
سفره متنوع
سینمای فارسی آخرین سال رونقش را پشت سر میگذارد

سعید مروتی
سال54 با «همسفر»، «صمد خوشبخت میشود » و «پاشنه طلا» کلید میخورد. برنامه مخصوص نوروز 54، سفرهای متنوع را مقابل سینماروها قرار میدهد. فیلم جاهلی (پاشنه طلا)، فیلم عاشقانه جوانپسند (همسفر) و کمدی اجتماعی (صمد خوشبخت میشود). فیلم «حسرت» هم هست که در هیاهوی ملک مطیعی و صمد و ستارههای همسفر، توجه زیادی را بهخود جلب نمیکند. سال54 آخرین سال رونق گیشه برای سینمای فارسی است. اکران گسترده فیلم خارجی، کمکم سفره فیلم ایرانی را کوچک میکند. در آخرین سال رونق، هنوز سینمای فارسی با فیلم جاهلی («رفیق»، «همخون»، «شاهرگ» و...) و فیلمهای تین ایجریاش مثل «شب غریبان»، کار را در میآورد.
فیلمهای متفاوت منسوب به جریان موج نو هم هستند که جنجالیترینشان «گوزن ها»ست که نسخه سانسوریاش، با 2میلیون و 600هزار تومان، پرفروشترین فیلم سال در اکران تهران میشود. بازگشت فرخ غفاری با «زنبورک» توجه زیادی را جلب نمیکند. «مهر گیاه» و «کندو» از فریدون گله، «غریبه و مه» بهرام بیضایی و «طبیعت بیجان» سهراب شهیدثالث، از دیگر نمایندگان سینمای متفاوت در این سال هستند. از عرفان عجیب مهرگیاه تا عصیان غریب کندو راه زیادی است که با سر پرشور فریدون گله طی میشود. مهر گیاه طرفدارانی در مطبوعات دارد ولی کندو تنهاست و در عوض تماشاگران دوستش دارند (فروش یک میلیون و 400هزار تومان در اکران اول تهران) وقتی ابی سراسر خیابان پهلوی را طی میکند و از جنوب شهر به بالای شهر میرسد و وقتی در انتها صندلیاش را به خیابان میآورد، خشم و عصیانی به تصویر کشیده میشود که مصداق بارز آتش زیر خاکستر است. در شاخه هنری موج نو غریبه و مه بیضایی مرزهای تازهای از غرابت را در سینمای ایران میگشاید و طبیعت بیجان، آخرین فیلم شهیدثالث در ایران زیباییشناسی سکون و واقعگرایی سبکپردازانه سازندهاش را نمایان میکند. پیرزن عاقبت سوزنش را نخ میکند و پیرمرد سوزنبان حیرتش از شنیدن خبر بازنشستگی (که نمیداند معنایش چیست) را با توقفی در یک کافه تاخت میزند.