دختران سرزمینم؛ شغل پدران شما چیست؟

 عذرا فراهانی- روزنامه‌نگار

فرومایه بودن تولید محتوا در رسانه ملی به‌گونه‌ای است که مجری و داور یک برنامه آشپزی با نام دستپخت، مقابل میلیون‌ها بیننده از خانم جوان شرکت‌کننده در این برنامه در مورد شغل پدر او می‌پرسد: «اینکه شغل بابات راننده تاکسیه، تو رو پیش دوستات ناراحت نمی‌کنه؟» وقتی دختر جوان پاسخ منفی می‌دهد، مجری خام و ناپخته همچنان اصرار بر این می‌ورزد که شغل پدرت باید باعث خجالت تو شود. راستی دختران سرزمینم شغل پدران شما چیست؟ از شغل پدرانتان خجالت نمی‌کشید؟ دختر راننده تاکسی که شجاعانه سرت را بالا گرفتی و با پاسخ قشنگت به سؤال سخیف و توهین‌آمیز مجری یک برنامه آشپزی تودهنی محکمی زدی، سرت را بالا بگیر. تو در حضور میلیون‌ها ایرانی و در مقابل پدرت و در حضور آن مجری ناآگاه، بهترین جواب را دادی. ما هم می‌خواهیم به این سؤال جواب دهیم، تا ببینیم چه کسانی باید خجالت‌زده و سیه‌رو شوند.  دختران سرزمین من، راستی شغل پدر شما چیست؟ از شغل پدرتان خجالت نمی‌کشید؟ من از خودم شروع می‌کنم تا آن مجری صداوسیما و مسئولان آن سازمان بفهمند رفتار آنها باعث خجالت و سرافکندگی است، نه شغل پدران ما. پدر من نه مختلس است، نه فاسد. نه رشوه‌خوار است و نه رانت‌خوار. پدرم حتی طوری زندگی و کار کرد که هیچ‌وقت هیچ پرستویی سر راهش پر ندادند. پدرم تا به حال هیچ‌کس را خانه‌خراب نکرده است. پدرم تا همین چندسال پیش آجر رج می‌زد و برای مردم سرپناه می‌ساخت. پدرم در روزگار جوانی بنا بود اما پس از سال‌ها تلاش و زحمت، تجربه از او معمار قابلی ساخت. او خیاط هم نبود ولی آجرها را کنار هم می‌گذاشت و ساختمان می‌دوخت. ساختمان می‌بافت. ساختمان می‌ساخت. او اهل ساختن بود. خانه‌مان را ساخت، امنیت و آینده بچه‌هایش را و حتی رویاهایمان را. او بود که ساخت. پدرم هویت ما را ساخت. او معماری بود که صداقت و راستی را در ما بنا کرد. چیزهایی که او تاکنون به هم دوخته و بنا کرده بسیاربسیار بزرگ و دست‌نیافتنی‌ است. پدرم خیاط زندگی ما بود.