• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 21 مهر 1399
کد مطلب : 112860
+
-

بازگشت به حکومت مطلقه

 علیرضا احمدی      

وقوع کودتای 28مرداد 1332 و سقوط دولت دکترمصدق سرآغاز فصل تازه‌ای در صحنه اقتصادی و سیاسی کشور بود؛ عصری که در حوزه اقتصاد با ‌گذار از دوره کشاورزی ماقبل سرمایه‌داری و حرکت در مسیر صنعتی‌شدن سریع بخش شهری با یاری درآمدهای عظیم نفتی همراه شد و در عرصه سیاست به بازگشت حکومت مطلقه تجربه‌شده در روزگار رضاشاهی انجامید، اما درنهایت با بحران خرداد 42، در مسیر جدیدی گام نهاد.
شاه در دهه پس از کودتای 28مرداد به تثبیت قدرت مشغول بود و با گماردن رهبران کودتا در پست‌های کلیدی، سیاست نوسازی و تجدد سریع و شتابان را در پیش گرفت. او در این راه روی کمک‌های فوق‌العاده آمریکایی‌ها حساب ویژه‌ای باز کرده بود؛ این کمک‌ها که در قالب وام‌های «اصل4ترومن» و بانک‌های بین‌المللی ازجمله بانک «ترمیم و توسعه» به اقتصاد کشور تزریق می‌شد، اگرچه در سال‌های بعد به یکی از پایه‌های بحران اقتصادی در کشور تبدیل شد، اما در کوتاه‌مدت کشور را از ورشکستگی نجات می‌داد.
از سوی دیگر با پایان دعوای نفتی ایران و انگلیس و تشکیل کنسرسیوم بین‌المللی و پذیرش اصل تقسیم بالمناصفه سود حاصل از فروش نفت از سوی شاه، درآمدهای نفتی کشور افزایش چشمگیری یافت؛ در سال33 دولت 34میلیون دلار درآمد نفتی داشت که این رقم در سال35 به 181میلیون دلار، در سال39 به 358میلیون دلار، در سال 41 به 437میلیون دلار و در سال42 به 555میلیون دلار رسید.
شاه که اکنون دیگر حق ‌وتو در مصوبه‌های مالی را هم از مجلس گرفته بود، با این میزان افزایش درآمد، فرصت را برای تحقق رؤیاهای بلندپروازانه خود، به‌ویژه در حوزه نظامی فراهم می‌دید. برهمین اساس بودجه نظامی کشور از 80میلیون دلار درسال33 به حدود 183میلیون دلار در سال42 رسید و ساواک نیز شبکه‌های خود را بیش ‌از پیش گسترش داد.
رویکرد شاه نسبت به طبقات مختلف جامعه در میان سال‌های 1332 تا 1342 هم جالب توجه است. دربار در این دوره تسلط خود را بر طبقه کارگر و روشنفکر که در دولت دکتر مصدق تا حدودی کمرنگ شده بود، کامل کرد. این موضوع در بررسی آمار مربوط به اعتصابات بیشتر قابل لمس است؛ شمار اعتصابات عمده در مراکز صنعتی کشور که در سال 32، 79مورد بوده است، در سال33 به 7مورد و در طول سال‌های 34 تا 36 به 3مورد می‌رسد. تنها پس از اوج‌گیری بحران اقتصادی در سال‌های میانی دهه30 است که اعتصابات در کشور دوباره افزایش می‌یابد و بین سال‌های 36 تا 40 به 20مورد می‌رسد.
در مقابل این میزان قاطعیت با کارگران و روشنفکران، شاه تا مقطع اصلاحات ارضی، رویکرد محتاطانه‌ای در برخورد با خانواده‌های بزرگ زمین‌دار، طبقه متوسط بازار و طبقه متوسط سنتی درپیش می‌گیرد که تعداد نسبتا زیاد نمایندگانی از خانواده‌های اشراف زمین‌دار در مجلسین گواه این ادعاست. دراین دوره استقلال نسبی بازاریان تاحدودی به رسمیت شناحته شده است و از نظارت بر قیمت‌ها خودداری می‌شود. همچنین پس از سال36 که شورای‌عالی اصناف در تهران تشکیل شد، اصناف اجازه یافتند افراد موردنظر خود را انتخاب کنند.
بحران اقتصادی که در این دوره گریبان کشور را گرفت، مانند آتش زیرخاکستری بود که در سایه اقتدارگرایی دربار علاجی نمی‌یافت. از سال33 که دولت برای تأمین مخارج سنگین نظامی و اجرای برنامه هفت‌ساله ناگزیر از دریافت وام‌های هنگفت خارجی شد، نشانه‌های آغاز موج جدیدی از بحران اقتصادی نمود یافت. در سال‌های پایانی دهه30 عامه مردم دیگر به‌خوبی مشکلات اقتصادی را لمس می‌کردند، چراکه شاخص هزینه زندگی میان سال‌های 33 تا 36 ثابت بود، در سال‌های 36 تا 39 بیش از 35درصد افزایش یافت.
مشکلات اقتصادی در این دوره از 2جنبه قابل بررسی است؛ در حوزه خارجی اثرات فروکش‌کردن جنگ سرد در حال نمایان شدن بود و فشارهایی که پرداخت وام از سوی صندوق بین‌المللی پول را منوط به اجرای برخی سیاست‌های اقتصادی ازجمله تعدیل برنامه‌های توسعه می‌کرد، اقتصاد کشور را در شرایط سختی قرار داد. در حوزه داخلی نیز ناپایداری دولت‌ها از اقبال، شریف‌امامی و امینی گرفته تا اسدالله علم سبب شد کشور در شرایط بی‌ثباتی قرار گیرد. در این میان تضاد منافع صاحبان قدرت اقتصادی با برنامه‌های راهبردی هم قابل توجه است. بالا گرفتن جدال سرمایه‌داران با سازمان برنامه تحت هدایت «ابوالحسن ابتهاج» در طول سال‌های 1334 تا 1339 که موجب کندشدن روند اجرای برنامه‌های عمرانی شد نیز از دیگر دلایلی است که باید در حوزه آسیب‌شناسی اقتصادی دهه30 مورد توجه قرار گیرد. در سال‌های پایانی دهه30 مشکلات اقتصادی آن‌قدر عمیق شده بود که اتخاذ رویکرد فسادستیزی از سوی اقبال که با تقدیم 2لایحه «منع مداخله وزرا، نمایندگان مجلسین و کارمندان دولت در معاملات دولتی و کشوری» و «از کجا آورده‌ای؟» به مجلس در آبان1337 همراه شد هم افاقه نکرد. شاه راه را بر اصلاحات امینی هم بست و چاره کار را در راه‌اندازی «انقلاب سفید» دید. این طرح 6ماده‌ای که در صدر آن اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب‌رعیتی قرار داشت، ائتلاف مثلث بازار، روحانیت و روشنفکران را بازسازی کرد که به حوادث نیمه‌خرداد42 منجر شد؛ اکنون عصر نوینی در تاریخ اقتصادی کشور آغاز شده بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :