علیاکبر قاضیزاده ـ استاد روزنامهنگاری
درگذشت محمدرضا شجریان گرچه در مهرماه امسال خبر تکاندهندهای بود، اما با وجود دریغ بسیاری که این خبر در جامعه پدید آورد، درگذشت او خیلی غافلگیرکننده نبود. این هم از آن روست که در چند سال اخیر، جامعه چنین مصیبتی را انتظار میکشید. ما دنبالکنندههای وضعیت سلامت استاد، فهمیده بودیم امید صحت او، به مویی بسته است. اما گمان من این است که مهمترین واقعه در مهرماه 99، بازگشت بیرحمانه کووید 19 به جامعه بود. از آنجا که در دنیا و معنویت، هیچ دلواپسیای برای شجریان وجود نداشت، باید گفت که او نام نیکی است که همواره علاقهمندان فراوانی خواهد داشت. نام استاد شجریان در تاریخ مانا خواهد بود، چون آوازی بلند، چنانکه در دو دهه گذشته مردمی زیست. شجریانی که از کار و کنسرت ممنوع شده بود، صدای مناجات و مثنویخوانیاش پیش از هر افطار، در این چند رمضان مردم را به او وابستهتر کرد. اما مهر امسال...
شیوع ویروس کرونا زیر پوست شهر، روح مردم را مخدوش کرد. آنچه اتفاق افتاده بود، در مهرماه به بحران رسید. در این سالها بارها خواهش و توصیه کرده بودیم که مسئولان مردم را از خود دانسته و هر آنچه سرنوشت مردم وابسته و متکی به آن است، از آنها پنهان نکنند. کاش با مردم مهربان بودند و به هر بهانه به فکر برخورد نمیافتادند؛ خصوصا با جوانان، فرهیختگان و متخصصان. مهرماه امسال این دوری را به نقطه تلخی رساند. نمیدانیم در آبانماه چه خواهد شد، اما آنچه از رنگ رخساره مردم خبر میدهد، بیسابقه و خطرناک است. درگذشت استاد شجریان بهانه شد تا جامعه برای بیان غم، نارضایتی و نگرانی بغض کند و بگرید. مردم میخواستند غم روزگارشان را بدل به عزایی عمومی کنند.
جمعیتی که مقابل بیمارستان جم ایستاده بودند و انتظار میکشیدند، قلب همهمان را تکان داد. این مهر هشدارهایی برای ما داشت. هشدار اینکه حوادثی که در مشهد رخ داد، نمایشگونههای بهشت زهرا و... را باید جدی گرفت. چرا که باید از نمایش خشونت به مردم بپرهیزیم. از بهمنماه سال گذشته این امید در ما شکل گرفت تا کرونا عاملی بر بازگشت امید و همبستگی ملی شود. مسئولان تغییر رویه داده و بیشتر به مردم اهمیت دهند. اما این اتفاق رخ نداد. پس از حادثه هواپیمای اوکراینی، جامعه نیازمند آن بود تا مسئولان با مردم صمیمانه و روراستتر یا سیاستمدارانهتر برخورد کنند، اما چنین نیز نشد و این است که بوی خوشی از مهرماه به مشام نمیرسد. هرچند امید است که اشتباه کرده باشیم. و اما باز هم شجریان: با اینکه موسیقی و صدای شجریان را دوست دارم، متأسفانه بعید میدانم شجریان دیگری به این زودیها ظهور کند. آنکه با پشتکار کیف کوچکی از وسایلش را به دوش میانداخت و به بیرجند سفر میکرد تا صدای مداحی را در آن خطه بشنود. آنکه راه سفر را کوتاه میکرد، تا صدای قرآنخوانی در بوشهر را از نزدیک گوش کند. در روزگاری که هر کس دو دانگ صدا دارد، صدایش را عرضه میکند و میخواهد شهره شود، ظهور هنرمندی مانند محمدرضای شجریان محال است.
مهمترین اخبار مهرماه99 کدام خبرها بودند؟
روح مخدوش و بوی ناخوش پاییز
در همینه زمینه :