بااستعداد، خونسرد بیمعرفت
شاید گوگل هنوز طارمی را با برنج طارم اشتباه میگرفت
رسول بهروش_روزنامهنگار
هر از گاهی که یک دستهگل جدید به آب میدهد و جماعتی را خشمگین میکند، به طعنه برایش مینویسند:«تا چند سال پیش اگر اسمش را سرچ میکردی عکس برنج طارم میآمد، اما حالا این همه ادعایش میشود!» پر بیراه هم نمیگویند. مهدی طارمی پلههای نردبان ترقی را ده تا یکی بالا رفت. دیر چهره شد، اما خیلی زود نشان داد چه منبع عظیمی از استعداد است. ابتدای لیگ چهاردهم بهعنوان یک خرید گمنام به پرسپولیس آمد. عکس معروفی از او وجود دارد با یک پیراهن بسیار ساده و شلوار پارچهای؛ پوشه زیر بغل، بعد از عقد قرارداد در مقابل تنها عکاسی که به او توجه نشان میدهد ژست گرفته است. در همین کادر، عکاس دیگری را میبینیم که حضور این بازیکن اصلا برایش مهم نیست. طارمی در چنین فضایی به لیگ برتر آمد، اما هفته سوم جلوی ذوبآهن فیکس شد و نخستین گلش را زد؛ یک گل 3امتیازی. او در نخستین داربیاش بهعنوان بازیکن ذخیره فرصت بازی پیدا کرد، بلافاصله یک قیچی نصفهونیمه زد که به تیر خورد، اما به جای حسرت خوردن درجا بلند شد و چند ثانیه بعد با یک ضربه سر دقیق به محمد نوری پاس گل داد. او در یکی از نخستین بازیهای آسیاییاش جلوی صدهزار نفر پنالتیاش را به النصر عربستان چیپ زد و دومین فصل حضورش در پرسپولیس به آقای گلی لیگ رسید. طارمی در نخستین فصل حضورش در پرتغال، با پیراهن ریوآوه عنوان گلزن برتر این مسابقات را به دست آورد و حالا هم در نخستین حضورهای نصفهونیمهاش در زمین با پیراهن پورتو، نخستین گلهای لیگی و حذفیاش را زده است. همه این «اولین»ها را ردیف کردیم تا روشن شود این پسر چه تواناییهایی دارد؛ همه تحسینبرانگیز، اما ناکافی برای یک دوست داشته شدن عمیق.
بعضی تینایجرها و بازیکنپرستها را رها کنید. دل خیلیها هنوز با مهدی طارمی صاف نشده است. فراموش کردنش سخت است که او چطور بعد از توافق با پرسپولیس، شبانه به سمت ترکیه گریخت، آن قرارداد نفرینشده را با ریزهاسپور بست و با غائله محرومیت خودش و تیم، شاید قهرمانی آسیا را از سزاوارترین نسل تاریخ پرسپولیس گرفت.
عذرخواهی که نکرد هیچ، کلی هم طلبکار بود. بابت 500هزار دلار نرخ رضایتنامهاش که الغرافه پرداخت، بر سر باشگاه منت گذاشت که«هیچکس به اندازه من به پرسپولیس پول نرسانده.» خب اما نمیدانست سالها پیش از او، جواهری به اسم مهدی مهدویکیا از رهگذر ترانسفر به بوخوم و هامبورگ آنقدر پول به ایران سرازیر کرد که عدهای خوردند و بردند و سیر شدند، اما باز تمام نشد! وقتی از مهدی طارمی حرف میزنیم، از کسی سخن میگوییم که زیر رگبار انتقادات، همه کاسه و کوزهها را سر وکیلش شکست؛ وکیلی که بلیت اتوبوس بوشهر- اردبیل را برایش گرفت تا در اردوی تابستانی پرسپولیس جلوی چشم علی دایی تست بدهد و زندگیاش عوض شود. شاید اگر آن وکیل و آن بلیت نبود، هنوز گوگل بعد از مواجه شدن با اسم طارمی برنج طارم را نشانمان میداد. مهدی فوتبالیست خیلی خوبی است و امید که بیش از اینها موفق باشد، اما نمیشود از ته دل دوستش داشته باشیم. به ما حق بدهید لطفا!