قهوهخانهای از نظر موضوعی به ۲ بخش کلی تقسیم میشود؛ نقاشیهای مذهبی و نقاشیهای ملی. نقاشیهای مذهبی مجموعهای از چهرههای پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنههایی از جنگها و نبردهای معروف پیامبر اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و رویدادهای کربلا را شامل میشود. نقاشیهای ملی هم مجموعهای بزرگ از داستانهای رزمی و بزمی ایرانی است که به رویدادها و اتفاقات افسانهای، حماسی، تاریخی و چهرههایی از قهرمانان شاهنامه میپردازد. در نقاشی قهوهخانهای آناتومی رعایت نمیشود و به همین دلیل نام خیالیسازی را نیز به این سبک از نقاشی میدهند. طویل بودن، قدرت غلو و اغراق در نقاشی قهوهخانهای برد فراوانی دارد و نقاش میتواند با استناد به منابعی که در دست دارد به نوعی به اغراق نیز بپردازد. در واقع نقاش و نقال به سبک و سیاق فیلمهای سینمایی امروزی آزاد بود تا برحسب سلیقه و علاقه مخاطب خود در بخشهایی از داستان که به کلیت آن آسیب وارد نمیکرد، تغییراتی ایجاد کند. رکود و سپس به فراموشی سپرده شدن نقاشی و نقالی قهوهخانهای دلایل زیادی داشت، اما تکراری شدن داستانها و نبود خلاقیت برای پرداختن به داستانها و موضوعات جدید و تحولات اجتماعی ازجمله دلایل اصلی آن بود. نمونههای قابلتوجهی از آثار هنرمندان نقاشی قهوهخانهای امروزه در موزهها نگهداری میشود.