
سال ناامیدی
کودتای ۲۸ مرداد امیدها را ناامید کرد

حسنا مرادی
کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق، مهمترین اتفاق سیاسی این سال بود. امیدها، ناامید شد و مثل دورههای قبلی که مردم از اصلاح و تغییر ناامید میشدند، اقبال به رمانهای تاریخی و پاورقیهای پرماجرا و عشقی بیشتر شد. شین پرتو رمان تاریخی «قهرمان ایرانشهر» را در این سال نوشت. این کتاب درباره مبارزات یعقوبلیث صفاری با اعراب و شکلگیری سلسله صفاریان بود و مانند خیلی از رمانهای تاریخی، مضمون اصلیاش برانگیختن حس وطنپرستی و بیگانهستیزی بود. کتاب از نظر ساختار، داستانی ضعیف داشت؛ قصه کتاب نامنسجم و مقطع بود و ماجراها با هم ارتباط منطقی نداشتند. دیگر اثر تاریخی این سال، رمان «قران» از حسین مسرور بود. این رمان، به عنوان یکی از بهترین رمانهای تاریخی معاصر، آخرین سالهای زندگی لطفعلیخان زند را روایت میکرد. قصه رمان، منسجم و موجز بود و از زیادهگوییهای مرسوم در آن خبری نبود. وقایع تاریخی داستان، مستند بودند و توصیفهای روشن مسرور از شیوه زندگی مردم و شهرهای آن زمان، دید مردمشناسانه هم به آن داده بود. «چشمه آب حیات» نوشته حمزه سردادور پاورقیای بود که در سال ۱۳۳۲، در اطلاعات هفتگی انتشار مییافت و کمی بعد به شکل رمان چاپ شد. قصه پر از داستانهای فرعی بود، طرح و پیرنگی هزارویکشبی داشت و پراکندهگوییهای فراوان آن، مانع انسجامش شده بود. میرمحمد حجازی در این سال 2 رمان احساسی «پروانه» و «سرشک» را نوشت. مضمون و درونمایه قصه این دو رمان، عشقهای ناکام و رعایت اخلاقیات متعارف در ماجراهای عشقی و زندگی بود. حوادث دور از انتظار و باورنکردنی و داستانهای فرعی بیجا و بیفایده در داستان اصلی، باعث شده بود ساختار رمان شکل نگیرد. دسترسی راوی به دفتر خاطرات قهرمانهای داستان، عامل پیشبرنده قصه این رمانها بود. این دو رمان ارزش ادبی چندانی نداشتند، با این حال برنده نخستین دوره جایزه سلطنتی کتاب سال شدند. در این سال، جمالالدین شهران هم مجموعه داستان کوتاهی به نام «عبادالله الصالحین» را چاپ کرد. مضمون داستانهای این مجموعه، انتقاد از ریاکاری مقدسنمایان و مالاندوزی ثروتمندان بود. با اینکه داستانهای کوتاه شهران به پای بهترین داستانهای کوتاه آن زمان نمیرسیدند، اما رعایت استانداردهای داستانگویی و شخصیتپردازی مناسب باعث شده بود، برای خوانندگان قابلقبول باشند. پیش از کودتا، سعید نفیسی رمانی به نام «نیمه راه بهشت» چاپ کرده بود که با لحنی هجوآمیز، تصویری انتقادی از فساد حاکم بر فضای دانشگاه و دادگستری و ادارات ترسیم میکرد. این کتاب، رمانی کلیددار بود؛ یعنی شخصیتها و اتفاقات براساس آدمها و وقایع واقعی نوشته شده بودند و تنها نام شخصیتها عوض شده بود. مضمون اصلی این رمان، افشای بیبندوباریهای اشرافیت حاکم بود.