مرتضی برکتی همدانی
این ماجرا شاید امروز یک ماجراجویی بزرگ باشد، اما آن روز، یک شوک بزرگ به دنیا بود. 4نفر با پاسپورت ایرلندی در فرودگاه مهرآباد پیاده شدند که یک کیک به شکل کلید، کلت کمری و انجیل امضاشدهای توسط ریگان را برای رهبران ایران هدیه آورده بودند. رئیس هیأت، رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا، رونالد ریگان بود و او به همراه 3نفر دیگر با هواپیمایی حامل اسلحه برای ملاقات با رهبران سیاسی ایران به تهران سفر کرده بودند. همه هیجانزده شدند؛ مگر میشود مسئولان رسمی آمریکا که از سوی ایران بهعنوان یک کشور متخاصم نام برده میشوند و در نمازجمعه و مراسم رسمی نامش با نفرین و مرگ آمیخته است بیمحابا به تهران سفر کنند؟ آیا کسی از آنها دعوت کرده است؟ بعد از ماجرای گروگانگیری سفارت آمریکا در تهران که 444روز به طول انجامید، ایالات متحده آمریکا هر روز تحریمهای جدیدی را علیه ایران که در حال جنگ با عراق بود وضع میکرد. توان نظامی ایران بهشدت به تجهیزات آمریکایی وابسته بود و با اینکه در نیروی هوایی و برخی از یگانهای رزمی، خودکفایی و تلاش برای بومیسازی، اتفاقات خوبی را رقم زده بود، اما برخی تجهیزات استراتژیک نظیر موشک تاو یا تجهیزات پیشرفته که در زمان رژیم سابق از آمریکا خریداری شده بود رو به پایان میرفت. از سوی دیگر آمریکا در عین اینکه فشارهای تحریمی خود را افزایش میداد، از اینکه ممکن است دیگر کشورها نیز به ایران سلاح بفروشند، ممنوعیتهایی را وضع کرده بود. در این زمان گزارشهایی به ریگان رسید که ایران در تلاش برای خرید سلاح از شوروی یا کشورهای بلوک شرق است. این ماجرا باعث شد که ریگان دست به یک ماجرای عجیب بزند. او از یک سو ایران را تحریم تسلیحاتی کرد و از سوی دیگر از طریق برخی واسطههایی که ایران سفارش خرید موشکهای تاو را به آنها داده بود، سلاح مورد نیاز را به ایران میرساند. ماجرا وقتی وارد فاز پیچیدهتری شد که سازمان سیا که ماموریت این کار را برعهده داشت از عواید فروش سلاح به ایران، به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه که برضد دولت چپگرای ساندیستها میجنگیدند کمک میکرد. از سوی دیگر خط میانهای در ایران برای برقراری ارتباط با آمریکا در اواسط دهه60 وجود داشت که پالسهای مثبتی ازجمله تلاش برای حل گروگانگیری آمریکاییها در لبنان را تا حدودی موفق انجام داده بود. همه اینها ریگان و تیم امنیتیاش را مجاب کرد که با یکی از هواپیماهای ارسال سلاح، مک فارلین و برخی از افسران سازمان سیا و مأمور امنیتی موساد را به تهران بفرستند.
آیتالله هاشمیرفسنجانی بعدها در گفتوگو با بیبیسی جزئیاتی از این سفر را عنوان کرد که در بدو ورود هیأت آمریکایی، آنها را به هتلی در تهران برده و در مدت 5روزی که مک فارلین و همراهانش در هتل بودهاند، پاسخی در مورد دیدار با مسئولان رده بالای ایرانی به آنها داده نشده است. مشاور امنیت ملی ریگان از ایرانیها میخواهد که با رئیسجمهور یا نخستوزیر دیدار کند، اما ایرانیها، وردینژاد از فرماندهان وقت برونمرزی سپاه و یک نفر دیگر به نام محمدعلی هادی را به دیدار او میفرستند. مک فارلین عصبانی و مشوش به ایرانیها میگوید: «شانس در خانه شما آمده است و درحالی که فضای شما در تصرف هواپیماهای عراقی است، ما آمدهایم تا مشکلاتتان را حل کنیم، اما شماها اینطور با ما عمل میکنید؟ من اگر رفته بودم روسیه که پالتو پوست بخرم، گورباچف روزی 3بار با من ملاقات میکرد. شما چهجور آدمهایی هستید که نماینده مخصوص رئیسجمهور آمریکا آمده و با این حال یک کلام حاضر نیستید با او صحبت کنید؟». دیدار ایرانیها با مک فارلین و همراهانش به نتیجه نمیرسد و با وجود دیدارهای متعدد و در سطوح مختلف، آنها بالاخره ایران را ترک میکنند.
در عملیات خرید سلاح از کانال دلالانی که از طریق سازمان سیا و موساد به رابطهایی از ایران وصل شده بودند، بیش از 7محموله از موشک تاو و هاوگ و سکوهای پرتاب موشک به ایران تحویل داده شد. گفته میشود که جمع این معامله 24میلیون دلار بود که ایران تنها 14میلیون دلار را بهواسطه این کار داده است. منوچهر قربانیفر، عضو سابق ساواک و از اعضای ستاد کودتای نوژه و رابط با برخی از مقامات امنیتی ایران که خود را در این معامله متضرر میدید به دفتر آیتاللهمنتظری، قائممقام رهبری، شکایت برد و در همین زمان که غائله سیدمهدی هاشمی، برادر داماد آیتاللهمنتظری در حال شکلگیری بود، این خبر از طریق اعضای باند سیدمهدی هاشمی به مجله الشراع لبنان که مخالف مشی انقلاب ایران بود، داده شد. حتی گفته میشود دولت سوریه که از اخبار نزدیکی ایران و آمریکا بیمناک شده بود، پیمانکاری درز این خبر را به باند سیدمهدی هاشمی که با آنها نزدیک بود داده است. به هر حال با فاششدن این ماجرا، هاشمیرفسنجانی که پشت پرده مذاکرات پنهانی با آمریکاییها بود شرح این واقعه را بهطور مفصل در خطبههای نمازجمعه تهران با مردم در میان گذاشت. از سوی دیگر در آمریکا جنجال زیادی بهپا شد و مک فارلین خودکشی نافرجامی کرد و برخی از اعضایی که در این کار نقش داشتند نیز در جلسه استماع کنگره شرکت کردند و درباره نقش ریگان و مشاورانش در این ماجرا سخن گفتند. این مسئله میتوانست واترگیت دوم در آمریکا باشد که باعث یک رسوایی بزرگ در سیاست آمریکا شد.
هنوز با گذشت بیش از 35سال از ماجرای مک فارلین، رازهای این مسئله بهخوبی روشن نشده است. در سالهای بعد نامهای زیادی در مذاکرات مک فارلین در هتل استقلال تهران و حتی بعد از آن در خارج از کشور مطرح شده است. از برادرزاده هاشمیرفسنجانی گرفته تا حسن روحانی که آن موقع نماینده مجلس و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود و حتی افرادی در سپاه که در این مذاکرات شرکت کردند. در چنین فضایی اما بهنظر میرسد که رازهای مک فارلین هنوز با تمام اسناد و روایتهایی که منتشر شده تاحدود زیادی کشفنشده باقی مانده است.
رازهای مک فارلین
مذاکرات پنهانی ایران و آمریکا در هتل استقلال تهران
در همینه زمینه :