سهیل معینی ـ مدیرعامل انجمن باور و مدیر شبکه تشکلهای نابینایان کشور
همهگیری کرونا بر همه زندگیها اثر گذاشتهاست. اما زندگی افرادی که از نیازمندیهای خاصتری برخوردارند، بیشتر تحتتأثیر این وضعیت قرار گرفته است. افراد معلول که از نیازمندیهای متفاوتتری به نسبت دیگر افراد برخوردارند، در این دوران با چند دسته از مشکلات مواجهند. بخشی از این مشکلات بهصورت مستقیم با شرایط این افراد در ارتباط است و بخشی دیگر از مشکلات ارتباطی به ویژگیهای آنها ندارد اما از آنجا که غیرمستقیم روی نیازهای این افراد اثر میگذارد، جزو آثار محدودکننده و تأثیرگذار کرونا طبقهبندی میشوند. درباره مشکلاتی که علاوه بر مشکلات عمومی ناشی از کرونا برای عموم جامعه، برای گروه ناشنوایان بهوجود آمده میتوان به دو مورد اشاره کرد. اول مشکل جذب اطلاعات درباره این بیماری است. از ابتدای همهگیری نوعی انفجار اطلاعاتی در سطح رسانهها اتفاق افتاد، درحالیکه ناشنواها کمترین میزان برداشت را میتوانند از رسانه ملی داشته باشند. آنها از رادیو نمیتوانند استفاده کنند و بیشتر برنامههای تلویزیونی هم بهجز برنامههایی که زیرنویس دارند یا در آنها از مترجم زبان اشاره استفاده میشود، برای افراد ناشنوا قابل استفاده نبوده است. در نتیجه برای آنها نوعی محرومیت اطلاعاتی شکل گرفته است که شاید تاکنون کمی از این محدودیتها به کمک انجمنها برداشته شده باشد. مشکل بعدی بحث ارتباطی است. واقعیت این است که مدیریت بحران کرونا یعنی ماسک زدن تکتک افراد جامعه و ماسک زدن همه افراد به معنی قطع ارتباط افراد با ناشنوایان است. بسیاری از ناشنوایان برای حفظ ارتباط با دیگران لبخوانی میکنند و زمانی که دیگران ماسک بر صورت میزنند این قابلیت برای آنها از بین میرود و در نتیجه بسیاری از ارتباطات آنها مختل میشود. افراد نابینا اگرچه مشکل اطلاعاتی ندارند اما بهدلیل اینکه پس از حس شنوایی بیشترین اتکا را بر حس لامسه خود دارند، وقتی از خانه خارج میشوند مجبورند خواسته یا ناخواسته بسیاری از سطوح و اجسام را لمس کنند؛ زیرا بخشی از ارتباطشان با محیط و بخشی از شناختشان از محیط اطراف به این شکل ایجاد میشود. این رفتار آنها را در معرض آلودگی بیشتری قرار میدهد. از آنجا که افرادنابینا به حس لامسه خود نیاز دارند چندان رغبتی هم به استفاده از دستکش ندارند از اینرو بیشتر در معرض تماس با سطوح و جذب آلودگی قرار میگیرند. حتی عصایی که افراد نابینا حمل میکنند نیز خود میتواند منشأ آلودگی باشد. مسئله مشکلساز دیگر برای نابینایان در دوران کرونا این است که عموما ارتباط آنها با دیگران از نوع نزدیک است. یعنی این افراد مجبورند برای صحبت کردن و مبادله اطلاعات شنوایی فاصله خود را با دیگران به حداقل برسانند و همه اینها یعنی احتمال آلودگی بیشتر.
افرادی که از معلولیتهای حرکتی برخوردارند هم به واسطه استفاده از ویلچر و واکر باز بیشتر از دیگران در معرض آلودگی قرار میگیرند. افرادی که دچار ضایعه نخاعی هستند، برای هر نوع فعالیت و تحرک به دیگران وابسته هستند و با آنها تماس مستقیم دارند و بیشتر در معرض آلودگی هستند. حال اگر بخواهند از این آلودگی دوری کنند، دچار انزوای اجتماعی میشوند. بودهاند افرادی که تا پیش از آغاز همهگیری بسیار فعال بودهاند اما پس از آغاز کرونا، برای جلوگیری از ابتلا به بیماری 8ماه است که از خانه خارج نشدهاند یا پرستارانی که تا پیش از این از آنها مراقبت میکردند دیگر بهخاطر احتمال ابتلا به کرونا به آنها خدمات نمیدهند. وضعیت افرادی که به انواع معلولیتهای شدیدتر مانند فلج مغزی مبتلا هستند نیز نامناسبتر از دیگران است زیرا این افراد از ضعف شدید سیستم ایمنی بدن برخوردارند و جزو گروههای پرخطر به شمار میروند.
علاوه بر این مشکلات که بهصورت مستقیم زندگی افراد با نیازمندیهای خاص را تحتتأثیر قرار داده است، تدابیری که در ایام کرونا به اجرا گذاشته شد بهصورت غیرمستقیم بر زندگی معلولان تأثیرگذار بوده است. مثلا در کنار بسیاری از مشاغل که در این دوران تعطیل شدهاند، مشاغل افراد معلول هم تحتتأثیر قرار گرفتند. یکی از هشدارهایی که ما از ابتدا در این خصوص به وزارت تعاون دادیم این بود که مشاغل افراد معلول مورد حمایت ویژه قرار گیرد زیرا اگر این مشاغل که بخش کوچکی از آنها در قالب خوداشتغالی و کارآفرینی هستند، تعطیل شوند بازگشت به عرصه رقابتی شغلی برای این افراد بسیار دشوار خواهد بود. همچنین معلولانی که استخدام شرکتها هستند هم بهشدت تحتتأثیر وضعیت کسب و کار قرار گرفتهاند. در فرایند تعطیلی یا تعدیل نیروی بسیاری از شرکتهایی که بهدلیل رکود بازار با مشکلات مالی مواجه شدهاند، افراد معلول در معرض بالاترین ریسک بیکار شدن قرار دارند. مشکل اشتغال همواره یکی از مشکلات اصلی افراد معلول بوده و حال همین مشاغلی که ایجاد شده است اگر آسیب ببینند، ترمیم وضعیت برای افراد با توجه به زمینههای فرهنگی، تعصبات ذهنی کارفرماها و باور غلط رایج درباره ناتوانی این افراد بسیار دشوارتر خواهد بود. از دیگر آثار کرونا بر زندگی معلولان انزوای اجتماعی آنهاست. قرنطینه باعث شد همان مشارکت محدودی که این افراد در اجتماع داشتند- بهویژه افراد با معلولیتهای شدید که کمتر امکان خروج از خانه دارند- بازهم محدودتر شود. تا پیش از آغاز همهگیری، این افراد برای حضور در یک مرکز آموزشی یا ورزشی از خانه خارج میشدند اما همه این فعالیتها متوقف شده است. در وضعیتی که افراد معلول نیاز زیادی برای حضور در چنین اجتماعاتی را دارند اکنون محدودتر از همیشه شدهاند و این آنها را در برابر آثار کرونا آسیبپذیرتر میکند. دسترسی به خدمات از دیگر محرومیتهایی بود که در دوران کرونا معلولان را دچار مشکل ساخت. مثلا افرادی بودهاند که بیمار شدهاند یا حتی ظن کرونا در موردشان وجود داشته است اما به آنها گفته شده که به بیمارستان نیایند تا کرونا نگیرند. اما این افراد به هرحال به رسیدگی و درمان نیاز داشتند. آنها در چنین وضعیتی برای دریافت خدمات از مراکز خصوصی باید هزینه گزافی در ازای یک معاینه یا تزریق ساده پرداخت کنند. سازمانهای حمایتی متأسفانه برای چنین موقعیتهایی نتوانستند کمترین خدمات را هم پیشبینی کنند. پیشبینیهایی مانند اینکه شماره تلفنهای اضطراری برای امدادرسانی به افراد با معلولیتهای شدید و ناتوان حرکتی درنظر گرفته شود یا در دوران کرونا افراد نیازمند خدمات خاص بتوانند از انواع خدمات بهویژه خدمات درمانی بهصورت رایگان یا با هزینهای ناچیز استفاده کنند. در کنار محدودیت خدمات، بحران کرونا و تبعات اقتصادی آن همچنین دسترسی بسیاری از معلولان به انواع دارو و تجهیزات خاص را نیز دشوارتر ساخته است و بسیاری از داروها و تجهیزات مورد نیاز این افراد اکنون با کمبودهای شدید مواجهند. خدمات آموزشی هم در دوران قرنطینه بهویژه برای نابینایان مشکلساز بوده است. دانشآموزان نابینا هیچ نوع دسترسی به نرمافزار شاد که بستر اصلی آموزش مجازی بهشمار میرود ندارند و بهرغم تمامی نامهنگاریها و صحبتهایی که با وزیر آموزش و پرورش انجام شده است، هنوز اقدامی برای رفع این مشکل صورت نگرفته است. این محرومیتها در مورد تلویزیون هم صادق بود. برنامههای آموزشی مدارس ویژه دوران کرونا نه برای ناشنوایان بستههای آموزشی پیشبینی کرده بودند و نه برای نابینایان. در مجموع نمیتوان گفت معلولان در بحران کرونا به فراموشی سپرده شدهاند اما واقعیت این است که بسیاری از نیازهای آنها که به مراقبت و رسیدگی ویژه احتیاج داشته، نادیده گرفته شده است. به بیانی دیگر برای زندگی این افراد در شرایط همهگیری کرونا چارهجوییهای خاصی انجام نشده است. علاوه بر این متأسفانه در این دوران بهندرت سیستم سنجش روانی برای معلولان و حتی برای کل جامعه ایجاد شده است. شکی نیست افراد معلول که بهنوعی میتوانند همواره در معرض افسردگی باشند، در دوران کرونا و با تشدید حلقه تنگ عدمارتباطها و انزوای اجتماعی قطعا وضعیت روحی بدتری خواهند داشت.
شنبه 10 آبان 1399
کد مطلب :
114367
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/M8BQ5
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved