• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
یکشنبه 25 آبان 1399
کد مطلب : 115793
+
-

یادداشت/ پوسته شکننده و توخالی

جای خالی «آفرینش هنری» در معجون فرهنگ اینترنتی

یادداشت/ پوسته شکننده و توخالی

محمدناصر احدی- روزنامه نگار

امروزه سینما، تئاتر، موسیقی، هنرهای تجسمی و حتی نویسندگی در ایران ـ که کنشی فردی است ـ به عرصه‌هایی پر از نمایش و جلوه‌گری بدل شده که در آنها حاشیه بر متن غلبه یافته و مدت‌هاست در هیچ‌یک از این عرصه‌ها اثر اصیل و ارزشمندی که فارغ از جاروجنجال «خلق» شده باشد ـ نه اینکه «تولید» شده باشد ـ دیده نشده است. سینمای ایران طی این سال‌ها آنقدر غیرتماشایی شده که ماجراها و گفتار و کردار بازیگری که ـ به هر دلیلی ـ جلای وطن کرده، برای مردم بیش از تمام فیلم‌های اکران آنلاین و سریال‌های شانه تخم‌مرغی جذاب است. با اینکه اغلب فیلم‌ها و سریال‌ها سعی دارند هر چه بیشتر در مغاک سطحی‌گرایی محض فروبغلتند تا بتوانند مشتریان خوکرده به سطحی‌گرایی بیشتری جذب کنند، اما واقعیت این است تا وقتی که مردم از طریق صفحات موبایل‌های‌شان به اصل جنس، آن‌هم بدون ممیزی، دسترسی دارند چرا باید به تماشای داستان سطحی سفر چند زوج به شمال علاقه‌مند باشند؟ یا در داستان زنی که شوهر سابق پیرش را از خانه سالمندان به خانه خود و همسر کنونی‌اش می‌آورد تا مراقب او باشد، چه حرفی زده می‌شود که مخاطب اینستاگرام و لایوهای جنجالی را خوش آید؟ البته این وضعیت، وضعیتی جهانی است که حاصل اقتصاد و فرهنگ مبتنی بر اینترنت است، اما متأسفانه در اینجا به‌جز انگیزه‌های سوداگرانه، سدهای دیگری هم وجود دارد که کمتر اجازه خلق یا حتی تولید آثار جدی و تفکربرانگیز را داده است. نگاه مدیریتی صفر و صدی که به همه استعدادها و توانایی‌ها به یکسان اجازه بالیدن و آزمون و خطا نداده و سالیان سال بر اجرای روش‌ها و دستورالعمل‌هایی اصرار داشته که مدت‌هاست مشخص شده نه بازده رضایت‌بخشی برای مسئولان دارد و نه برای مردم، یکی از مسببان رونق صفحات مجازی و بی‌علاقگی قاطبه مردم به مسائل جدی است.
 در کشورهای صاحب سینما، موسیقی، تئاتر و هر هنر دیگری، با اینکه غالب تولیدات‌شان به قصد کسب «قدرت و نفوذ و سود» به بازار ارائه می‌شوند، اما در مقیاسی کوچک‌تر، آفرینش خلاقانه هنری به هیچ وجه تعطیل نشده است؛ چون این آگاهی و بینش وجود دارد که خلاقیت فردی و شکل‌ها و مضامین جدید، به‌رغم مخالفت‌شان با رویه‌های جاری در جامعه، در آینده می‌تواند از طرق مختلف جذب فرهنگ مسلط شود و به قدرت و نفوذ و سود آن، حتی به شکل ناخواسته و غیرمستقیم، کمک کند. در نتیجه، هرگز در این چرخه، با وجود توجه و تمرکز فراوان بر بازار و مخاطب اینترنتی، تصمیمی برای حذف جریان‌های مستقل فرهنگی و هنری گرفته نشده است. اما در اینجا سال‌ها تلاش برای دولتی کردن عرصه‌های مختلف هنری و ادبی چنین نتیجه داده که رابطه خواننده جوانی که در کنسرت هایش لباس‌های عجیب‌وغریب می‌پوشیدبا فلان خانم، به حرکتی عصیانگرانه و مستقل تعبیر شود و بخش پررنگی از سرگرمی آدم‌ها را تشکیل ‌دهد.
در سینمایی که کمتر تهیه‌کننده‌ای حاضر است فیلمش را در سال مرگامرگ کرونا اکران کند، دولت می‎خواهد جشنواره فجر برگزار کند. نه فقط جشنواره فجر، که هیچ‌یک از جشنواره‌های ریزودرشت دولتی حاضر نیستند از بودجه برگزاری جشنواره چشم بپوشند و جشنواره‌شان را به سالی که چنین بوی مرگ ندهد موکول کنند و بودجه امسال آن را به کاری زیربنایی اختصاص دهند. ترکیب انحصارگرایی دولتی با فرهنگ و اقتصاد اینترنتی و افزوده شدن چاشنی بی‌علاقگی تاریخی مردم به امور جدی و اندیشه‌ای به این معجون باعث شده که فرهنگ و هنر و رسانه در اینجا صحنه‌گردانان نمایش پر تماشاگر سطحی‎گرایی و عوام‌زدگی باشند و هرگونه مخالفت با این وضعیت را به شیوه‌های مستقیم و غیرمستقیم سرکوب کنند. در چنین وضعیتی نمی‌توان انتظار خلاقیت، آفرینش و کار جدی و دغدغه‌مند داشت و هر روز بر فاصله میان خردورزی و سرگرمی افزوده خواهد شد. در نهایت آنچه باقی خواهد ماند، پوسته‌ای نازک و شکننده و توخالی است.

این خبر را به اشتراک بگذارید