انحصار در اکوسیستم استارتاپی از بودن تا نبودن
در ایران و جهان با افزایش استفاده مردم از پلتفرمهای آنلاین بحث انحصار داغ است اما اوضاع در ایران چطور پیشمیرود ؟
محمد کرباسی- دبیر گروه دانش و فناوری
این روزها شاید بهخاطر استفاده بیشتر مردم از کسب و کارهای آنلاین در دوران شیوع کرونا بحث انحصار در اکوسیستم فناوری ایران و جهان داغ است. در آمریکا پروندهای بیسابقه درباره گوگل و اپل و جریان بررسی انحصارگری در حوزه موتور جستوجو جریان دارد و دولت چین هم اخیرا برای نخستین بار قوانینی را معرفی کرد که قرار است فعالیتهای انحصارگرایانه در صنعت اینترنت را ریشهیابی کند. در ایران علاوه بر اختلاف اسنپ و تپسی که کارشان چند باری به شورای رقابت کشید اخیرا باطل شدن حکم این شورا درباره دعوی چیلیوری و اسنپفود جنجالی شد. مدیرعامل استارتاپ از بین رفته چیلیوری مدت کوتاهی پس از این رأی با گرفتن پست در اسنپ مشغول بهکار شد تا بحثها درباره انحصار حتی داغتر از گذشته شود. درباره انحصار در اکوسیستم استارتاپی ایران با امیرناظمی، معاون وزیر ارتباطات بهعنوان وجه دولتی و از سوی دیگر با نیما نامداری، چهره شناخته شده اکوسیستم بهویژه در حوزه فیتک و بهعنوان تحلیلگر فناوری گفتوگو کردهایم. ایران در اکوسیستم فناوری جهان تازه اول راه است و به همینخاطر است که چالشی بودن بحث انحصار در این رابطه هم طبیعی به نظر میرسد.
بهانه مقابله با انحصار در جامعه شمشادی
گفتوگو با امیر ناظمی معاون وزیر ارتباطات و رئیس سازمان فناوری اطلاعات
مسئله انحصار در اکوسیستم فناوری این روزها بار دیگر به مسئلهای داغ و جدی در جهان تبدیل شده است. در ایران بهنظرتان اوضاع چطور است؟
به مسئله انحصار در اکوسیستم استارتاپی از چند زاویه میشود نگاه کرد. از بعد اجتماعی سیر تحول را که نگاه میکنیم مسئله انحصار در جامعهای ایجاد میشود که در آن امکان شکلگیری نهادهای خصوصی قدرتمند وجود داشته باشد. در فاز بعد سراغ این مسئله میرویم که انحصار آنها چطور حل شود. بهنظر من جامعه ما هنوز در مرحله اول یعنی شکلگیری نهادهای خصوصی قدرتمند گیر کرده است. یعنی مسئله امروز ما واقعا شکلگیری انحصاری نیست؛ مسئله ما این است که اصولا امکان شکلگیری همان پلتفرمهای قدرتمند وجود ندارد. ما مشکل و مسئله پیشا انحصار داریم که امکان دادن به پلتفرمهای خصوصی برای رشد و بزرگ شدن است. بهعبارت دیگر؛ جامعه ما جامعهای شمشادی است که در این جامعه به فرض من، همه شرکتها به شکل شمشادهایی دیده میشوند که قدشان از یک حدی نباید بیشتر شود. اگر از یک حدی بزرگتر شود ما میخواهیم با آن مقابله کنیم؛ فرقی هم نمیکند این مقابله با چه اسمی انجام شود. مشکل اصلی ما این است. ممکن است برای این برخورد این باغبان قیچی بهدست با این جامعه شمشادی یکبار بهانهاش مبارزه با انحصار و یکبار دیگر چیز دیگری باشد.
یعنی ما مسئله انحصار را در اکوسیستم استارتاپی ایران نمیبینیم؟
این بهمعنای آن نیست که من بگویم مسئله انحصار در اکوسیستم ما وجود ندارد. من حرفم این است که از میان 2 مسئله یعنی انحصار و رشد شرکتها و امکان ایجاد پلتفرمهای بزرگ مسئله ما دومی است. اتفاقا طرح موضوعی مثل مبارزه با سکوها را هم من در همین راستا میبینم. مرکز ملی فضای مجازی اول باید آییننامهای در حمایت از سکوها، به رسمیت شناختن آنها و تلاش برای رشدشان بدهد، اما نخستین باری که درباره سکوها حرف زده میشود درباره جلوگیری از انحصار سکو است. یعنی به جای اینکه وجه تشویقی داشته باشد فقط روی نکته منفی زوم شده است. ما هیچ مصوبه و آییننامهای برای حمایت از سکوها ندیدهایم که حالا آییننامه جلوگیری از انحصار داده میشود. اولا مسئله ما درباره شکلگیری پلتفرمها بسیار بیشتر از ماجرای انحصار است. دوم هم این است که خود جلوگیری از انحصار در بسیاری از موارد بهانهای برای جلوگیری از شکلگیری پلتفرمها میشود.
بهنظرتان اصولا انحصار مسئله جدی بهحساب میآید که برای آن سریعتر اقدام کنیم؟
بله انحصار قطعا مسئلهای جدی در فضای مجازی است. همانطور که میبینیم در جهان هم این موضوع مطرح است و همانطور که میدانید شرکتهای بزرگ آمریکا ازجمله ۴ شرکت مشهور فناوری هر کدام پروندههایی در این زمینه دارند و اتفاقا خیلی خوب است ما زودتر به فکر آن باشیم. ولی با همان ملاحظاتی که گفتم. یعنی اول اثبات کنیم که حامی و طرفدار پلتفرمها هستیم، برای تشویقشان برنامه بریزیم و بعد برای جلوگیری از انحصار بخواهیم اقدام کنیم.
مسئله مهم این است که ما ملاکها و معیارهای دقیقی برای حوزه بازار و مفهومهایی مثل شاخص قدرت بازار یا موقعیت مسلط بازار تعریف نکردهایم. ما باید شاخصی داشته باشیم که با آن بسنجیم که پلتفرمها چه وضعیتی دارند. علاوه بر اینکه تعریفشان کردهایم در بسیاری از موارد این 2مفهوم را خلط کردهایم.
موضوع دیگر هم این است که ما در خود تعریف پلتفرم نباید مشخصات آن را بگوییم. در دنیا تعریفهای مختلفی از پلتفرم میشود.
مثلا در سند مرکز ملی فضای مجازی هر اقدامی را که با استفاده از موقعیت بازار به ارتقاء یا حفظ قدرت یک سکو بینجامد بهعنوان رویه انحصاری درنظر گرفته است. یعنی فعالیت عادی شرکتها فعالیت انحصاری تلقی شده است. درحالیکه باید دید پلتفرمی از موقعیت مسلط خود سوءاستفاده کرده است یا خیر. بعضی از مفاهیم در این سند یادآور مفاهیمی است که در دوران کمونیستی بوده است.
چه رویکردی را برای مقابله با انحصار ترجیح میدهید؟
یکی رویکردی است که ورود رقبای جدید به بازار را تسهیل میکند که بیشتر رویکرد کشورهای اروپایی است. یعنی وقتی مثلا بخواهیم با انحصار گوگل مقابله کنیم، زمینههای ورود بازیگران جدید را تسهیل میکنیم. راه دوم این است که رفتار شرکتهای بزرگ را محدود میکند. این برای کشوری است که در آن شرکتهای بزرگ با قدرتهای انحصاری بالا وجود دارند. این مسئلهای است که در آمریکا دیده میشود و این رویکرد در این کشور اجرا شده است. ما رویکردمان عملا مشخص نیست که کدامیک از اینهاست. اگر هم بخواهیم منطقی ببینیم اگر بخواهیم وارد این مسئله شویم باید رویکرد اول را انتخاب کنیم. چون در جامعه ما آن میزان انحصار با شاخصهایی مثل HHI وجود ندارد. با این شاخص در انحصاریترین بازارها مثل حملونقل خودرویی ما که اسنپ و تپسی را مثلا داریم با نسبت ۷۵ به ۲۵ براساس شاخص HHI زیر ۶ هزار است. با اینکه این عدد انحصار است، اما انحصار عجیب و غریبی مثل انحصاری که گوگل، مایکروسافت و آمازون در بازار آمریکا دارند نیست.
حرفهایی که زدید درست است. اما در همین ظرف اکوسیستم ایران هم به هر حال کاربرانی هستند که از انحصاری شدن حوزههای آنلاین با وجود ارائه کیفیت پایین ناراضی هستند. یعنی یک پلتفرم تنها یکهتاز یک حوزه آنلاین است و با وجود ارائه خدمات با کیفیت پایین هر استارتاپ کوچک دیگری را که وارد حوزه شود یا میخرد یا نابود میکند. این بهنظرتان یک مشکل نیست ؟
درباره حوزههای مختلف و بازار به بازار متفاوت است. مثلا درباره حوزه غذا من خودم شخصا بارها در این رابطه حتی به شورای رقابت نوشتهام و مخالفت خود را با نحوه فعالیت اسنپ در حوزه غذا اعلام کردهام و به مسئولانش هم گفتهام. در این حوزه انحصار بزرگی شکل گرفت و عملا به بالای ۹۰ درصد رسید. قاعدتا اینجا نقطهای است که بحرانی است. به همینخاطر باید جایی مثل شورایعالی رقابت ورود پیدا کند. در دنیا هم رگولاتورها به سمت تجمیع حرکت میکنند و رگولاتورهای متنوع نمیبینیم.
یعنی وجود انحصار در برخی حوزههای اکوسیستم ایران را تأیید میکنید؟
بله قطعاً. این بدیهی است و ذات یک بنگاه است که بخواهد سهم خود را از بازار بیشتر کند. اما مسئله این است که رفتار یک دولت چطور باشد. ما مسئلهای درست داریم، ولی برای آن داریم از جوابی نادرست استفاده میکنیم. ما باید هم وجهه تشبیهی و هم تنبیهی داشته باشیم. چرا مرکز ملی فضای مجازی یک مصوبه برای حمایت و به رسمیت شناختن پلتفرمها ندارد. ممکن است از واژهای درست برای نیتی نادرست استفاده شود.
زود بودن بحث انحصار در اکوسیستم استارتاپی ایران
گفتوگو با نیما نامداری تحلیلگر فناوری
تصور میکنید انحصار در اکوسیستم استارتاپی ایران با توجه به بحثها و احکام اخیر چه وضعیتی دارد؟
بحث انحصار در فضای استارتاپی اساسا درباره پلتفرمهای چند سویه یا Multi Sided platform مطرح است؛ یعنی کسب و کارهایی که دارند بین چند طرف هماهنگی ایجاد میکنند. یعنی پلتفرمهایی که در چند بازار حضور دارند اما خودشان مالک هیچکدام نیستند. بحث انحصار بهصورت کلی در جهان درباره این پلتفرمها مطرح است. علتش هم معلوم است. چون این پلتفرمهای چند سویه اساسا وقتی رشد میکنند که بتوانند باعث اثر شبکه شوند. یعنی مثلا بتوانند بهصورت همزمان در دو بازار متفاوت به چنان رشدی برسند که به آنها امکان بقا دهد. بهخاطر این اثر شبکه اگر به این مسئله دست پیدا کنند دچار رشد شدیدی میشوند و اصولا در موقعیتی قرار میگیرند که میتوانند باعث انحصار شوند.
بهنظرم نکتهای که باید توجه کرد این است که ما باید ببینیم مستقل از بحث استارتاپها ما در کشور مسئلهای به نام انحصار داریم؟ بهنظرم ما در اقتصاد ایران چالشهای جدی داریم که اتفاقا بخشی از آن هم انحصار قانونی است. مثلا در حوزه صوت و تصویر صدا و سیما انحصار قانونی دارد. در صنایع و حوزههای مختلف این انحصار وجود دارد. این سؤال باید مطرح شود که انحصار در این بخشها که گردش مالی بسیار بالایی هم دارند حل شده و اصولا دغدغه شورای رقابت، حاکمیت است و کاری برای آن انجام شده است؟ من درک میکنم که خود استارتاپها در این رابطه دغدغه دارند و با هم اختلاف نظر داشته باشند. موضوع اما این است که مسئله انحصار در بخش زیادی از اقتصاد ایران وجود دارد و کسی برای آن دغدغه ندارد. ولی حالا چون یک سری استارتاپ رشد پیدا کردهاند و بزرگ شدهاند گروهی درباره شکلگیری انحصار گوش به زنگ شدهاند. باید مراقب باشیم که در این بحثها که درباره رقابت استارتاپها مطرح میشود طوری پیش نرود که اکوسیستم استارتاپی ایران به متهم اصلی یک گناهی که گناهکاران بسیار بیشتر و بزرگتری دارد تبدیل شود.
ولی انحصار به هر حال این روزها دغدغه اکوسیستم استارتاپی است و در دنیا بهخاطر رشد شرکتهای فناوری هم این ماجرا بیشتر مطرح است. بهنظرتان قوانین ما پاسخگوی این مسئله هستند؟
ما اساسا در بحث انحصار ضعف جدی قانونی داریم. ما قوانین مناسب و جا افتادهای درباره انحصار نداریم. در آمریکا که برای نخستین بار این مسئله انحصار مطرح شد در سال ۱۸۹۰ یعنی اواخر دوران ناصرالدینشاه قانون شرمن وضع شده و پس از آن چندین قانون مفصل دیگر و هزاران آییننامه و اصلاحیه دیوان عالی آمریکا در این رابطه صادر شده است. ما در این رابطه در ایران بسیار عقب هستیم. فکر کنم نخستین قانون در این رابطه سال ۱۳۸۷در ایران در قانون سیاستهای اصلی ۴۴ بخشی در این رابطه درنظر گرفته شده است. در این ۱۲ سال هم ما پرونده جدی و احکام قضایی و حقوقی در این رابطه نداشتهایم. به همینخاطر ما در این حوزه از لحاظ حقوقی بسیار فقیر هستیم.
شورای ملی رقابت میتواند درباره استارتاپها این نقش را بازی کند؟
شورای ملی رقابت اعضایش حدود ۱۵ نفر هستند که تقریبا همهشان توسط دولتیها منصوب میشوند. تجربه نشان داده کسانی هم که در این شورا منصوب میشوند اکثرا دولتی یا بازنشسته دولتی هستند. یعنی با شورایی روبهرو نیستیم که بیشتر اعضایش در حوزه استارتاپها و کسب و کارهای بخش خصوصی بتوانند اشراف داشته باشند.
بدنه کارشناسی ذیل آن هم بدنهای نیست که شما با یک دانش تخصصی جدی در آن روبهرو باشید. درحالیکه این بحثها بسیار چالشی است. اگر شورای ملی رقابت میخواهد وارد این بحث شود باید بهشدت تقویت شود و استقلال خود را از دولت پررنگتر کند. اگر شورای رقابت با این کیفیت فعلی بخواهد در این حوزه ایفای نقش کند نمیتواند نقش داور بیطرف داشته باشد و رفتاری انجام دهد که باعث اطمینان شود.
احکامی که شورای رقابت صادر میکند میتواند باعث شکست کسب و کارها شود و به همینخاطر باید مبنای حقوقی محکمی داشته باشند. ما تا حالا ندیدیم این شورا برای احکامش گزارش کارشناسی منتشر کند. در کشورهای دیگر نهادهای دیگر تلاش میکنند اگر حکمی صادر میکنند مستندات فنی و گزارشهای تخصصی آن را هم بهعنوان پشتیبان حکم به انتشار برسانند. در مورد حکم چیلیوری و اسنپ هم اصلا مشخص نیست مبانی حقوقی پشت استدلال چه بوده است. از همه مهمتر این است که تکتک اعضای شورا چه رأیی دادهاند. یکی از مسائل رایج در دنیا این است که رأی همه اعضا شفاف و مشخص است. چون این شفافیت باعث میشود از تعارض منافع در آینده جلوگیری شود. چون این آدمهای عضو به هر حال هر کدام کسب و کارها و اقوامی دارند. انتشار رأی اعضای شورا بهشدت از ایجاد این ریسک جلوگیری میکند.
بهنظرتان مصداق این انحصار در پلتفرمهای ایران دیده میشود؟
واقعیت این است که در فضای استارتاپی ایران از لحاظ تئوری خیلی سخت میشود مصداق پیدا کرد. برای انحصار باید دو اتفاق با هم بیفتد. یکی اینکه انحصارگر باید سهم بازار غالب را در یک حوزه داشته باشد و دوم اینکه بهطور فعالانه مانع از ورود رقبای جدید به حوزه مورد بحث شود. این ممانعت کردن میتواند از طریق دامپینگ و کاهش قیمت غیرمنصفانه باشد یا میتواند با محدودیتهای فنی و اجرایی صورت بگیرد. بهنظرم این دو شرط در حوزههای مختلف اکوسیستم ما اتفاق نیفتاده است بهویژه شرط اول. در بازار مثلا رستوران و ارسال غذا که بحث پرونده اخیر هم بود واقعا شرط اول چقدر اتفاق افتاده است؟ ما صدها رستوران در کشور داریم که با هیچکدام از دو استارتاپ کار نمیکنند. یا در شهرهای مختلف اصلا آنها حضور ندارند. درباره بازار ایران من در رابطه با انحصار تردید دارم. چون سهم بازار پلتفرمها از کل بازار و نه فقط آنلاین بسیار کم و کوچک است.
اما خیلی از استارتاپها از بسته یا قفل شدن برخی حوزهها توسط استارتاپهای بزرگ گلایه دارند. بهنظرتان این نمیتواند مصداق انحصار باشد؟
همانطور که گفتم باید دو شرط همزمان باشد. شاید ممانعت از ورود رقبا را در برخی حوزهها ببینیم اما سهم غالب را در این حوزهها نمیشود مشاهده کرد. به این دلیل فکر میکنم هنوز خیلی زود است در اکوسیستم استارتاپی ایران درباره انحصار حرف بزنیم.